لبخند زدن در سختترين شرايط
يادداشت دكتر هادي خانيكي در روز دوشنبه روزنامه اعتماد و خبر درگيري و ابتلاي اين استاد قديمي و سرشناس روزنامهنگاري به سرطان، خبر مهمي براي اهالي توييتر فارسي بود. خبري كه هشتگ «هادي خانيكي» را داغ كرد. آنچه ميخوانيد منتخبي از اين توييتهاست:
«دوست عزيز و ارجمندم آقاي هادي خانيكي استاد سرشناس دانشگاه در گرايش ارتباطات و رسانه، نويسنده، پژوهشگر و فعال سياسي-فرهنگي اصلاحطلب بيمار و تحت شيميدرماني قرار گرفته است. براي شفاي اين استاد فرهيخته دعا كنيم»، «انسان گفتوگو، آگاهي و توسعه، استاد كممانند، دلسوز، شجاع و همراه، دوست روزهاي سختي، دكتر هادي خانيكي. قاعده اين است: حال هادي كه خوب باشد، احوالات همه ما خوب است؛ حتي در اين روزگار غمزده. او اين را ميداند، پس در سختترين شرايط هم لبخند ميزند تا حال ما خوب بماند»، «دكتر خانيكي بيشتر از هر چيز استاد متواضع و مهربونيه. زمان دانشجوييم درِ اتاقش هميشه باز بود و وقت زيادي براي حرف زدن با دانشجو ميگذاشت. حيف كه هميشه اون پسر عينكي توي اتاقش مينشست و تكون نميخورد. اميدوارم حالا كه پسر عينكيه نيست، حال خانيكي هم زودتر خوب بشه و به اتاقش برگرده»، «دكتر هادي خانيكي توي يادداشتي كه در روزنامه اعتماد نوشت و از ابتلا به سرطان خبر داد، گفته «داستان سرطان... فضايي مملو از همدلي، همدردي و همكاري ميآفريند، بعد اينجا وقتي كسي از رنجها و دردهاش مينويسه، يه عده به جاي همدلي، بهش حمله ميكنند كه چرا از رنجت نوشتي»، «ما را به دعا كاش فراموش نسازند/ رندان سحرخيز كه صاحب نفسانند. دكتر هادي خانيكي عزيز كه به سرطان پانكراس مبتلا شدهاند، ديروز اولين مرحله شيمي درماني خود را انجام دادند. او در بستر بيماري هم از اميد و گفتوگو نوشته است. براي سلامتياش دعا كنيد»، «دكتر هادي خانيكي، استاد علوم ارتباطات و سردبير سابق مجله آيين كه در بيمارستان پارس تهران بستري است، در پيامي ويديويي از آغاز شيمي درماني خود خبر داد. براي ايشان آرزوي سلامتي كامل داريم»، «دكتر خانيكي به سرطان مبتلا شدند. خبر كه آمد همه مبهوت و غمگين نميدانستيم چه كنيم. تعطيلات عيد تازه تمام شده بود كه همه چيز يكدفعه رنگ غم گرفت. همه آن غصهها را برداشتم رفتم پيش خودش مثل هميشه با آن اميد بيپايانش غصهها را شست، انگار براي يك مبارز زندگي هميشه جنگ با اميد تغيير است»، «دكتر خانيكي، استاد نازنينم، در يادداشتي با عنوان «درد كه كسي را نميكشد»، «با دعا در شبهاي احيا براي دوست گرامي و سرور نازنين ما جناب آقاي دكتر هادي خانيكي عزيز. خداوند به ايشان شفاي عاجل عنايت فرمايد»، «بهبود و رهايي از بيماري وقتي ديدني است كه كسي و جايي، اميد آن را داشته باشد و به واقع ميبينم كه اين اميد ديدني است. بخش پاياني يادداشت هادي خانيكي پس از بستري شدن در بيمارستان»، «دكتر خانيكي براي من جز استادي مانند پدري دلسوز بودهاند. از ۱۸ سالگي و شور جواني در معاونت وزارت علوم تا امروز از او آموختهام. چه فراز و فرودها گذشته و همچنان برايم مصداق گفتوگو، فرهنگ و تفاهم ماندهاند. ايران ما مانند او بسيار نياز دارد. به اميد سلامتي كاملشان»، «اين همه سرطان نشانه آلودگيهاي عميق در آب و خاك و خوراك و هواست. من به جاي آقاي خانيكي باشم محل زندگيام را به يك روستا منتقل ميكنم. افشين والينژاد كه در سونامي ژاپن گرفتار بيماريهاي متعددي شد در ايران در يك روستا نزديك تهران زندگي ميكند. بايد آن شهر آلوده را رها كرد» و «دكتر خانيكي (كه خدايش او را سلامت بدارد) بر سبيلي متفاوت و با قصد عملياتي كردن آموزهها، حتي در شيوه اعلام دردمندياش كنشي استادانه برمبناي اميد به نمايش ميگذارد. اين تجربه نوآورانه را به اشتراك بگذاريم.»