احمدينژاد سوار بر موج حمايت از وريا غفوري
محمود خان از حذف دادكان و يزدانيخرم بگو!
سامان سعادت
در چند روز گذشته بحث تمديد استقلال با وريا غفوري جزو خبرهاي داغ ايران بوده و اخيرا برخي از چهرههاي مطرح تاييد كردهاند كه عدم تمديد استقلال با كاپيتان سه فصل اخير خود به دليل فشار از بالا بوده است.
محمود احمدينژاد رييسجمهور اسبق در مورد حاشيههاي عدم تمديد استقلال با وريا غفوري گفته: «دفاع از حقوق مردم، يك مسووليت اجتماعي و همگاني و به ويژه وظيفه انساني افراد شاخص و اثرگذار است. وظيفه خود ميدانم از اقدام آقاي وريا غفوري در حمايت از خواست مردم قدرداني نمايم. مايه تاسف بسيار است كه برخي به جاي تقدير، با ايشان برخورد كردهاند. بيترديد مردم عزيز و قدرشناس ايران اين رفتار را فراموش نخواهند كرد.»
احمدينژاد مدتهاست تلاش ميكند نقش اپوزيسيون و فعال اجتماعي را بازي كند و در مناسبتهاي داخلي و خارجي با گرفتن مواضع راديكال خودي نشان بدهد. از لباس سرنا ويليامز در مسابقات گرانداسلم تنيس تا حمايت از كالين كپرنيك ستاره رنگينپوست فوتبال امريكايي در موارد خارجي و اظهارنظر در مورد پرونده هستهاي و رياستجمهوري و نقش روسيه در مسائل داخلي. احمدينژاد هرجا موجي به راه ميافتاد تخته به دست خودش را ميرساند تا از اين نمد كلاهي هم نصيب او شود. آخرينش هم كه مربوط ميشود به داستان وريا و استقلال.
اينكه احمدينژاد دوست دارد موضعگيري كند و نامش را مطرح كند اشكالي ندارد. مشكل آنجايي است كه حاج محمود فكر ميكند زمان خيلي زيادي از وقايع سال ۸۴ تا ۹۲ گذشته و آنقدر اتفاقات جورواجور افتاده كه مردم آن روزها را فراموش كردهاند. احمدينژاد تصور ميكند مردم يادشان رفته در دوران او بود كه محمد دادكان و مرحوم يزدانيخرم خانهنشين يا به عبارت درستتر «حذف» شدند. دو مديري كه از دست سيد محمد خاتمي مدال افتخار گرفته بودند. همان زمان كه فوتبال ملي ايران تعليق و پاي كفاشيانها و تاجها به فوتبال باز شد.
احمدينژاد فكر ميكند مردم و مخصوصا جامعه ورزشكاران زن اتفاقاتي كه براي فدراسيون اسلامي ورزش زنان افتاد را فراموش كردند. همان نهادي كه احمدينژاد تعطيلش كرد آنهم صرفا به اين دليل كه توسط يك نفر از خاندان هاشميرفسنجاني اداره ميشد. فائزه هاشمي كه در آن زمان رييس فدراسيون بود در گفتوگوي خود با سالنامه اعتماد كه اسفند ۱۴۰۰ منتشر شد تاكيد كرد: «احمدينژاد به معاونش گفته بود اگر شما نميتوانيد آنجا را تعطيل كنيد خودم تعطيلش كنم».
محمود احمدينژاد يك جوري حرف ميزند انگار كه داستان اخراج علي دايي از تيم ملي مال زمان قاجار و پهلوي است. چطور محمود احمدينژاد رويش ميشود از وريا دفاع كند در حالي كه دستور اخراج علي دايي را به اين دليل كه رييسجمهور را بين دو نيمه به رختكن راه نداده بود صادر كرد؟
اينها فقط مشتي نمونه خروار است از رفتارهاي حذفي دولتهاي نهم و دهم با رياست محمود احمدينژاد آنهم فقط در حوزه ورزش. چه مديران و ورزشكاراني در آن سالها خانهنشين نشدند. موج مهاجرت نخبههاي ورزشي و رسانهاي دقيقا از همان سالها و بعد از وقايع ۸۸ آغاز شد.
احمدينژاد ميتواند در سال ۱۴۰۱ جوري رفتار كند كه انگار هيچكدام از آن اتفاقها نيفتاده و خودش را دلسوز مردم ايران معرفي كند اما اينكه انتظار داشته باشد همه برايش هورا بكشند و او را به عنوان منتقد بپذيرند آنهم درست در زماني كه دولت فعلي همان راه دولت او را در پيش گرفته و ميگويد تحريمها بياثر است و غرب تا چند روز ديگر فرو ميپاشد احمقانه است. دولت رييسي همان ادامه دهنده راه دولت احمدينژاد است. دولتي كه سياست حذفي در پيش گرفته و از بازيگر و فوتباليست گرفته تا استاد دانشگاه و فيلمساز را از دم تيغ حذف و سانسور ميگذراند.