گلاويز نشدن با ديوارها
محمد خيرآبادي
از سالهاي دانشآموزي و دانشجويي به ياد دارم هر كسي كه از جلسه امتحان بيرون ميآمد، بلافاصله خودش را توي يكي از دستههاي زير تعريف ميكرد: دسته اول كساني كه تمام سوالات را جواب داده بودند و هر چه به ذهنشان ميرسيد در ورقه نوشته بودند. حتي ورقه سفيد اضافي هم درخواست كرده بودند و خوشحال و راضي به نظر ميرسيدند. دسته دوم كساني كه هيچ سوالي را جواب نداده بودند و برگه امتحانيشان سفيد سفيد و حسابشان پاك پاك بود. اينها هم خوشحال و خندان بودند. عين خيالشان نبود و دنيا به كامشان بود.
دسته سوم به نمره متوسط قانع بودند، نه خيلي خوشحال و نه خيلي ناراحت. دسته چهارم كساني كه فكر ميكردند حسابي خراب كردهاند و نگران بودند كه نكند نمره قبولي هم نگيرند و دسته پنجم كساني كه همه سوالات را به درستي جواب داده بودند، فقط يك اشتباه جزيي كرده بودند كه همان ميتوانست موجب شود نمره كامل را از دست بدهند. سرشار از عصبانيت بودند و حرص ميخوردند. حسرت رهايشان نميكرد و ميگفتند كاش ميشد بيعيب و نقص باشند. بايد اعتراف كنم كه سالهاي زيادي از دوران تحصيل را در حسرت و حرص و جوش سپري كردم.
روياي كامل بودن داشتم و فكر ميكردم با تلاش و وسواس بيشتر، ميتوان بيعيب و نقص بود. البته مثل آن دسته از دوستانم نبودم كه نمره نوزده و هفتاد و پنج صدم هم، ناراحتشان ميكرد و به خاطر نرسيدن به نمره بيست، اشك ميريختند. اما در حد خودم، بيخود و بيجهت با روزگار گلاويز شدم و انرژيام را هدر دادم. حالا در جايي كه ايستادهام، آن تجربهها را به خاطر ميآورم و با اينكه هنوز هم تحمل نقصانها برايم راحت نيست، اما ميدانم كه «كنار آمدن» با وضعيت ناكامل، نشانه خردمندي است. ديگر حسرت رسيدن به نمره كامل در دلم نيست، بلكه بيشتر غبطه ميخورم به جايگاه كساني كه ميتوانند با وضعيت ناكامل خود كنار بيايند. وقتي به گذشته نگاه ميكنيم -چه يك ساعت قبل، چه ديروز، چه پارسال و چه گذشته دور- فرصتهاي از دست رفته و ناكاميهاي بسياري ميبينيم كه همه آنها حاصل كار ما به تنهايي نبوده و نيست.
اتفاقات بيروني و تصميمات ما، بر هم اثر گذاشتهاند و آن نتايج را به وجود آوردهاند. شوپنهاور در كتاب «در باب حكمت زندگي» از قول ترنس شاعر و نمايشنامهنويس روم باستان چنين نقل ميكند: «زندگي آدمي مانند يكي از بازيهاست. اگر تاس چنانكه مايليم ننشيند، ناچاريم با عددي كه برحسب تصادف آمده است، چنان هنرمندانه بازي كنيم تا نتيجه بهتر شود.» پذيرش و كنار آمدن با نقصانها نشانه انفعال نيست، فعاليت و تلاش است در ميان ديوارها، بدون آنكه با ديوارها گلاويز شويم.