ماجراي تاسيس انجمن صنفي طراحان گرافيك ايران (قسمت پاياني)
گذر از موانع
مهرداد احمديشيخاني
در قسمت قبل، روايت ماجراي تاسيس انجمن گرافيك به آنجا رسيد كه جلسهاي با آقايان حسين خسروجردي و رضا عابديني برگزار كنيم و هر نتيجهاي در اين جلسه به دست آمد، همان مبناي عمل قرار گيرد و اينك ادامه ماجرا؛ چند روز بعد در دفتر نشريه فارابي، جلسهاي با حضور آقايان خسروجردي، عابديني و من برگزار شد. مدتي از جلسه نگذشته بود كه متوجه شدم در اقليت قرار دارم و آقايان خسروجردي و عابديني با تصميمي از قبل هماهنگ شده، مصرند كه هر چه زودتر طرح شركت فضاهاي فرهنگي راهاندازي شود. ايده خود را كاملا حذف شده ميديدم براي همين با بدجنسي كامل، رفتار موذيانهاي در پيش گرفتم. حسين از دوستان قديمي من بود و با روحياتش كاملا آشنا بودم، براي همين از موضعي كه او را عصباني كند شروع به صحبت كردم. هر چه او عصبانيتر ميشد من سخنان تحريككنندهتري بر زبان ميراندم و كار را تا آنجا پيش بردم كه حسين كاملا عصباني و با من گلاويز شد و جلسه به هم ريخت و بدون رسيدن به نتيجه پايان گرفت. چند روز بعد را به مظلومنمايي و شرح حكايت درگيري رخداده در اينجا و آنجا گذراندم. حاصل آنكه طبيعتا شركت فضاهاي فرهنگي و آقاي بهشتي از موضوع كنار كشيدند و طرح پيشنهاديشان مسكوت ماند. بعد از آن با خيال راحت طرح خود را با معاونت فرهنگي منطقه 6 پيش بردم و توانستم جلساتي را براي گردهمايي طراحان گرافيك در نگارخانه لاله برگزار كنم. در اين جلسات حدود 15 نفر از جمله خانم سودابه صالحي و آقايان خسروجردي، پارسانژاد، خورشيدپور، عابديني، شبگرد، رحماني، مهرزاده، وزيريان، صيفوري، ميرفتاح و ... حاضر شدند. با آنكه درگيريهاي قبلي به شكلي ديگر در اين جلسات هم ادامه يافت ولي آرامآرام، اكثريت حاضرين با طرح من موافقت كردند و مخالفين هم كاملا از موضوع كنار كشيدند. با جمع موافق باقيمانده قرار گذاشتيم كه طي دعوتي عمومي از طراحان گرافيك، ايده راهاندازي تشكل گرافيك را با آنها در ميان بگذاريم تا از همان ابتدا كارها با اطلاع همه پيش برود. در جلسهاي كه بعدتر با آقاي عابديني در آتليه خود داشتم بر سر تفاوتهاي دو طرح و اينكه امكان ادغامشان وجود ندارد، گفتوگو كرديم و قرار شد هر كدام طرح خود را جداگانه پيش ببريم.
از بزرگان گرافيك اما هيچكس خبري از موضوع نداشت و لازم بود كه براي چنين اتفاقي از حمايتها و راهنماييهاي آنها برخوردار شوم. به همين منظور سراغ آقاي ابراهيم حقيقي - تنها گرافيست صاحبنامي كه آن زمان ميشناختم- رفتم و ماجرا را براي او گفتم. در همان آغاز سخن، آقاي حقيقي خيلي جدي پرسيد: «آيا قصد داري يك دكان جلوي دكان ديگران باز كني؟» جواب دادم: اولا اين دكان من نيست. ثانيا اين اصلا دكان نيست و قصد راهاندازي تشكلي براي همه طراحان گرافيك را دارم. ثالثا كاري هم به دكان ديگران ندارم.
چند روز بعد آقاي حقيقي به من گفت كه مرحوم استاد مميز ميخواهد مرا ببيند. به اتفاق به آتليه استاد رفتيم. اين براي اولينبار بود كه استاد مميز را ميديدم. برخورد او بسيار مهربانانه بود و وقتي ايدهام را براي ايجاد تشكل تشريح كردم و دانست كه سابقه دوستي و همكاري با مديرمسوول مجله كيان دارم، به دليل ارادت متقابلي كه با او داشت و همكاري عميقش با مجله كيان، از ايده من بسيار حمايت كرد و قرار شد كه هر چه سريعتر اسامي و شماره تلفنهاي طراحان گرافيك را جمعآوري كنم و هر گرافيستي با هر گرايشي كه باشد، دعوت كنيم. البته اينكه جلسات مقدماتي تاسيس در مجله كيان انجام شده بود و همچنين حمايت استاد به واسطه ارتباط من با مديريت آن مجله، براي بعضي مراكز اين گمان ايجاد شد كه راهاندازي تشكل صنفي طراحان گرافيك، پروژهاي است كه در حلقه كيان كليد خورده و مرا مامور اجراي آن كردهاند اين گمانه سبب شد، پارهاي توضيحات را به آن مراكز بدهم، ولي در هر صورت موانعي در راهاندازي پديد آورد كه يكي، مخالفت وزير ارشاد وقت، آقاي ميرسليم بود، چراكه ايشان معتقد بود طراحان گرافيك بيموافقت وزارت ارشاد، حق ايجاد هيچ تشكلي را ندارند و البته گذر از اين مانع با راهنمايي آقاي كامبيز نوروزي و استفاده از امكان تاسيس شركت تعاوني (كه فرصتي بود براي متشكل شدن در يك قالب حقوقي) فراهم شد. جمعآوري اسامي و شماره تلفنها شروع و تماسها آغازي شد براي جمع كردن دوستان، بيش از همه، حميد رحماني به كمكم آمد. بعضيها را تلفني و برخي را حضوري دعوت كردم. هر جا هم ترديدي از دعوتشدگان ميديدم، از سفارش استاد مميز كه گفته بود: «بگو كه من از اين تشكل حمايت ميكنم» كمك ميگرفتم تا ترديدها برطرف شود. نتيجه آنكه در بعدازظهر يكم تيرماه سال 1374، در يك اتفاق باور نكردني بيش از 180 نفر در نگارخانه لاله جمع شدند. استاد به من گفته بود جلسه را خودت اداره كن، چون بعدها بسياري منكر نقش، تلاش تو در بنا نهادن اين تشكل خواهند شد و به اين شكل فرزندي متولد شد كه امروز نامش انجمن صنفي طراحان گرافيك ايران است.