ادامه از صفحه اول
نقش عراق در نزديكي ايران با كشورهاي عربي
مصر حتي اخيرا نيز رسما اعلام كرد وارد هيچ گونه اتحاديهاي كه هدف از آن دشمني با ايران باشد، نخواهد شد. مصريها دايما تاكيد كردهاند كه از زمان به قدرت رسيدن عبدالفتاح السيسي، رييسجمهوري مصر قاهره تاكنون هيچگاه عليه ايران و منافع آن يا حزبالله لبنان يا گروههاي مقاومت مورد حمايت ايران موضعگيري نكرده و حتي در مواردي به سود آنها عمل كرده است، از جمله در فلسطين و نقش موثرش در كاهش تنش ميان اسراييل با جنبش حماس و گروه جهاد اسلامي؛ براي همين معتقدند كه مذاكره براي ارتقاي روابطشان با ايران از آنجا كه حسن نيت دارند و از اشتياق ايران به توسعه روابط نيز آگاهند، آسانتر از مذاكرات مشابه كشورهاي ديگر با ايران است. علاوه بر انگيزه سياسي، مصريها انگيزه اقتصادي نيز براي توسعه روابط با ايران دارند. استفاده از ظرفيتهاي اقتصادي بومي شده ايران در زمينههاي مختلف از جمله انرژي، صنعت و از همه مهمتر گردشگري از جمله مهمترين مسائلي است كه به مصريها انگيزه داده است كه به فكر گسترش روابط با ايران بيفتند. در همين رابطه اخيرا عبدالفتاح السيسي، رييسجمهوري مصر از بارگاه بازسازي شده راس الحسين (ع) در قاهره ديدن كرد كه بسياري اظهارنظر كردند كه هدف از اين كار ترغيب ايران به گسترش روابط مذهبي – گردشگري با مصر است.
اردن نيز وضعيت مشابهي دارد، ملك عبدالله اردن در آخرين نشستش كه با جو بايدن، رييسجمهوري ايالات متحده، در واشنگتن داشته به او گفته است هيچ توافق يا تشكيل گروهي بدون در نظر گرفتن ايران و مشاركت آن امكانپذير نيست. اظهارنظري كه دقيقا خلاف گفتههايش در مصاحبه با شبكه امريكايي سيانبيسي است كه گفته بود از مشاركت در ناتوي عربي براي ايجاد ثبات در منطقه حمايت ميكند. اگرچه اردن در ايران سفارت دارد ولي سطح روابط دو كشور در پايينتر حد ممكن است. اردن كشوري وابسته به كمكهاي خارجي است كه اين مساله سبب شده منويات كشورهاي كمككننده به اردن در نوع تعاملات خارجياش موثر باشد.
در اين ميان نقش عراق را نيز نميتوان ناديده گرفت. از سال 2018 و پشت سر گذاشتن دوره مبارزه با تروريسم و شكست داعش كه عراق رفتهرفته به سوي آرامش امنيتي حركت كرده است، اين كشور تلاش كرده جايگاه منطقهاي خود را بازيابد و تعريفي تازه در روابط بينالمللي و منطقهاياش ايجاد كند، براي رسيدن به اين هدف عراق دو پايه را براي روابط خارجياش تعريف كرده، اول گسترش روابط با همسايگان عربش تا به اين ترتيب جايگاه ويژهاي در جهان عرب به دست آورد، براي همين تلاش كرده است خيزي بلند در گسترش روابط با كشورهاي مهم و اصلي جهان عرب يعني مصر، اردن و عربستان سعودي بردارد. ثانيا، پلي باشد ميان ايران با كشورهاي عربي براي آرام كردن فضاي سياسي و مناسبات منطقهاي تا به اين ترتيب هم به عاديسازي روابط ميان ايران با جهان عرب، كمكي به آرامش منطقه كرده باشد و هم از شدت تنشها بكاهد تا از آسيبها و تاثيرات احتمالي اين تنشهاي بر عراق كاسته باشد.
عادي شدن روابط ايران و عربستان كه به گزارش الفرات نيوز و الشرق الاوسط به زودي در بغداد علني خواهد شد و دو طرف رسما روابط ديپلماتيك خود را از سر خواهند گرفت، ميتواند تاثيري عميق بر روابط ايران با مصر و اردن نيز بگذارد.
رابطه بسيار نزديك عراق به ايران و همچنين گسترش روابطش با اردن و مصر كه به يك اتحاديه سهجانبه ميان آنها منجر شده است، ميتواند كمك بسزايي در ترميم روابط ايران با كشورهاي عربي به ويژه مصر و اردن كند.
امر سياست را از نتايجشميسنجند
حال فرض كنيد يك نفر بخواهد به سفر برود و از او بپرسيم با چه وسيلهاي قصد سفر داري و بگويد با خودرو شخصي و بعد بپرسيم آيا خودرو شخصي داري و بگويد نه ندارم. خب در مورد اين فرد چه ميشود گفت؟ آيا نتيجه نميگيريد كه يا قصد شوخي با ما دارد يا مشاعرش مشكل پيدا كرده؟
امر سياست مثل همين است. اينكه ميگويند سياست امر پيچيدهاي است براي همين است. وقتي براي يك سفر ساده، اين همه پارامتر هست كه بايد در نظر گرفت، قطعا در سياست پارامترهاي بسيار بيشتري دخيلند. اينطور نيست كه نرسيدن به نتيجه فقط به دليل نداشتن اراده باشد. بله و قطعا اراده يك امر ضروري است ولي اطلاع و احاطه بر همه پارامترهاي دخيل هم به همان اندازه و بلكه بيشتر اهميت دارد. درست مثل اينكه بگويم قرار است با دختر خان ازدواج كنم و پنجاه درصد ماجرا حل است، من او را ميخواهم و فقط مانده كه او هم مرا بخواهد. در اينجا آن پنجاه درصدِ خواسته دختر خان كه پنجاه درصد نيست، اينجا آن پنجاه درصد يعني تمام صد در صد. اينكه گمان كنيم اراده ما به تنهايي رافع همه مشكلات است، ميتواند گمراهكننده باشد، چرا كه انگار فقط ما داراي ارادهايم و ديگران بيارادهاند. خب اگر طرفهاي روبروي ما هم اراده كنند چه؟ تازه، امر سياسي كه كشتي گرفتن نيست كه برويم وسط تشك و سرشاخ شويم و اراده و غيرت به خرج دهيم و گرده حريف را به خاك برسانيم كه تازه براي آن هم بايد قبلش كلي تمرين كرده باشيم و با بدن آماده پاي روي تشك بگذاريم كه قطعا حريف هم همين كارها را كرده و با آمادهسازي روي تشك آمده است. به همين جهت تقليل موفقيت در امر سياسي به اراده سياستورزان گمراهكننده است و نتيجهاي جز شكست به بار نميآورد. و اين ايراد همه ماست. همه ما اگر نه، اكثر ما گمان ميكنيم نرسيدن به نتيجه، ناشي از عدم وجود اراده است. فرقي هم نميكند در اداره داخلي كشور باشد يا در سياست خارجي. اينكه مسائلمان حل نميشود و مشكل روي مشكل ميآيد بيشتر ناشي از همين است كه با وجود آنكه قبول داريم كه امر سياست را با نتايجش ميسنجند ولي براي رسيدن به نتيجه روياپردازي ميكنيم و نه بر حسب سنجش حداكثر پارامترهاي دخيل كه صرف داشتن اراده را حلال مشكلات ميدانيم و حاصل آنكه در گل ميمانيم.