جاي خالي رسانهها در تلويزيون
ابراهيم عمران
به طور اتفاقي در زمان پخش قسمت اول سريال «بينشان» بيننده شبكه سه تلويزيون بودم. اتفاقي از اين جهت كه در جايي بودم و تلويزيون روشن بود! و لاجرم و شايد به اجبار بايد مخاطب اين كار تازه ميبودم! البته لازم به توضيح است كه نگاه و دنبال نكردن تلويزيون؛ پز روشنفكري اين سالها نيست و كمبود وقت و اولويت داشتن امور و برنامههاي ديگر ديداري و شنيداري؛ سببساز اين امر است. حال بگذريم از كيفيت و عمق نداشتن آثار تلويزيون كه بحث اين نوشتار نيست. سريال جديد شخصيتي دارد كه سردبير سايتي خبري است و از وجانت و نوع كاراكترش بر ميآيد كه سمپات خاصي از جريانات سياسي است. قصه داستان گوشه چشمي به نماينده سابق مجلس دارد كه اعتبارنامهاش تصويب نشد و ميتوان از اين نگره متوجه كليات كار شد كه اين نيز مورد بحث نيست. آنچه سببساز اين نوشته شد همان نگاه خيالي به رسانه است كه در كارهاي تلويزيوني و بالمآل سينمايي وجود دارد. چند سال پيش هم طي يادداشتي اشاره كردم به اينكه چرا نبايد در آثار سينمايي و تلويزيونمان، مابهازاي واقعي از رسانهها داشته باشيم؟ مگر چه ايرادي دارد طي داستان حال جدا از اينكه به مذاق سياسي و اجتماعيمان خوش آيد يا نه؛ نامواقعي مطبوعات به ميان آيد؟ تا كي به جاي «شرق» غرب آيد و به جاي «اعتماد» باور و به جاي «كيهان» جها و به جاي مشرقنيوز و خبرآنلاين و فارس و غيره، فقط نيوز آخر كاربرد داشته باشد؟ مگر چه ميشود نام واقعي رسانه برده شود؟ كجاي قانون اين كار را ممنوع كرده است؟ آيا به جز گهگاهي كه تصوير صفحه اول روزنامه «جام جم» در برخي سريالها نشان داده ميشود؛ روزنامه و مجله ديگري هم اين فرصت را داشت براي شناساندن خويش به مخاطب؟ حال كه سناريوهاي داراي مجوز و سفارشي گونه ساخته ميشود؛ چه بهتر كه نام نشريه هم واقعي باشد. خيرش به هر دوسوي ماجرا ميرسد. مگر در دنياي فيلم و سريالسازي اروپا و امريكا؛ نام روزنامههاي معروف و مشهورشان تغيير ميكند؟ نگاه شود در فيلم the post مثلا نام روزنامه واشنگتن پست شود آريزونا پست؟! آيا داستان اصلي فيلم تحتالشعاع اين تغيير نام قرار نميگيرد؟ افشاگري از پنتاگون آيا سوژه تمسخر نميشود اگر نام روزنامه افشاكننده فاش نشود! هر چند قياس درستي شايد نباشد اين نگره، ولي ميتوان به تأسي از آن به مسائل ديگري هم وارد شد. پر واضح است كه در اوضاع كنوني نميتوان انتظار داشت نام رسانههاي منتقد در فيلم و سريالهايمان باشد. هر چند به شخصه باور دارم ميتوان در وجه منفي اين بودنها هم، استفاده لازم را برد و آن شناساندن مطبوعات به مخاطب است. دوستان تك سويه تلويزيون، حاليه كه همه گونه ابزار لازم در اختيار دارند؛ به ثواب و صواب است كه نام واقعي رسانههاي دلخواهشان را هم در فيلمنامههايشان بياورند. نه از جهت تخريب خويش؛ بلكه از جهت باورپذيري مخاطب. مخاطبي كه اصولا در دنياي واقعي وقعي به مطبوعات نميگذارد؛ بلكه در تماشاي چنين سريالهايي بداند تاك و تاكنشان چيست و كيست. افسوس كه دهه شصت نيست كه اگر در فيلم و سريالي روزنامهاي نشان داده ميشد؛ ميتوانستيم نام واقعي كيهان و اطلاعات را مشاهده كنيم. گويا كميت رسانه هم زياد به صلاح نبود و همان دو روزنامه را ميداشتيم و دستكم باورپذير بود برايمان. نميدانم شايد آرزويي باشد دور؛ ولي ميتوان اميد داشت دستكم در تلويزيون دست شخصيتهاي سريال؛ هم اعتماد باشد هم شرق و در كنارش كيهان و رسالت. كاراكتر همزمان خبرگزاري فارس بخواند و در كنارش خبر آنلاين و انتخاب و مهر و مشرق و ساير رسانههاي مكتوب و نوشتاري موجود در سپهر واقعي.