به ياد زندهياد ياسر انصاري كجوري
هادي شيرواني شيري
تقريبا كسي را نميتوان يافت كه دستي در فعاليتهاي زيست محيطي داشته باشد و نام زندهياد ياسر انصاري را نشنيده باشد؛ جواني پرشور و پرانرژي كه در مدت كوتاه زندگي خود فعاليتهاي ارزشمندي را جهت حفظ محيطزيست زخم خورده وطن انجام داد. اين عاشق طبيعت وطن راه و رسم عاشقي را به خوبي بهجا آورد و در سي و دومين بهار زندگي، نابودي محيطزيست اين آب و خاك را تاب نياورد و قلب عاشقش از حركت باز ايستاد چون نميتوانست خشكي تالابهاي وطن، انقراض گونههاي ارزشمند مانند يوزپلنگ آسيايي و چندين گونه ارزشمند ديگر، نابودي جنگلهاي شمال، مرگ هزاران جوجه فلامينگو در تالاب خشك بختگان، نابودي جنگلهاي با ارزش زاگرس، شهادت محيطبانان مظلوم، زمينخواري و كوهخواري، درياخواريهاي بيحد وحصر، واگذاري تالاب با ارزش ميانكاله به نااهلان به بهانه احداث پتروشيمي، اجراي پروژههاي بدون ارزيابي زيستمحيطي و هزاران نمونه ديگر از ظلم به محيطزيست اين آب و خاك، در نتيجه سوءمديريت برخي مسوولان را ببيند. آري ياسر انصاري به « چو ايران نباشد تن من مباد» اعتقاد راسخ داشت و در همين راه هم پر گشود.
بهانه رفتن اين عاشق طبيعت وطن، ايست قلبي بود. آسماني شدنش بسيار غمانگيز و ضايعهاي بزرگ بر همسر گرامياش مژگان جمشيدي - روزنامهنگار صاحبنام حوزه محيطزيست و ديدهبان محيطزيست ايران، شيرزني شجاع به معناي واقعي كلمه و در عين حال دلسوز وخانوادهاش و تمامي فعالان و دلسوزان طبيعت و محيطزيست وطن بود اما چارهاي نيست جز اينكه چنين بازيهاي اجباري روزگار را بپذيريم و بر واقعيت تلخشان گردن نهيم.
بر اين باورم كه محبتهاي بيمنت و مهرورزيهاي بيدريغ، تلاشهاي بيوقفه و مقاومت سرسختانه ياسر انصاري در مقابل تخريبگران محيطزيست، هيچگاه از ياد و ذهن دلسوزان و مدافعان طبيعت و محيطزيست ايران پاك نخواهد شد و نام او در دل تكتك دوستدارانش ماندگار خواهد ماند و هرگز خاك نخواهد خورد .