خاطرات سفر و حضر (192 )
اسماعيل كهرم
بنده حدودا هفتاد سال است كه به عنوان دانشآموز، دانشجو و بعضا معلم و استاد در كلاسهاي ايران و برخي نقاط ديگر جهان فعاليت كردهام و قويا به اين نتيجه رسيدهام كه آموزش در كلاس دوطرفه است، يعني دانشآموز و معلم، هر دو از حضور يكديگر استفاده ميكنند و از يكديگر فرا ميگيرند. در همين ترم اخير كه به دليل كرونا كوتاه شد دانشجويي سر كلاس داشتم كه دو- سه مرتبه دستها را بالا برد و با سر و صداي زياد و دهان باز خميازه كشيد، سپس كمر را به دو طرف چرخانده و به سينههايش كوفت (مثل گوريل) و بعد آرام گرفت. بار سوم طاقت نياوردم و گفتم آقاجان اين رفتار شما اجتماعي نيست. يعني اينكه سر كلاس در حضور دانشجويان اين گونه ژستها و ايجاد سر و صدا صحيح نيست. او گفت: اينها رفتارهاي عادي هستند كه از انسان سر ميزند. اگر مطابق ميل شما نيست متاسفم و اين كار كاملا طبيعي است. صدايي شبيه بادگلو درآوردم و گفتم اين صدا طبيعي هست ولي مودبانه و اجتماعي نيست. بچهها زدند زير خنده و دانشجو ساكت شد. به ياد دارم كه دانشجويي كه تز خود را ميگذراند و همزمان مشغول جويدن آدامس بود، به او تذكر دادم آدامستو در بيار. اين كار را كرد. يكي- دو سال بعد او را ديدم در سازماني استخدام شده بود و به عنوان منشي يك شخصيت اجتماعي فعاليت ميكرد. آنجا هم در يك جلسه اداري مشغول جويدن آدامس بود. ناگهان جناب رييس داد زد: خانم اينقدر نشخوار نكنيد. آن خانم را ديگر نديدم. به قول يكي از همكاران دانشگاهي هزينه اشتباهات در كلاس درس كمتر است.