خودکشی سپهسالار اعظم
مرتضی میرحسینی
روایت حسین مکی: روز هشتم محرم (27 تیرماه 1305) چند نفر در عمارت ییلاقی زرگنده به دیدن سپهسالار رفته بودند، مشارالیه پس از چند دقیقه ملاقات و مذاکره با واردین به اندرون میرود و پس از صرف ناهار خانم خود را احضار کرده و خواسته بود مختصر آب گرم برایش تهیه كنند. پس از خروج مشارالیها، خادم خود را احضار کرده و مراسلهای که قبلا نوشته بود به او میدهد که به خانم ایشان بدهد. پس از خروج مستخدم، شرح مختصری راجع به علت انتحار خود مرقوم میدارد و برای آنکه تیر به خطا نرود در جلو آیینه رفته با هفتتیر به پیشانی خود خالی و فورا فوت میکند.
چند لحظه پس از صدای گلوله همسر سپهسالار و امیراسعد و امیر انتصار و سایر کسان او در اتاق حاضر میشوند و جنازه را که غرق در خون بوده مشاهده میكنند. از قراری که گفته شد در مراسله اولی شرح زندگانی خود و خدماتی را که نسبت به مملکت و مشروطیت کرده اشعار داشته و شرحی هم راجع به امور زندگانی خود به عنوان وصیت خطاب به امیراسعد نوشته و تقاضا کرده جنازه او را در مقبره ساعدالدوله (سرهنگ ساعدالدوله که گفته میشد به اشاره رضاخان سردارسپه کشته شده بود) در امامزاده صالح تجریش دفن كنند. در این موقع مستوفیالممالک و بعضی از محترمین در آنجا حاضر شدند و جنازه را با احترامات لازمه تشییع کرده و پس از تغسیل به خاک سپردند. روز اول مرداد از طرف دولت ختم رسمی در مسجد سلطانی اعلام میشود و عدهای از رجال و علما در آن مجلس شرکت میكنند... (اربابزادهای اهل تنکابن بود، زندگی پرافت و خیزی داشت و ما او را به اعتبار نقشی که در مبارزه با استبداد صغیر و فتح تهران ایفا کرد به یاد میآوریم)... مجاهدات محمدولیخان در راه آزادی و استقرار حکومت مشروطه ایران برجستهترین خدمات مشارالیه به ملت و مملکت ایران بوده و اقوی دلیل هم لایحه تشکری است که از طرف مجلس دوم به او اعطا شد و به رسم یادگار و افتخار در خانواده او ضبط است.
در جنگ با سالارالدوله (برادر شورشی محمدعلیشاه مخلوع) نیز در خود تنکابن یکی از نوادههایش کشته شد. چندین نوبت عهدهدار پست ریاست وزرا شده و به منصب سپهسالار اعظمی که بزرگترین مناصب دولت آن وقت بوده نائل شده است. عشق مفرطی به آبادی داشته است و صرفنظر از نقاط دیگر مملکت از قبیل بستن سد قزوین و... اقداماتی در پایتخت كرده که از آن جمله تاسیس دو باب مدرسه پسرانه و دخترانه در تهران را میتوان نام برد که با سرمایه شخصی انجام داده و نیز آباد کردن اراضی مخروبه و غیرقابل استفاده چه در شمیران و چه در شهر به اسم ولیآباد شهر و ولیآباد شمیران، تیغستان معروف، همچنین ایجاد قنوات متعدد که قسمت اعظم شمال شهر و اطراف را مشروب میکند از یادگاریهای او محسوب میشود. ظاهرا علت انتحار او این است که به بانک استقراض روس مقروض بوده و چون طبق قرارداد 1921 ایران و شوروی تمام اموال آن بانک به دولت ایران واگذار شده بود، دولت برای وصول بدهیهای سپهسالار به او فشار میآورده است و چون او نمیتوانسته قروض خود را ادا كند، دست به انتحار زده است.