شبهه افكني برچسبي انفعالي
عباس عبدي
اگر توجه كرده باشيد بسياري از مقامات سياسي و مذهبي چنين تصور ميكنند كه تفاوت نظر يا رويكرد ديگران به مسائل با نظر و رويكرد آنان، ناشي از شبههافكني دشمنان و مخالفان است. بنابراين بسيار تاكيد ميكنند كه وظيفه ماست تا رفع شبهه كنيم و به شبهات پاسخ دهيم. بهطور كلي استفاده از اصطلاح شبههافكني، از ادبيات و تفكر سنتي تغذيه ميكند، گويي كه حقيقتي وجود دارد و آن حقيقت نزد عدهاي است و هر كس كه با آنان در توافق با اين حقيقت همراه و همسو نيست، يا ذاتا بيمار است يا آگاهانه و از روي عمد عناد ميورزد يا در بهترين حالت فردي فريبخورده است كه تحت تاثير القائات يا شبههافكنيهاي مخالفان و معاندان قرار گرفته است. شبههافكني اصطلاحي است كه مدعيان انديشه ناب و درست به كار ميبرند. گويي كه آن انديشه هيچ خلل و فرجي ندارد و نقدهاي ديگران فقط ايجاد شبهه است. اين رويكرد حداقل در نظامهاي جديد فكري پاسخگو نيست. نقد و پرسشهاي ديگران را نميتوان به شبههافكني تقليل داد. براي مثال درباره حجاب گمان ميكنند كه پذيرش آن به همين شكلي كه آنان ميگويند يك اصل ثابت شده و قطعي در طول تاريخ و عرض جغرافياست. هم حكم قطعي خداوند است و هم بهطور قطعي اين حكم مفيد و لازم است. پس اگر كسي به هر دليلي آن را نپذيرد تحت تاثير شبههافكني بدخواهان يا ابليسصفتان قرار گرفته است و بايد شبهات آنان را رفع كرد. چنين رويكردي در درجه اول ناشي از خودشيفتگي است، سپس و در عين حال رويكردي انفعالي است و بالاخره اينكه هيچگاه به نتيجه نميرسد و تفكري زاينده نيست. تفكر پويا و زنده بهطور معمول در مقام رفع شبهه نيست، بلكه در مقام توضيح ايجابي اجزاي انديشه خود است. هيچ كدام از اجزاي خود را نيز به صورت پيشفرض تحميل نميكند. يك انديشه پويا ميپذيرد كه هر جزيي از انديشه خود را بازنگري كند و با مستندات و ادبيات جديد بهروز، قابل ارايه كند. نقد و پرسشهاي طبيعي ديگران را با برچسب شبهه مواجه نميكند. اصولا كار چنداني به اين ندارد كه ديگران با چه انگيزهاي وارد نقد و پرسش ميشوند. انگيزهشناسي منتقدين بلاموضوع است. مهم طرح نقد و پرسش و رسيدن به پاسخ است.
براي اين منظور پيشفرضها را نيز كنار ميگذارند و در قالب منطقي به دفاع از ديدگاه خود ميپردازند. اعتبار ديدگاههاي آنان به دليل پيشفرضهاي فرامنطقي نيستند، اينكه فلان دانشمند يا حتي خداوند يا پيامبر فرموده هنگامي ميتواند موثر باشد كه به منطق آن ديدگاه اشاره شود؛ منطقي كه بهطور طبيعي بايد نزد كلام خداوند و پيامبر از ديگران قويتر باشد. اگر نتوانيم چنين منطقي را كشف و ارايه كنيم، يا آن كلام منتسب به خدا و پيامبر نيست، يا ما در مدلل كردن آن ناتوان هستيم، در هر دو صورت نقد و پرسشهاي ديگران را نميتوان با برچسب شبههافكني رد كرد. تا هنگامي كه اين رويكرد انفعالي و خودشيفتانه اصلاح نشود، بعيد است كه تحولي اساسي در انديشه رسمي موجود رخ دهد.