شاخصي براي يك انتخاب
رضا قدميان
جمعيت نگران وكلا در آستانه انتخابات هياتمديره كانون وكلاي مركز تنها اميدوار به آن است كه از مسير دموكراتيك و مدني از گزندهايي كه استقلال و موجوديت نهاد وكالت را تهديد ميكند، رهايي يابد. از اينرو، در بزنگاه انتخابات حساس و وسواس در انتخاب نمايندگان خود، حيران مانده است؛ چه كسي ميتواند به نحو شايسته از حقوق وكلا دفاع كند؟ كدام ايده و گفتمان چاره برونرفت مشكلات گريبانگير نهاد وكالت است؟ اين قسم سوالات اين روزها ذهن وكلا، به ويژه وكلاي جوان را به خود مشغول كرده است. اين بيمها از يك طرف و تبليغات هر كدام از كانديداها كه با بر شمردن رزومه و آثار خود چنين ادعا ميكنند كه از ديگران شايستهترند انتخاب را بر وكلا سخت كرده است. شكي نيست كانون وكلا در زمانه كنوني نياز به مديران جسور و كارداني دارد كه بتوانند از همه اهرمهاي موجود استفاده كرده تا اين حرفه را از پرتگاه نابودي نجات دهند، اما سوال اين است كه اين افراد را چگونه بشناسيم؟ پاسخ دقيق و صريح به اين سوال قدري سخت است؛ چراكه مانند همه انتخابهاي بشري احتمال اشتباه و اغفال حتي براي قشر فهيمي چون وكلا وجود دارد. از اينرو، فقط ميتوان به قدر متيقنها بسنده كرد و به اجمال شاخصهايي بيان كنيم كه در انتخاب افراد شايسته به ما كمك كند؛ نخستين و شايد مهمترين ويژگي، سابقه حساسيت مستمر و مكرر كانديدا به حقوق صنفي وكلاست؛ در طول ساليان اخير كه كانون وكلا همواره مورد هجمههاي متعدد و متنوع قرار گرفته همكاراني بودهاند كه با صراحت و شجاعت واكنش نشان داده و با زبان و قلم خود اين هجمههاي غيرمنصفانه را محكوم كرده و پاسخ دادهاند. اين مشخصه از آن نظر مهم است كه در دل خودش هم شهامت در گفتار و هم شجاعت در اعلام علني موضع را دارد. دومين معيار، قدرت تعامل و گفتوگو با نهادهاي قدرت اعم از قوه قضاييه، مجلس و دولت است؛ صرف حساسيت صنفي و اعلام اعتراض براي مديريت نهادي پرتلاطم چون كانون وكلا كفايت نميكند.
ويژگي تعاملي و گفتوگويي كه اصولا يكي از مهارتهاي تعريف شده وكلاست بايد به نحو احسن در كانديداها وجود داشته باشد.
سومين معيار، اعتقاد و اعتماد به قدرت مدني كانون است؛ چراكه مديران كانون به موازات گفتوگو و تعامل با نهادهاي ذيربط بايد از قدرت مدني كانون به عنوان يك پيشران قوي استفاده كنند.
چهارمين معيار، پرورش يافته كانون و دل در گرو حرفه وكالت داشته باشد. شكي نيست هر اجتماع و انجمني فرهنگ صنفي خود را دارد. اين فرهنگ حاصل ساليان تجربه مديريتي، رفتار و آرمانهايي است كه بزرگان و سلف آن صنف به يادگار گذاشتهاند. فرهنگ ظلمستيزي و اعتقاد به آزادي و عدالت مشخصه اصلي نهادي چون كانون وكلاست كه منبعي قوي و مورد اعتنا براي پيشبرد اهداف كانونها را آفريده است.
پنجمين معيار، اين است كه وكيلي استاد باشد تا استادي وكيل؛ حرفه اول كانديدا وكالت باشد تا از بدنه صنف باخبر باشد؛ نه اينكه همه ايام هفته را در كلاسهاي دانشگاه باشد و اوقات فراغتش را در كانون بگذراند.
ششمين معيار، آشنايي و تسلط نسبي بر حقوق صنفي وكلاست؛ نامزدهاي هياتمديره بايد از يك طرف به حقوق وكلا و از طرفي ديگر به وظايف خود آگاه باشند. چه بسا، كانديداهايي وجود داشته باشند كه در زمينههاي تخصصي و حقوقي صاحبنظر باشند ليكن آگاهي چنداني نسبت به حقوق صنفي وكلا نداشته باشند؛ چراكه مقدمه دفاع از اين حقوق و اجراي آن، شناسايي دقيق حقوق و امتيازات صنفي وكالت است.
هفتمين معيار، نداشتن نگاه قوميتي و جناحي كانديداهاست؛ داشتن نگاه قوميتي براي نامزدهاي مديريت نهادي مدني و مدعي حقوق انساني امري برخلاف اصول و قواعد مبارزه با تبعيض و برخلاف شايستهسالاري است. از طرفي، مديريت صنفي وكلا جايگاهي براي سياستورزي و اعمال سلايق سياسي نيست، چراكه اين كار سبب غرضورزي و ايجاد مانع و هجمه به كانون ميشود. البته اين بدان معنا نيست كه كانون وكلا به عنوان يك نهاد مدني و در راستاي دفاع از حقوق اشخاص از وظايف ذاتي و اجتماعي خود دور بماند.
هشتمين معيار، داشتن سعه صدر و روحيه پاسخگويي به مطالبات صنفي وكلاست. نظر به مشكلات عديده صنفي براي وكلا، به ويژه وكلاي جوان، نامزدهاي مديريت كانون، علاوه بر متصف بودن به شكيبايي بايد داراي روحيه پاسخگويي به همكاران خود باشند.