داستان تلخ پروازهاي زودهنگام
فرهاد فخرالديني
عـــليــــرضــا خورشيدفر نازنين را من، پيش از انقلاب ميشـــــناختم و همكاري جديام با او با ضبط موسيقي مجموعه تلويزيوني «سربداران» آغاز شد كه مجموعهيي طولاني با موسيقي مفصل بود و ساعتها طول كشيد تا بخشهاي مربوط به سازهاي زهي و كنترباسها را ضبط كنيم. بنابراين جلسات تمرين ما با اعضاي اركستري كه موسيقي اين مجموعه تلويزيوني را مينواختند و بالطبع عليرضا خورشيدفر روزهاي متوالي به طول انجاميد و هرچه از تواناييهاي او در هنر نوازندگي ساز كنترباس بگويم، باز هم كم گفتهام. خورشيدفر، توانمند بود. خوب ساز ميزد، هميشه دقيق بود و با نظم و انضباط خاصي در تمرينات حاضر ميشد و هرگز بدقولي نميكرد. او ضمن آنكه توانايي كامل اجراي تكتك نتها را داشت و ژوست و بياشتباه آنها را اجرا ميكرد، به نكات فني سازش و قطعاتي كه اجرا ميكرديم از نظر نوانسها و دشيفر كار هم بينهايت آگاه بود كه به عقيده من موضوع حساس و ظريفي است. آنچنان ظريف كه هوشياري و توانايي يك نوازنده را ميطلبد. هوشياري كه او همواره در كارش داشت و سعي ميكرد نت به نت يك قطعه را با دقت و حساسيت خاص خودش اجرا كند. علاوه بر اين عليرضا خورشيدفر در امر تربيت شاگردان نيز معلم و استادي نمونه بود كه در طول سالهاي زندگياش توانست نوازندههاي زيادي را به جامعه هنري ايران (خصوصا موسيقي) معرفي كند. او در هر گروه و اركستري كه ساز ميزد، صداي سازش نسبت به ديگر نوازندههاي كنترباس برتري داشت. انگشتگذاريهايش زلال و شفاف بود و همين شفافيت موجب ميشد صدايي كه از سازش پديد ميآمد دلنشين و گوشنواز باشد. من علاوه بر موسيقي مجموعه «سربداران» در پروژههاي بسياري با عليرضا خورشيدفر كار كردم، پروژههايي مثل سريال «ابوعلي سينا»، «روزي روزگاري»، «امام علي (ع) »، «شهريار» و دهها مجموعه و فيلم و موسيقي ديگر. اما آشنايي بيشتر من با اين هنرمند ارزشمند موسيقي ايران از سال 1370 با كار روي سوييت سمفوني «سربداران و ابن سينا» رخ داد كه با اركسترسمفونيك تهران آن را تمرين و اجرا كرديم. هرچه اين آشنايي بيشتر ميشد من بيشتر به نظم و دقت او در كارش پي ميبردم و همين باعث شد زماني كه تصميم به تشكيل اركستر ملي گرفتم از او دعوت كنم تا به عنوان سرگروه نوازندههاي كنترباس در اين اركستر با من همكاري كند. او 11 سال به عنوان مايستر نوازندههاي كنترباس در كنار اركستر ملي بود تا اينكه متاسفانه اواخر سال 88 اين اركستر تعطيل شد. چندي پيش هم براي گزينش نوازندههاي جديد اركستر ملي به عنوان يكي از اعضاي هيات داوري در كنار ما بود و براي انتخاب نوازندگان سازهاي زهي به من مشورت ميداد.
علاوه بر اين عليرضا خورشيدفر در «اركستر مهر نوازان» نيز فعاليت داشت و با او و اين اركستر ما به شهرهاي مختلفي در داخل و خارج از ايران سفر كرديم و خاطرات خوشي با هم داشتيم. بيشك فقدان او ضايعهيي عظيم بر تارك موسيقي ايران است. خورشيدفر رفت و چه زودهنگام اين رفتن رخ داد. او هنوز جوان و توانمند بود و ميتوانست سالهاي سال در اركسترهاي ايران فعاليت كند. اما متاسفانه هميشه مشكلاتي كه برسر راه موسيقي اين كشور وجود دارد، باعث ميشود انسانها سرخورده و افسرده شوند و داستان تلخ اين رفتنها ادامه يابند.