خاطرات محمدعلي ابطحي
دوران اصلاحات روايت دوازدهم
ادامه ماجراهاي برخورد
با آيتالله منتظري
محمدعلي ابطحي
پنجشنبه 29 / آبان / 76
ادامه ماجراهاي برخورد با آيتالله
منتظري در خاطرات هفتگي دوران اصلاحات ۲۰ تمامي تلاشهايمان را معطوف به دو هدف كردهايم: حفظ جان آيتالله منتظري و برقراري آرامش و امنيت در قم. به رييسجمهور پيشنهاد كردهايم چند تن از علماي برجسته را به نمايندگي از خود به قم بفرستد تا با چهرههاي تراز اول حوزه درباره ضرورت حراست از شأن حوزه و مرجعيت گفتوگو كنند. همچنين لازم است دولت براي حفظ اقتدار خود صريحا اعلام موضع كند. از قم خبر ميرسد كه نمايشگاهي تحت عنوان «سير برخورد امام با آقاي منتظري» برپا شده است. سردار جعفري، معاون اطلاعات سپاه نيز از ديروز در قم بهسر ميبرد اما فرمانده سپاه قم اين موضوع را انكار ميكند. نكته ديگر اينكه ظاهرا آقاي ذوالنور، فرمانده تيپ امام صادق، فرماندهي عمليات را برعهده دارد و اوست كه با نمايندگان وزارت كشور مذاكره ميكند. بلنديان، مسوول امنيت قم از طرف وزارت كشور، معتقد است كه ذوالنور با اداره كل اطلاعات قم هماهنگ عمل ميكند. بلنديان با آقاي مشكيني صحبت كرده كه در نماز جمعه فردا نمازگزاران را به آرامش دعوت كند. با ستاد نماز جمعه نيز قرار گذاشته كه فردا مسير حسينيه آقاي منتظري مسدود شود تا شركتكنندگان در نماز نتوانند به طرف حسينيه بروند. ديروز روحالله حسينيان نامهاي كه نمايانگر نگاه اين جماعت است، خطاب به آقاي منتظري نوشته بود كه نسخهاي از آن امروز به دست من رسيد: «سخنراني مورخ 24/8/76 حضرتعالي را خواندم و... بر آن شدم كه به نام يك مريد امام... پاسخ كوبنده به آن سخنان بيشيرازه بدهم... جنابعالي هميشه فاقد نظام فكري بودهايد. خداوند شما را از انديشهاي منطقي و تفكري با پرنسيب بيبهره نموده است... به دخالتهاي وليفقيه در امور جاري اعتراض ميكنيد... من هم اصل اعتراض شما را قبول دارم. دستگاه رهبري به سرعت بايد از درگير شدن در جزييات بپرهيزد به نظارت و سياستگذاريهاي كلان بپردازد اما... رهبري انقلاب جز اظهارنظر در مورد وزير اطلاعات درباره كدام يك از وزرا اظهارنظر فرمودند، درباره كدام يك از استانداران، كه متاسفانه از بعضي طرفداران شما منصوب شدهاند اعلام نظر فرمودند؟... حضرت آيتالله منتظري... لجام زبان را به هواي نفس نسپاريد... شما براي اينكه در مقابل رهبري قيام كنيد و به تضعيف وي بپردازيد، حوزه حكومت علي را ده برابر دولت فعلي ايران ميدانيد، آخر اين دروغها را از كجاي تاريخ در ميآوريد... شما حتي در شمارش آرا به تقلب ميپردازيد و بيست ميليون راي رييسجمهوري را طبق طبع گزافهگويتان بيست و دو ميليون ميشماريد... حضرتعالي پيراهن مرجعيت را غاصبانه به تن كردهايد... ميفرماييد: «ميگويد فتوايش مثل فقواي امام است... خب اين معنايش مبتذل كردن شيعه نيست؟»... من اطمينان دارم شما دروغ ميگوييد...اكنون پنج روز است كه حوزه هيچ عكسالعملي در مورد ياوههاي شما از خود بروز نداده... كجاست آن غيرت الهيه تا از آستين جوانان حوزه به در آيد؟... كجاست آن شجاعت حسينيه؟ كجايند آن لبيك گويان خميني بزرگ تا با شمشير آختهشان بر نفاق چند چهره كه هر دم سري چون رووس شياطين از گوشهاي بر ميآورند حمله برند و اين شجره خبيثه را كه چندي است پر از شاخه شده است از بن بركنند؟...
اقل اطلاب روحالله حسينيان-28/8/1376
جمعه 30 / آبان / 76
بهرغم مكاتبات و تماسهاي متعدد بلنديان (مسوول امنيت قم) با سردار جلالي (فرمانده سپاه پاسداران در استان قم) و خطيب (مديركل اطلاعات قم) هنوز حسينيه آقاي منتظري تخليه نشده و افرادي كه آنجا را اشغال كرده بودند، از بلندگو اعلام ميكنند: مردم! اين انقلاب سوم بود و لانه توطئه تسخير شد. اخبار رسيده حكايت از آن دارد كه از صبح به وسيله اتوبوس و مينيبوس افرادي وارد شهر قم شدهاند كه براي نيروهاي امنيتي و انتظامي شهر شناخته شده نيستند. گروهي تحت عنوان امت حزبالله نيز اطلاعيهاي صادر كرده و مردم را دعوت نموده بودند كه بعد از نماز جمعه به طرف حسينيه راهپيمايي كنند. آيتالله مشكيني در خطبههاي نماز جمعه تخريب حسينيه و دفتر آقاي منتظري را تقبيح كرد و مردم را به آرامش دعوت نمود. اما پس از پايان نماز فردي پشت تريبون قرار گرفت و به نمازگزاران گفت كه به سمت حسينيه راهپيمايي و از طلاب مستقر در حسينيه حمايت كنند. عدهاي حدود 5000 نفر با شعارهاي تند به سوي حسينيه رفتند. پس از سخنراني و قرائت قطعنامه حدود ساعت 3 بعد از ظهر مردم متفرق شدند. ساعت 5 بعدازظهر مينيبوسي مقابل حسينيه توقف كرد و 25 نفر با ظاهر حزباللهي از آن پياده شده و وارد حسينيه شدند. فردي به نام محمدي كه گفته ميشود فرمانده عمليات تيپ 83 امام جعفر صادق است نيز تعدادي اسلحه كلاشنيكف به داخل حسينيه منتقل كرده است. پس از اين ماجراها بلنديان يادداشتي براي وزير كشور ارسال كرد و بعد از ذكر دلايل خود نوشت: «از آنجا كه تاكنون تصميماتي كه اينجانب اتخاذ نمودهام و از طريق شوراي تامين نيز ابلاغ گرديده است، اجرا نشده است و متاسفانه به لحاظ دراختيار نبودن سازمانهاي ذيربط (حتي نيروي انتظامي اعلام ميدارد چيزي به ما ابلاغ نشده است...) به نظر ميرسد حضور اينجانب در قم ديگر ضرورتي نداشته باشد.. به خواست آقاي خاتمي با حجازي در دفتر رهبري تلفني صحبت كردم تا مشكلات قم و دخالتهاي سپاه را در ميان بگذارم. با تندي از آقاي منتظري حرف زد و گفت نبايد انتظار داشته باشيد كه به رهبري اهانت كنند و عكسالعملي صورت نگيرد، ولي نهايتا قول داد كه ماجرا را دنبال كنند. با نوري تماس گرفتم. وزير كشور معتقد است بايد دري را عوض كرد و اگر تعويض دري ميسر نيست بايد دستكم خطيب، مديركل اطلاعات قم، بركنار شود. در همه حوادث اختلافنظر وزير كشور و وزير اطلاعات نمايان است. آقاي خاتمي نيز در ديداري كه با آقاي خامنهاي داشته، به ايشان گفته كه ظاهرا به من اعتماد نيست و عدهاي آدم بيهويت همه كارهاند؛ من از رياست شوراي عالي امنيت استعفا ميدهم؛ من در صورتي با متمردين برخورد ميكنم كه ذوالقدر و ذوالنور در قضاياي قم دخالت نكنند و... . (اين گزارشها براساس اطلاعاتي است كه همان ايام به رياستجمهوري رسيده است).