جادهها؛ توسعه زيرساختيا انقراض به واسطه جدايي زيستگاه؟!
اميرحسين خِطكه
جادهها به عنوان يكي از مهمترين زيرساختهاي توسعه در هر كشوري شناخته ميشوند. اين بناهاي فني تاثيرات مثبت و منفي زيادي بر محيط پيرامون خود دارند، اما با انجام اقدامات پيشگيرانه در طراحي و توسعه سيستم آنها ميتوان تاثيرات منفي هر جادهاي را به حداقل رساند. اين موضوع تا جايي پيش رفته كه امروزه مبحث جادههاي هوشمند به معني جادههايي با حداقل تاثيرات منفي محيط زيستي، در مجامع علمي جهان مطرحند. يكي از تاثيرات مخرب سيستم شبكه جادهها اثرات آنها بر حيات وحش است كه از جمله آن ميتوان به كاهش سطح زيستگاه، تغيير كيفيت زيستگاههاي مجاور، تلفات جادهاي و ايجاد حائل در برابر حركت و جابهجايي حيوانات آن زيستگاه اشاره كرد كه شدت اين اثرات رابطه مستقيم با عرض جاده يا به عبارتي، تعداد لاينها و ميزان تردد دارد. يكي از بارزترين نتايج جدايي زيستگاه و كوچكتر شدن جمعيتها، بروز مشكلات ژنتيكي و افزايش احتمال انقراض محلي است كه بر اثر همخوني و فرسايش ژنتيكي رخ ميدهد. در كنار اين عوامل گاهي جانوران در عبور از عرض جاده دچار تصادف شده و كشته ميشوند. اين پديده در مورد پستانداران بزرگ ملموستر و معمولا در مورد جانوران كوچك جثه ناديده گرفته ميشود. اهميت اين موضوع آنجا پررنگتر مينمايد كه گاهي ممكن است براي بعضي گونهها نرخ مرگ و مير جادهاي از نرخ مرگ طبيعي يا شكار نيز پيشي گيرد. شروع پديده تصادف جانوران به زمان اختراع ماشين باز ميگردد و در منابع غربي قرن نوزدهم گزارشهايي پيرامون كشته شدن پرندگان، دوزيستان و لاكپشتها به ثبت رسيده است. با توسعه جادهها، افزايش سرعت و تعداد ماشينها و افزايش پيك ترافيك در اوايل صبح و غروب آفتاب كه با پيك فعاليت جانوران نيز همزمان است، تعداد اين تصادفات افزايش يافته و بهطور روزافزون زيانهاي متنوع آن گسترش پيدا كرد. پيرامون زيانهاي اقتصادي مرگ و مير جادهاي ميتوان گفت، تصادف با جانوران بزرگ معمولا باعث آسيب به ماشين، صدمه به انسان و زيان اقتصادي ميشود. طبق برآوردي كه در ايالات متحده امريكا صورت گرفته، متوسط خسارت وارده در هر تصادف با جانور 1577 دلار برآورد شده و در همين كشور سالانه بالغ بر ۷۲۰۰۰۰ تصادف فقط با گوزن حادث ميشود كه بر اثر آن بيش از ۲۱۰نفر كشته و حدود ۲۹۰۰۰ نفر زخمي ميشوند و جمعا رقمي در حدود ۱.۱ ميليارد دلار خسارت به بار ميآيد در حالي كه گوزنها خود بهطور بالقوه سالانه ۱۲ ميليارد دلار براي آن كشور درآمدزا هستند. در ايران طي سال 92 از هر هزار مورد مرگ گوشتخواران و علفخواران بزرگ هفتصد مورد بر اثر تصادف بوده و عمدتا گربهسانان بزرگ مانند پلنگ و يوزپلنگ را شامل ميشده است. يافتههاي يك بررسي 9 ساله طي سالهاي 1386 تا 1394 نشان ميدهد كه بيش از نيمي از مرگ و مير يوزپلنگ آسيايي مستقيما با تصادفات جادهاي در ارتباط بوده است. همزمان اين موضوع به عنوان چالشي مهم براي حفاظت از حيات وحش مطرح شد. بانكهاي داده تشكيل شده و نقاط حادثهخيز مشخص شده و راهكارهاي پيشنهادي سازمان محيط زيست، شامل احداث روگذر و زيرگذر، سيستم سرعتگير و تابلوهاي هشداردهنده مطرح شد كه از اين بين تنها تابلوهاي هشداردهنده اجرايي شدند! تاكنون راهكارهايي براي حفاظت از يوز ايراني پيشنهاد شده كه متاسفانه هيچ كدام به مرحله اجرا نرسيده و امروز وضعيت بقاي يوز ايراني را در لبه انقراض قرار داده است. طرح تكثير در اسارت اينگونه ارزشمند نيز گاهي نور اميدي در دل دوستداران يوزپلنگ ايراني روشن ميكند كه بهرغم تلاشهاي بيوقفه زحمتكشان ذخيرهگاه زيست كره خارتوران، بعضا بر اثر كمبودها، سهلانگاريها و همچنين فقدان دانش بومي كه ريشه در عدم وجود تجربه قبلي دارد، در اندك زماني همچون شمعي در باد به نوميدي يا دلسرديهاي مقطعي بدل ميشود. البته اقدامات مربوط به حفظ زيستگاه همچون جلوگيري از معدنكاويها و احداث جادههاي بدون پشتوانه محيط زيستي، نسبت به تكثير در اسارت به مراتب از اولويت بالاتري برخوردار است. در مورد جادهها و مخصوصا محور جادهاي مذكور كه با زيستگاه طبيعي يوز در تداخل است پيشنهاداتي از جمله ايجاد سرعتگير در جاده ارايه شد كه اين طرح به علت خطرات و ملاحظات ايمني با مخالفت جدي پليس راهور و اداره راه و شهرسازي مواجه شد. قرار دادن تابلوهاي هشدار يكي ديگر از اين پيشنهادات بود كه در شهرستان شاهرود توسط سازمانهاي مردم بنياد در سالهاي 93 و 94 به انجام رسيد، اما اين ايده نيز به دليل عدم توجه مردم، شبرنگ نبودن تابلوها، سرعت بالاي خودروها، آفتابخوردگي و پوسيدگي موفقيت چنداني به دست نداد. نصب فلاشر در جاده با حسگر ديد در شب طرحي بود كه به محض ورود يوز به حومه جاده با صداي آژير و فلاش جانور را از منطقه خطر دور ميساخت كه نخستين مخالف آن سازمان محيط زيست بود، چراكه اين طرح ميتوانست مانع مهاجرت يوز براي يافتن غذا و جفتيابي شود. نصب حسگر روي سپر خودروها نيز ايده ديگري بود كه به موجب آن حسگر به محض نزديكي يوز فعال شده و با هشدار به راننده از بروز حوادث شديد جلوگيري ميكرد، اما به دليل هزينه گزاف و تردد يك ميليون خودرو در سال از مسير شاهرود-ميامي-سبزوار به نوعي غيرقابل اجرا بود. ايجاد زيرگذر از جمله طرحهاي رايج در جهان بود كه در مرحله بعدي مورد بررسي قرار گرفت، اما از آنجا كه يوزپلنگ در مقايسه با ساير گربهسانان از جثه كوچكتري برخوردار است و در قياس با پلنگ كمي ترسوتر است، پيشبيني شد اين جانور قدرت ريسك عبور از اين مناطق تنگ و تاريك را به خود ندهد و اين ايده نيز مورد پيگيري قرار نگرفت. يك طرح ديگر در خلال سال 1395 توسط ديدبان طبيعت شاهرود به منظور كاهش تلفات يوزپلنگ ايراني پيشنهاد شده كه طبق آن، 10منطقهاي كه طي سالهاي اخير در آنها تردد يوز از جاده رويت شده را از طريق پلهاي روگذر به هم مرتبط ميسازد و با فنسكشي، يوزها را به مسيرهاي امنِ پيشبيني شده هدايت خواهد كرد كه البته تاكنون صرفا به صورت طرحي روي كاغذ باقي مانده است.
دانشجوي دكتري علوم و مهندسي جنگل