بليهاي كه
به آن گرفتاريم
مهرداد احمديشيخاني
سياستمداران و همچنين فعالان سياسي (اين دو با هم تفاوت دارند و قبلا در يادداشتي به آن پرداختهام) مدعي هستند كه آنچه انجام ميدهند براي مصالح عمومي است. اينكه واقعا اين ادعا درست است يا خير، بر كسي آشكار نيس ت، چراكه ما از نيات هيچ كس باخبر نيستيم، ميماند تا آن فرد يا افراد به قدرت برسند و فرصت پيدا كنند تا ادعايشان را در عمل و در مقام صاحب قدرت به قضاوت ديگران بگذارند كه در آن زمان هم اگر عملشان به ضرر مردم و در تضاد با مصالح عمومي بود، بيشترين آسيب به همين مردم وارد خواهد شد. از اينرو اگر فرد يا گروهي مدعي تلاش براي بهروزي مردمند (كه همه آنان چنين ادعا دارند)، منطقي آن است كه براي رسيدن به قدرت تلاش كنند تا به آن هدف ادعايي كه بهروزي مردم است جامه عمل بپوشانند و منطقي نيست فرد يا گروه كه ادعا دارد هدفش بهروزي مردمان است از تلاش براي كسب قدرت دست بكشد حتي اگر رسيدن به قدرت را محال بداند، مگر آنكه رسما اعلام كند كه گروه سياسي ديگر، از آنان براي تامين منافع مردم كارآمدتر است، اما گفتن اينكه دستيابي به قدرت، مطلقا غيرممكن است، در يك كنش سياسي بيمعني است، حتي اگر در دورهاي خاص، بسيار دشوار و دور از دسترس بنمايد، چون نفس سياستورزي يعني تلاش براي كسب قدرت. در انتخابات سه سال پيش مجلس شوراي اسلامي و همچنين در انتخابات رياستجمهوري سال گذشته، بلندترين صدايي كه شنيده ميشد...
، سواي آنكه اين صدا چقدر بر شنوندگانش تاثير داشت يا خير، اين بود كه شركت در انتخابات و راي دادن در شرايط موجود امري بياثر است و فرد عاقل از انجام عمل بيحاصل پرهيز ميكند. بعضي ميگفتند دليلي براي شركت در انتخابات ندارند. برخي ميگفتند استقرار حاكميت يكدست به سود كشور است و ادعا ميكردند كه 10 سال است مبلغ اين باورند. عدهاي از اين ميگفتند كه شركت در انتخابات به معناي موافقت با سياستهايي تعبير ميشود كه آنها درست نميدانند و اگر هم در انتخابات شركت كنند براي تغيير اين سياستهاست و نه تاييد آن. بعضي پا را از اين هم فراتر ميگذاشتند و ميگفتند در انتخابات شركت نميكنند، چون با كليت ماجرا مخالفند. انتخابات برگزار شد و بهرغم گفته بعضي در اينجا و آنجا كه حداكثر، 20 تا 25 درصد واجدين شرايط در انتخابات شركت خواهند كرد، 49 درصد واجدين شرايط در انتخابات شركت كردند كه اين فقط يك درصد از انتخابات دومين دوره رياستجمهوري مرحوم هاشميرفسنجاني كمتر بود كه به گمان من با توجه به بلنداي بسامد صداي عدم شركت در انتخابات از يك سو و اوج پاندمي كرونا و عدم شروع واكسيناسيون عمومي از سوي ديگر، اصلا آمار بدي نيست، به خصوص كه مثل بعضي دورهها، با وجودي كه بعضي در ابتداي اعلام نتايج، سعي در تشكيك آرا داشتند، ولي به سرعت اين تشكيك كنار گذاشته شد. براي همين اين تفسير از آرا كه 51 درصد انتخابات را تحريم كردند را بيشتر بايد به يك شوخي تعبير كرد، چراكه 30 درصد كه تقريبا در هيچ وضعيتي در انتخابات شركت نميكنند مگر چه شود. اگر 60 درصد شركت كنند در هر جاي دنيا هم كه باشد يك استقبال مطلوب از انتخابات است. ميماند اختلاف 11 درصدي تا آن 49 درصد كه حتي اگر نيمي از واجدين شرايط به دليل پاندمي كرونا پاي صندوق نيامده باشند، ميماند 5 و نيم درصد و حالا چقدر از اين 5 و نيم درصد را بگذاريم به حساب انتخابات غيررقابتي اين دوره و چقدرش را بگذاريم به حساب تحريم. من هر طور حساب ميكنم به نتايج خوشايندي براي مشوقان تحريم نميرسم، هر چند اين نگاه ممكن است به مذاق بسياري خوش نيايد.
اما اينها به كنار، اگر مدعاي سياسيون را باور كنيم كه قصدشان بهبود وضع زندگي و آرامش خاطر مردم است، با شرايطي كه امروز و پس از يكدست شدن حاكميت پديد آمده، اعم از آن طرح صيانت و وضع بحران اقتصادي و آن فسادي كه نمونه كوچكش را در متروپل ديديم و شرايط نامشخص برجام و تحريمها و همين اتفاقات يكي، دو هفته اخير، آيا آناني كه حداقل 43 سال تجربه سياسي دارند، پيشبيني نميكردند كه حاكميت يكدست چه عواقبي براي مردم خواهد داشت كه ميگفتند دليلي براي شركت در انتخابات نداريم يا اينكه از يكدست شدن حاكميت دفاع ميكردند؟ اگر واقعا پيشبيني اين وضعيت را نميكردند كه حقيقتا بايد به تجربه سياسي و تحليلشان شك كرد و اگر پيشبيني ميكردند و باز هم هيچ تلاشي براي تشويق مردم به عمل نياوردند تا شايد حتي به قدر مختصر بشود جلوي آنچه پيشرو بود، بگيرند يا حداقل آن را كند كرد، بايد در صداقتشان شك كرد يا نهايتا به اين نتيجه رسيد كه چنين رفتاري ناشي از جوزدگي و احساساتگرايي بوده است، بليهاي كه شايد همه ما به آن گرفتاريم.