كنسرتوهاي سوت و سكوت
مجيد انتظامي
ما از كودكي با هم در هنرستان موسيقي آشنا شديم، با هم بزرگ شديم، درس خوانديم، به اركستر سمفونيك پـيــوستــيـم و سالهاي سال در كنار هم بوديم. عليرضا خورشيدفر علاوه بر آنكه نوازنده بسيار خوب كنترباس بود، سوت بسيار خوبي هم ميزد كه من از اين هنر او در موسيقي فيلم «از كرخه تا راين» بسيار بهره بردم. به جرات ميتوانم بگويم كه تنها كسي بود كه ميتوانست در آن واحد صداي دو سوت را اجرا كند به طوري كه شنونده احساس ميكرد دو نفر دارند سوت ميزنند. به بيان فنيتر او ملودي را با يك واخوان در سوتهايش اجرا ميكرد و در ضمن در هنگام اين اجراها نفس هم ميكشيد. نوازندههاي سازهايي مثل سرنا با اين مساله آشنايي دارند كه به هنگام نواختن و دميدن در ساز بايد نفس هم بكشند، كاري كه به آن نفس برگردان ميگويند. خورشيدفر در تمام سوتهايي كه ميزد، مثل نوازندههاي سرنا، نفس برگردان هم ميكرد. كاري سخت كه هر كس از پس آن برنمي آمد. ما قرارهاي زيادي با هم گذاشته بوديم و ميخواستيم كنسرتوهايي با سوت اجرا كنيم كه متاسفانه مجالش پيش نيامد. عليرضا خورشيد فر انساني شايسته و هنرمندي بيبديل بود و من فقدان او را به جامعه هنري ايران به خصوص موسيقي تسليت ميگويم. شكي نيست كه همه ما از دنيا ميرويم اما مهم اين است كه از خود نام و يادي جاودان باقي بگذاريم. همه هنرمندان تا ابد زندهاند و مردم از هنر بيحد و حصر آنها استفاده ميكنند و بهره ميبرند. ياد و نام خورشيد فر نازنين گرامي...