• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5257 -
  • ۱۴۰۱ يکشنبه ۲۶ تير

نگاهي به رمان «پيرزن جواني كه خواهر من بود» اثر صمد طاهري

شكارچي لحظه‌ها

مهرو پيرحياتي

 

قصه رمان از زمان كودكي شخصيت اصلي داستان يعني پرويز آغاز مي‌شود كه راوي هم خود اوست. دوراني كه مي‌توانست براي پرويز خوشايند باشد اما سراسر درد و رنج است. او به علت ضعف در تحصيلات و ناتواني در انجام تكاليف مدام توسط معلم و شاگردان مورد تنبيه و استهزا قرار مي‌گيرد كه به مرور او را به انسان ديگري تبديل مي‌كند. نويسنده زوال يك انسان را به‌ طور كامل نشان مي‌دهد، طوري كه در آخر قصه تنهايي او را كاملا احساس مي‌كنيم. نكته مهم در اين رمان شخصيت مقابل او، صديقه است كه تا انتهاي داستان به شكل قابل توجهي انسانيت خود را حفظ مي‌كند. تضاد اين دو شخصيت در داستان جذابيت آن را بالا برده است. از ابتداي رمان تا انتهاي آن، رفتارهاي نادرست پرويز و ننه، نسبت به صديقه را مي‌خوانيم، اما در هيچ ‌كدام از آن لحظات واكنش نادرستي از صديقه نمي‌بينيم، گو اينكه صديقه انسان جبرزده‌اي است كه آفريده شده است براي مهرورزي و خدمت به ديگران. نويسنده تفاوت شخصيت اين دو را به شكل زيبايي به تصوير كشيده است. در داستان آنجا كه ادي؛ سگ همسايه مجذوب محبت صديقه مي‌شود اما به ‌شدت از پرويز دوري مي‌كند. در بخشي از كتاب آمده است: «ادي آمد جلو و پاچه‌هاي شلوارمان را بو كرد. با چشم‌هاي قهوه‌اي درشتش زل زد به چشم‌هاي من. انگار از من زياد خوشش نيامده بود.» اين خوش نيامدن‌ها در قسمت‌هاي ديگر رمان هم تكرار مي‌شود البته با وضوح بيشتر. نكته ديگر لايه‌هاي طنزي است كه گهگاه به سياهي مي‌زند. در كتاب آمده است: «درد كف پا امانم را بريده ولي جيكم در نمي‌آيد. نمي‌خواهم پدر چيزي بداند. اگر بداند، راه مي‌افتد مي‌آيد مدرسه و ناظم و مدير و آقاي رحماني را مي‌بندد به توپ تعجب. آقاي رحماني به من نگاه مي‌كند و آن شاهدانه روي مردمك‌هايش شروع به رقصيدن مي‌كند. بعد هم سركلاس مي‌گويد: «اين به جاي تشكرتونه؟ بدكاري مي‌كنم كه روش‌ها رو بهتون ياد مي‌دم؟» و دفعه بعدش روش را دقيق‌تر اجرا مي‌كند و جوراب و پوست كف پايم يكي مي‌شوند.»
 نويسنده زخم شير، در پيرزن جواني كه خواهر من بود روايتي بدون لفافه در مورد فرهنگ و آداب آبادان به تصوير كشيده است كه براي مخاطب جذاب و پركشش است. صمد طاهري در رمانش يك قرباني را لحظه به لحظه به يك شكارچي تبديل مي‌كند. شكارچي كه صبر مي‌كند تا دام خودش به سمت او بيايد و او بدون اينكه عملي انجام بدهد در حالت انفعال كامل از او انتقام مي‌گيرد. او آنقدر از نظر رواني از دوران كودكي تحقير و تنبيه شده است كه درونش يك هيولاي وحشتناك خوابيده است. نه تنها كينه آدم‌ها را در دل مي‌پروراند بلكه از حيوان بي‌آزاري مانند ادي هم كينه دارد و در زمان مناسب از او انتقام مي‌گيرد آن‌هم با اتلاف وقت. در بخشي از كتاب آمده است: آلبرت: «لامصب دست‌كم هشتاد ميليون فقط قيمت ماشين زير پاته، سيصد ميليون دست‌كم پول ساختمون دفترته، من كه يابو نيستم. تو هميشه از ادي بدت مي‌اومد ولي اون كه اهل حسابگري نيس. ادي غريزي عمل مي‌كنه فقط بو مي‌كشه.»
«عجب لابد بوي گه به دماغش خورده كه روش رو برمي‌گردونه.» آلبرت چند بار زنگ زد و پرسيد. گفتم دنبال وام هستم و هنوز جور نشده. ادي را نبخشيدم و يك هفته بعد مرد.  حال چرا پرويز از ادي كينه به دل گرفته بود؟ به چند دليل! در ابتدا او به علت حقارت‌ها، قرباني شدن‌ها، ضعف‌هايش به‌شدت دوست دارد كه به ديگران صدمه بزند مثل رفتاري كه با ادي، خرچنگ‌ها، غاز و درنهايت صديقه دارد. دليل ديگر آنكه چون حيوانات به‌طور غريزي مهرباني را درك مي‌كنند. ادي مهر و محبت صديقه را احساس مي‌كند براي همين به پر و پاي او مي‌پيچيد و برعكس خباثت ذات پرويز را هم درك مي‌كند و از او دوري مي‌كند. اين يك حس غريزي است كه حيوانات با اين حس از برخي خطرات احتمالي باخبر مي‌شوند مثل وقايع طبيعي. اين موضوع باعث كينه پرويز شده بود، انگار موجودي بي‌گناه، گناهان درون او را شناخته است و پرويز تاب و تحمل آن را ندارد.
 طبق نظريه آدلر: احساس حقارت منبع تمام تلاش‌هاي انسان است. رشد فردي ناشي از تلاش‌هاي فرد بر چيره شدن بر حقارت‌هاي واقعي يا خيالي‌اش ناشي مي‌شود. به مرور در طول رمان ما تاثير احساس حقارت را در پرويز بيشتر و بيشتر مشاهده مي‌كنيم. چه پيشرفتش در مسائل مالي چه به قهقرا رفتن او در مسائل اخلاقي. دنياي پرويز يك دنياي يخ زده، ترسناك، بي‌اعتبار و بي‌اعتماد است كه نمادي از دنياي بشر امروز است. دنيايي كه ديگر اعتبار ديروز را ندارد. بي‌مهري‌ها، نامرادي‌ها و بي‌وفايي‌ها گريبانگير همه شده است. در رمان اين نقش‌ها برعهده پرويز است. او به همه پشت مي‌كند از جمله: مادلن، آلبرت، ادي، صديقه و پدرش. او فكر مي‌كند با انتقام از آنها آرام مي‌شود. انتقام براي او نوعي قدرت‌نمايي است. اما برعكس. يكي از مسائلي كه احساس حقارت در فرد ايجاد مي‌كند حرص به دست آوردن قدرت است. اما چيزي كه پرويز آبه دست مي‌آورد قدرت واقعي نيست، زيرا او همچنان يك قرباني-شكارچي است كه ديگران با او به اهداف‌شان مي‌رسند و او فقط تسويه‌حساب شخصي مي‌كند. اين درد پنهان از كودكي همراه اوست، براي همين كسي را در دنياي وهم براي خود پيدا مي‌كند كه همنام صديقه است اما زيباست. او صديقه و آن‌ همه مهرباني را نمي‌بيند. خواهرش تنها كسي است كه واقعا او را عاشقانه دوستش دارد و تا آخرين لحظه حيات كنار او مي‌ماند. پرويز نمادي از انسان معاصر است كه در دنياي مجاز آويزان هر چيز و هر كسي مي‌شود به جز محبت واقعي كه در مقابل ديدگان اوست. صمد طاهري در سال 1336 در آبادان به دنيا آمد. وي در اوايل انقلاب اسلامي ايران تحصيل در رشته هنرهاي نمايشي در دانشكده هنرهاي دراماتيك تهران را رها كرد و در سال 1353 به داستان‌نويسي روي آورد. وي جزو نسل سوم داستان‌نويسان معاصر ايران محسوب مي‌شود. آثار او: مجموعه داستان سنگ و سپر، مجموعه داستان شكار شبانه، مجموعه داستان زخم شير، رمان كوتاه برگ هيچ درختي، مجموعه شعر قلب‌هاي كوچك شهر بزرگ.
اين رمان را نشر نيماژ منتشر كرده است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون