نگاهي به فيلم مستند – داستاني «پا به توپ»
ساخته حديث جانبزرگي
سيماي روشنِ زني با اراده
عزيزالله حاجي مشهدي
فيلم مستند «پا به توپ» (1399) ساخته «حديث جانبزرگي» يكي از توليداتي است كه به عنوان يك «مستند چهرهنگار» (portrait documetary) ميكوشد با حفظ ويژگيهاي فيلم مستند به فضاي فيلمهاي داستاني نيز نزديك شود. به همين روي، شايد بتوان از چنين اثري به عنوان يك فيلم مستند- داستاني ياد كرد. فيلمي كه چه بسا با نزديك شدن به لحظههاي تنهايي و پرداختن به دشواريهاي زندگي زن به نسبت جواني كه از نگاه جامعه به گفته «سيمون دو بووار» فيلسوف فرانسوي طرفدار «مكتب اصالت وجود» (Existentialism) «جنسِ دوم» به شمار ميآيد، در تلاش است تا روي پاي خودش بايستد و كار دلخواهش - يعني ورزش و بازيكن فوتبال بودن- را برگزيند و اين انتخاب دلخواسته خود را با زندگياش چنان در هم ميآميزد كه برآيندِ همه دوندگيهايش، هرچند زندگي ساده و به ظاهر كمرونقي است، اما براي «شهناز عباسي» شخصيت محوري فيلم مستند- داستاني پا به توپ، به گونهاي رقم ميخورد كه درآن كمتر زبان به گلايه ميگشايد و ابراز نارضايتي ميكند. در اين فيلم، از «شهناز عباسي» به عنوان يك زن پُرتلاش و با اراده روستايي - در منطقه شيجان گيلان در نزديكي خُمام و بندر انزلي- تصويري در ذهن مخاطب برجاي ميماند كه ميتواند نشاندهنده پشتكار و ايستادگي زن جواني باشد كه حتي بارداري، بچهدار شدن و شستن رخت و لباس و انجام كارهاي سنگين ِ خانه و مزرعه (از كار در شاليزار گرفته تا رسيدگي به آب و دانه مرغ و خروسهاي خانه و علوفه دادن به ورزاها در طويله گوشه حياط) نميتواند در مسير رشد و پيشرفت او و هدفي كه براي خود انتخاب كرده است، سد و مانعي ايجاد كند و او را دلسرد و نااميد سازد. بازگويي ماجراي نامزدي و عروسي خانم عباسي از زبان خود او و يادآوري همزماني اين رويداد مهم زندگي وي با برگزاري مسابقات رسمي تيم باشگاهي او، به خوبي نشان ميدهد كه همواره، فوتبال - در مقايسه با ديگر مسائل زندگي - براي او اهميت بيشتري داشته است! در جايي از فيلم كه با نشان دادن تنها يكي دو عكس دونفره از شهناز و همسرش در كنار زمين فوتبال، به اشارهاي كوتاه از همسرش ياد ميكند، آشكارا بر اين نكته مهم تاكيد ميشود كه انگار خانم عباسي در كنار ورزش حرفهاي، علاوه بر وظيفه مادري و انجام ديگر كارهاي خانه و شاليزار، بخش عمدهاي از اداره زندگيشان را نيز بر عهده دارد. تا جايي كه حتي با آنكه در انتظار به دنيا آمدن فرزند دوم خود روزشماري ميكند، بازهم ناگزير است به عنوان مربي آزاد يك مدرسه فوتبال، درآمدي به دست بياورد و به گفته «حاج خانم» صاحب خانه كه اتاقي به خانواده شهناز كرايه داده و از لحظه به دنيا آمدن «رها» نيز دايه او بوده و تر و خشكش كرده است - اگرچه بايد بخشي از همين درآمد ناچيز را كرايه ماشين بدهد و ....بازهم توانسته است با وجود اجارهخانه و ساير هزينههاي زندگي، همچنان روي پاي خودش بايستد و چشم به راه به دنيا آمدن فرزند دومشان باشد. هرچند، با رسيدن به مرز آخرين سالهاي عمر فوتبال حرفهاي خود، دور شدن از فضاي پُر از هيجانِ تمرينهاي سنگين و مسابقههاي رسمي و بُرد و باخت و گل زدن و گل خوردن، براي او به راستي دشوار است و او را با دغدغههاي تازهاي روبهرو ميكند، با اين همه، بيننده فيلم، در چهره او، از دلشوره و اندوه و نگراني براي آينده، نشانهاي نميبيند. حضور «رها» دخترك 5 ساله خانم عباسي در زمين چمن ورزشگاه در حالي كه مثل مادرش لباس ورزشي بر تن دارد و با حركتهاي شيرين و بازيگوشانه او در كنار مادرش، گويي بر اين نكته تاكيد ميشود كه آينده رها نيز چه بسا همانند مادرش، از مسير دلبستگي به فوتبال بگذرد. غيبت آشكار «نيما» - همسر خانم عباسي كه كشاورز كمدر آمدي است و گويا علاقهاي به حضور در برابر دوربين ندارد- به گونهاي، به سود فيلم پا به توپ تمام شده است. چرا كه نبودنش در فيلم، مساله تنهايي و خوداتكايي شهناز را معنادارتر جلوه ميدهد. به ويژه كه در فيلم تاكيد ميشود، مادر شهناز، پير و پدرش نيز بيمار است و دور بودن آنها باعث شده است تا تنهايي خانم عباسي بيشتر به چشم بيايد.
كار فيلمبرداري «شهرام نجاريان» در قاببندي و حركت دوربين با ظرافتهاي چشم نوازي همراه شده است. انتخاب چند نماي مياني - از شاليهاي سرسبز، شكوفههاي انار و شاخه و برگهاي درختان با پس زمينه تابش نور - به عنوان پيونددهنده مناسب كه صد البته با پسند تدوينگر فيلم (محدثه گلچين عارفي) در چند بخش از فيلم جا گرفته است، به حال و هواي اين كار مستند - داستاني كه بر شخصيت محوري يك بازيكن زن فوتبال تاكيد دارد، بسيار نزديك است و در مجموع سعي شده است تا شخصيتي در مركز توجه مخاطبان چنين اثري قرار گيرد كه يك «زن» و «مادر» با اراده و پُرتلاش است و براي تامين هزينههاي زندگياش نيز - سختكوشيهاي آشكاري دارد. حديث جان بزرگي به عنوان سازنده فيلم پا به توپ كه در اين كار، مسووليت پژوهش پيش از توليد و نويسندگي فيلمنامه را نيز برعهده داشته است، با مشاركت انجمن سينماي جوانان ايران، اثر قابل اعتنايي را به نمايش گذاشته است كه ضمن حفظ رگههاي استنادي و با تكيه بر وجه واقع نمايي آن، به خوبي ميتوان با نزديكتر شدن به شخصيت اصلي فيلمنامه - به ويژه در حال و هواي عواطف و احساسات مادرانه خانم عباسي - به يك فيلم تلويزيوني دست يافت يا با گسترش مناسب فيلمنامه، حتي يك فيلم سينمايي توليد كرد. صد البته، بيآنكه بخواهيم براي يك فيلم تلويزيوني يا سينمايي در مقايسه با يك اثر مستند يا مستند- داستاني، به خودي خود، برتري ويژهاي قايل شويم.