اسماعيل شنگله بر اثر بيماري كرونا درگذشت
خداحافظ هنرمند فرهيخته و دانا
گروه هنر و ادبيات
نيمههاي شب گذشته بود كه خبر درگذشت اسماعيل شنگله بر اثر بيماري كرونا در شبكههاي مجازي منتشر شد. هنرمندي بيحاشيه و در عين حال با سواد و قدرت و توانايي ستودني كه عمده حضورش در عالم تصوير، در مجموعههاي خاطرهانگيزي چون «مدرس»، «رعنا»، «روشنتر از خاموشي»، «عطر گل ياس»، «آواي فاخته»، «شيخ بهايي» و … بر ميگردد.
اسماعيل شنگله در سال ۱۳۱۵ در تهران متولد شد. تئاتر را از سال ۱۳۳۲ آغاز كرد و در سال ۱۳۳۵ وارد هنرستان هنرپيشگي شد. شنگله در سال ۵۳ با فيلم داريوش مهرجويي با عنوان «دايره مينا» وارد عالم سينما شد و عمده فعاليتهايش در فيلمهاي سينمايي به اواخر دهه ۷۰ و اوايل دهه ۸۰ با ايفاي نقش در فيلمهايي چون «سام و نرگس»، «سگ كشي»، «پارتي»، «گاهي به آسمان نگاه كن» و «عروسك فرنگي» برميگردد.
او در اواخر عمر حضور چنداني در عرصه بازيگري نداشت و آخرين كارش به سال ۹۳ و ايفاي نقش در مجموعه «سالهاي ابري» برميگردد كه با علي عمراني، عاطفه رضوي و عليرضا اوسيوند همبازي بود.
اگرچه در برخي منابع «دايره مينا» به كارگرداني داريوش مهرجويي نخستين فيلم سينمايي او معرفي ميشود، اما خودش تعريف كرده بود كه سال ۱۳۳۸ اولين فيلمش با كارگرداني يك جوان فرانسوي بر اساس يكي از داستانهاي صادق هدايت و با همراهي رفيع حالتي ساخته شد ولي اين فيلم را نه خودش ديد و نه هيچكس ديگر. او درباره بازي در «دايره مينا» هم در گفتوگويي با آرته در قالب تاريخ شفاهي گفته بود: يك روز پنجشنبه در محوطه تلويزيون به سمت خانه ميرفتم كه مهرجويي مرا ديد و گفت اگر كاري ندارم او را همراهي كنم. او مرا به آمفيتئاتر برد و ديدم در آنجا همه جمع هستند از جمله آقاي حالتي و بهمن فرسي كه همگي مشغول صحبت شديم و گويا اينها از صحبتهاي ما فيلم گرفته بودند و بعد خودشان روي اين صحنهها صدا گذاشتند كه بيشتر درباره خونهاي آلوده بود و اين شد بازي من در «دايره مينا».
اسماعيل شنگله درباره بازي در فيلم «پارتي» هم گفته بود: «پارتي» يكي از آن فيلمهايي بود كه وقتي متن آن را خواندم تعجب كردم كه اصلا چطور اجازه داده شده اين فيلمنامه را كار كنند. نقشي هم كه به من داده بودند شبيه آن كتاب عاليجناب... بود. به همين خاطر اول با وحشت جلو رفتم ولي بعد ديدم كارگردانش (سامان مقدم) جوان خوبي است. گفت، مجوز گرفتهايم و من هم در فيلم بازي كردم. اما بعد از اكران -كه بدترين اكران را هم به آن دادند چون فيلم بسيار حرف داشت - روزنامهنگاران سمت من سرازير شدند با اين سوال كه اين شخصيتي كه بازي كردي چه كسي بود؟ ميخواستند از زير زبان من بيرون بكشند كه آيا اين همان عاليجناب سرخپوش و... است؟
اين بازيگر كه آثاري را هم تهيه كرده، معتقد بود: يك پروژه فقط به بازيگر و كارگردان و صدابردار مربوط نميشود بلكه حتي آبدارچي و راننده سرويس هم ميتوانند در درست درآمدن يك كار نقش داشته باشند. بنابراين اگر همه به درستي و دقيق انتخاب شوند به كل كار كمك ميشود ولي معمولا در اينجا به دلايل مختلف چنين اتفاقي نميافتد.
شنگله كه تحصيلات خود را در دبيرستانهاي ناصرخسرو، اقبال، دارالفنون و رشديه گذرانده بود، از سال ۱۳۳۲ و با عضويت در جامعه باربد كار تئاتر را آغاز كرد و بعد در سال ۱۳۳۵ وارد هنرستان هنرپيشگي شد. او ليسانس كارگرداني خود را از آكادمي هنرهاي نمايشي وين دريافت كرد.
رضا بابك كه زماني دانشجوي شنگله بوده و بعدتر با او دوستي و رفاقت پيدا كرده است، در گفتوگويي با ايسنا سالهاي آغازين آشنايي خود را با او چنين يادآوري ميكند: دانشجو بودم كه در سالن تئاتر موزه ايران باستان، نمايش «كلمپ» را ديدم كه آقاي شنگله كارگرداني كرده بود و بزرگاني همچون آقايان نصيريان و انتظامي و خانم عصمت صفوي در آن بازي ميكردند. كار درخشاني بود.
او كه در دوره طلايي دانشكده هنرهاي زيبا در اين دانشكده درس تئاتر خوانده است، ادامه ميدهد: فكر ميكنم ايشان يك ترم استاد ما بودند اما بعدتر با هم دوست و همكار شديم و دوستي عميقي بين ما شكل گرفت و بسيار به هم علاقهمند بوديم. او نمايشنامههاي بسيار خوبي را ترجمه كرده بود. بسيار باسواد و بر رشته هنري خود مسلط بود. يادم ميآيد زماني هر دو ما در كاري بازي ميكرديم. آقاي شنگله آنچنان اطلاعات دقيقي از آن نمايشنامه و اجراهايش داشت و مدام تصاوير متعددي از اجراهاي مختلف آن نمايش در اختيار گروه ميگذاشت كه شناخت همه ما را نسبت به آن كار بيشتر كرد. اصولا در زمينه سينما و تئاتر تشخيص بسيار خوبي داشت.
رضا بابك كه همراه تعدادي ديگر از دوستان خود در دوره مديريت داود رشيدي در واحد نمايش تلويزيون، فعاليت خويش را در حوزه تله تئاتر آغاز كرده است، يادآوري ميكند: آقاي شنگله با آقاي رشيدي ارتباطي نزديك داشت و در زمينه ساخت تلهتئاتر بسيار همراه بود. او يكي از بانيان ساخت تئاترهاي تلويزيوني بود و خودش هم در اين زمينه فعاليت تاثيرگذاري داشت.
اين هنرمند با اشاره به اينكه همواره به همكاري با شنگله علاقهمند بوده است، در اين باره توضيح ميدهد: او بسيار دانا بود و شناخت وسيعي از زندگي و هنر داشت و اين ويژگي سبب ميشد كه همكاري و دوستي با او لذتبخش باشد.