• ۱۴۰۳ جمعه ۱۸ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5257 -
  • ۱۴۰۱ يکشنبه ۲۶ تير

به مناسبت زادروز داود رشيدي

منضبط، خلاق و بي‌حاشيه

اميد جوانبخت

داود رشيدي با آن چهره و نگاه جدي و قامتِ نه چندان بلند و لحني مقطع كه ديالوگ‌ها را ادا مي‌كرد، كاريزمايي داشت كه باعث مي‌شد نقش‌هايش بر تماشاگر تاثير گذاشته و به ياد بماند.  او كه به واسطه شغل پدر، تحصيلِ متوسطه‌اش را در فرانسه و تحصيلات دانشگاهي‌اش را در سوييس گذرانده بود، از همان دوران به واسطه آشنايي و گرايش به تئاتر در چندين كار تئاتري در پاريس به روي صحنه رفت.  با بازگشت به ايران در ابتداي دهه چهل علاوه بر استخدام در اداره هنرهاي دراماتيك، با تشكيل يك گروه تئاتري به اين علاقه‌اش ادامه داد كه حاصل آن بيش از سي نمايش صحنه‌اي و تلويزيوني در دهه چهل است كه در برخي همچون «اوژني گرانده/44، ريچارد سوم/46، در انتظار گودو/46 و حسن كچل/48» علاوه بر بازيگري در كسوت كارگردان نيز حضور داشت.  آشنايي‌اش با شيوه‌هاي تئاتري روزِ اروپا باعث شد كه بتواند آموزه‌ها و تجربيات جديدي را به علاقه‌مندان و فعالان تئاتر منتقل كند.  او علاوه بر كار كردن متون كلاسيكي از بالزاك، روبرمرل، گارسيا لوركا، شكسپير، بكت و...  سعي كرد با بهره‌گيري از نمايشنامه‌هاي نويسندگان ايراني چون ساعدي، صياد و حاتمي به تجربياتي در تئاتر ملي نيز بپردازد.  او و ساير همنسلانش كه فعاليت جدي در تئاتر داشتند، حضور در سينماي عمدتا تجاري آن سال‌ها را بر نمي‌تافتند و البته بازيگران اصلي فيلم‌ها نيز معيارهاي ديگري داشتند كه با بازيگران تئاتري مطابقت نداشت. با شروع موج نوي سينما در اواخر دهه چهل كه فيلم‌هايي متفاوت‌تر با كارگرداناني خلاق‌تر جاي خود را باز كردند زمينه حضور بازيگران تئاتري در سينما بيشتر مهيا شد و رشيدي با نقشي مهم در فيلم «فرار از تله/50» ساخته زنده‌ياد جلال مقدم توانست در كنار بازيگري چون بهروز وثوقي توانايي‌هايش را به نمايش بگذارد. توفيق اين فيلم و نقش رشيدي، وي را براي چندسالي جذب سينما كرد كه البته به غير فيلم «خروس» زنده‌ياد شاپور قريب بقيه آنها ويژگي خاصي نداشتند و او با هوشمندي ترجيح داد كه با تدريس در دانشكده‌هاي هنرهاي دراماتيك و هنرهاي زيباي دانشگاه تهران و مديريت واحد نمايش تلويزيون و نيز فعال كردن گروه تئاتري‌اش فعاليت سينمايي‌اش را محدودتر كند. شانس ديگر او حضور در «كندو» يكي از آثار خوب زنده‌ياد فريدون گله و سينماي متفاوت آن سال‌ها بود كه اين‌بار نيز در كنار وثوقي تجربه موفق قبلي را ادامه داده و تكميل كردند. درخشش او و بازيگران همنسلش در سينماي متفاوت (مانند حضور موفق انتظامي و نصيريان در آثار مهرجويي، مشايخي در فيلم‌هاي تقوايي و فرمان‌آرا و فني‌زاده در آثار بيضايي و حاتمي) البته در مواردي از سوي اداره تئاتر با موانع و محدوديت‌هايي روبرو مي‌شد كه از آن جمله مي‌توان به از دست دادن فرصت همكاري با تقوايي در سريال «دايي جان ناپلئون» براي رشيدي، انتظامي و نصيريان اشاره كرد. متاسفانه به‌رغم سوابق فرهنگي ارزشمند وي با وقوع انقلاب او از حضور در دانشگاه و تلويزيون منع شد و از سويي ديگر تئاتر نيز تقريبا تعطيل شده بود و تنها در سينما بود كه با حذف چهره‌هاي اصلي سينماي قبل انقلاب، رشيدي به همراه انتظامي، مشايخي، نصيريان و كشاورز با پشتوانه معتبري كه داشتند، توانستند به تدريج فعال شوند. رشيدي با بازي در پنج فيلم «آقاي هيروگليف/عرفان، كركس‌ها مي‌ميرند/حيدري، اعدامي/خسروي، طلوع انفجار/نوري و شيطان. شمر/صادقي» در سال 58 شروع پركاري داشت كه البته هيچكدام آنچنان ديده نشدند.  درآن سال‌ها تجربه و توانايي‌هاي رشيدي نقش مهمي درساخت و به چشم آمدن كارهاي اول فيلمسازان عمدتا جوان داشت كه از آن جمله مي‌توان به فيلم‌هاي «بازرس ويژه/تهراني، مرز و تفنگدار/حيدري، رهايي و گل‌هاي داودي/صدرعاملي، تاتوره و بي‌بي چلچله/پوراحمد» اشاره كرد كه البته در فيلم‌هاي پوراحمد به دليل پيشينه متفاوتش، نقش‌ها جاي كار بيشتري داشتند.  در نيمه اول دهه شصت چند نقش او در آثار فيلمسازان قديمي‌تر ارزشمندتر و دراماتيك‌تر بودند.  ساواكي فيلم «هيولاي درون/سينايي» كه در تنهايي خود در يك روستا به تدريج اعمال گذشته‌اش او را به جنون مي‌كشاند، خوجه ممد فيلم «شيلات/ميرلوحي» «ماهيگيري كه در برابر ظلم مي‌ايستد»، رضا شاه فيلم «كمال‌الملك/حاتمي» كه به‌رغم كوتاهي نقش ابهت نقش را به خوبي منتقل مي‌كند و نظامي فراري فيلم «خانه عنكبوت/داودنژاد» كه در كنار انتظامي و مشايخي و فيلمنامه‌اي خوب آلبومي ماندگار از ظرافت‌هاي بازيگري را به نمايش مي‌گذارند. متاسفانه به دلايل نامعلومي در ميانه دهه شصت جلوي فعاليت سينمايي‌اش گرفته شده و او ادامه فعاليتش را در سريال‌هاي تلويزيوني پي مي‌گيرد.  نخستين سريالش اثر سترگ علي حاتمي «هزاردستان» بود كه توليد آن از قبل از انقلاب شروع شده بود و به دلايل مختلفي تا نيمه دهه شصت ادامه يافت. حاتمي كه مي‌خواست در اين سريال از همه بزرگان بازيگري استفاده كند نقش ماندگار مفتش شش انگشتي را به رشيدي سپرد. مفتش تازه به دوران رسيده اداره تامينات كه سعي داشت با خوش‌خدمتي براي خان مظفر موقعيت بالاتري پيدا كند، اوج و فرودهاي زيادي براي يك بازيگر داشت كه با دوبله درخشان زنده‌ياد ايرج ناظريان چون بقيه نقش‌هاي سريال آنچنان درخشيد كه در زمره به يادماندني‌ترين نقش‌آفريني‌هايش قرار گرفت. نقش حاكم در سريال خوب «گرگ‌ها/ميرباقري/66»، مستشار سريال عظيم «كوچك جنگلي/افخمي/67»، رييس‌جمهور كشور فرضي ايندولند در سريال «يكي از اين روزها/فرهودي/67»، مرد سنتي سريال‌هاي «عطرگل ياس و آواي فاخته /زرين پور/72-69» و جنوبي سريال «گل پامچال/طالبي/70» نشان دادند كه رشيدي بازيگر تمام‌عياري است كه هر نقشي را چه كوتاه و چه بلند به بهترين شكل به تصوير مي‌كشد.  در سال‌هاي اوليه دهه هفتاد با تغيير سياست‌ها و رفع ممنوعيت فعاليتش در سينما در كنار سريال دوباره به سينما نيز پرداخت و پس از سال‌ها تئاتر «پيروزي در شيكاگو» را هم با حضور جمعي از بازيگران مطرح به روي صحنه برد. البته در اين دهه آنچنان شانس حضور در نقش و آثار ماندگاري را نيافت و تنها حضورش در سريال «امام علي(ع) /ميرباقري/73» و «ولايت عشق/فخيم زاده/77» قابل اعتناترند.  او در اين دهه چند تجربه تهيه‌كنندگي براي فيلمسازان جوان (مانند بازي‌هاي پنهان/هاتفي‌نيا، امتحان و صبحي ديگر/رفايي، قطعه ناتمام/ميري) را نيز انجام داد كه جوايزي هم از جشنواره فجر و چند جشنواره ديگر دريافت كردند.  ادامه فعاليت‌هاي تئاتري‌اش با كارگرداني نمايش‌هاي «ريچارد سوم» و «هنر» از جهت انتقال تجربه به بازيگران جوان كارهاي ارزشمندي بود. رشيدي از كارهاي صنفي نيز غافل نبود و چند دوره به عنوان رييس انجمن بازيگران پيگير مسائل مختلف بازيگران خصوصا پيشكسوت بود.  بازي نقش‌هايي عمدتا كوتاه چند فيلم و سريال در دهه هشتاد هم كه مهم‌ترين‌شان سريال‌هاي «معصوميت از دست رفته و مختارنامه /ميرباقري/86-81» و «خسته‌دلان/الوند/87» بود، اتفاق عمده‌اي در كارنامه‌اش نشدند. البته نقش نعمان البشير پدر زن مختار نقش خوبي بود كه رشيدي در ميانه دهه هشتم زندگي به خوبي از پس آن برآمد. در سال 92 و در آستانه هشتادسالگي هم مجموعه‌اي از نمايشنامه‌هايي كه ترجمه كرده بود به چاپ رسيد.  متاسفانه جشنواره فجر (به غير بزرگداشت دوره سي‌ام) در تمام دوره‌ها نسبت به توانايي‌هاي اين بازيگر بزرگ و فرهيخته بي‌توجه بود.  داود رشيدي از نسل هنرمندان صاحب انديشه، منضبط، خلاق و بي‌حاشيه بود كه با شخصيتي والا و طبعي بلند تمام تلاشش را در جهت ارتقا و بهتر شدن اثري كه در آن حضور داشت به كار مي‌بست و همه عمر دغدغه‌اي جز فرهنگ و هنر و تئاتر نداشت.  در دوره‌هايي كه به واسطه سوءتفاهم‌ها راهي را در برابرش مي‌بستند او بي‌هيچ حاشيه‌اي با فعاليت در عرصه ديگر و درخشش در آن اشتباه مديران كارنابلد را به رُخشان مي‌كشيد.  از شش سال پيش با درگذشت او پس از يك دوره ابتلا به آلزايمر جاي خالي يكي از درختان تنومند اين فرهنگ كهن براي هميشه در اين پهنه به چشم مي‌آيد.  

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون