• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5287 -
  • ۱۴۰۱ پنج شنبه ۳ شهريور

مرز باریک موازنه و هرج و مرج

محمدرضا یزدی

دهه 1950 میلادی، هنرمندی در ایران ظهور کرد که به‌واقع برای رویارویی با ناملایمت‌ها و شکستن دیوار ناشناخته‌ها، دست به آفرینش در هنر زد. کودکی‌اش را در بهبهان (شهری کویری با پیشینه تاریخی هزاره دوم پیش از میلاد) سپری کرد. پدرش نظامی بود و نحوه ارتباط او با پدرش تأثیرات عمیقی بر آینده شخصی و حرفه‌ای او نهاد. طراح، نقاش و مجسمه‌ساز بود اما بیش از هر چیز به موسیقی عشق می‌ورزید. چرا که به گفته خودش موسیقی برای انتقال مفاهیم و عواطف هنرمند، بی‌واسطه‌ترین ابزاری است که هنر در اختیار دارد. وزیری مقدم را می‌توان هنرمندی کنشگر دانست که با طبعی کنجکاوانه و کمال‌طلبانه آثاری را آفرید که با شخصیت عصیانگر او پیوندی ناگسستنی داشت. گاهی باحوصله و دقت تکه‌های چوب را برش زده و کنار هم قرار می‌داد و گاهی با چند حرکت بداهه دست، نقاشی‌اش را به اتمام می‌رساند. استاد محسن وزیری‌مقدم (1397-1303) را بدون شک می‌توان در زمره هنرمندان پیشرو و نوگرای ایران دانست. در مورد اندیشه و آثارش سخن‌ها و نقل‌قول‌‌های زیادی به میان آمده است اما شاید بهتر باشد پس از نگارش مقدمه‌ای کوتاه، از منظری به آثار و اندیشه‌های او بنگرم که خود در پیوندی ملموس و آشنا با آن قرار دارم. در کارنامه هنری او پرونده‌ای ستبر از تألیفات، طراحی‌ها، نقش‌برجسته‌ها و مجسمه‌های تعاملی به چشم می‌خورد. نقاشی‌های فیگوراتیو و منظره‌پردازانه تا نقاشی‌های آبستره شنی که با حرکات دست و خراشیدن سطح بوم ایجاد شدند. هنرمند با فرم‌ها و اشکال تیز و متقاطع به‌کاررفته در آثارش، گویی درصدد آمیختگی مخاطب با امری فلسفی و معنوی است. ساختارها و کمپوزوسیون‌هایی (ترکیب‌هایی) که گاه در عین ازهم‌پاشیدگی، با اتصالاتی ساده انسجام خود را حفظ کرده‌اند. به تعبیری دیگر، ابتکار او بین مرزی باریک از خشونتِ ناشی از هرج‌ومرج و درعین‌حال تلاش برای حفظ بنیان‌‌ها قرار دارد. سازوکاری که خود هنرمند در مقاطع متعددی از زیستش با آن مواجه بوده است و سعی داشته تا احساساتش را در مورد ناپایداری و نهاد غیرقابل ‌پیش‌بینی طبیعت بروز دهد. وزیری مقدم از جمله هنرمندانی است که در ابتدای ورودش به غرب، آثاری ملهم از سنت عظیم ملی ایران خلق کرد. بینش تزیینی و در عین ‌حال چکیده‌گرایی که در بطن فرهنگی ایرانیان نهادینه است در آثارش به طور واضح دیده می‌شود. نقاشی‌های خلق شده او در ابتدای مهاجرتش به ایتالیا، بین سال‌های 1947 تا 1955، مبین تلاش و کنکاش او برای نوعی هویت‌یابی یا عرض‌اندام در مقابل جریان‌های رایج دوران به شمار می‌رود. اما دیری نمی‌پاید که تحت‌تأثیر تعالیم هنری غرب، از جمله آثار نقاشان فرم‌گرایی مدرنیست چون «فرناند لژه، واسیلی کاندینسکی، میرو و پیکاسو»  با تکیه ‌بر تجربیات شخصی‌اش، افق‌های تازه و منحصربه‌فردی را در آثارش ترسیم می‌کند. تأثیری که در دهه‌های بعدی فعالیتش به شکل عملکردی جسورانه در استفاده از سطوح رنگی تخت، شارپ (تیز) و کمپوزیسیون‌هایی (ترکیب‌هایی) پرتحرک و تهاجمی باقی می‌مانَد. شیوه‌ای که به نظر می‌رسد ظرفیت‌های نسبتاً جامعی را برای ابراز درون‌مایه‌های انتقادی و اعتراضی هنرمند فراهم می‌آورد. او بدون تعصب به تجربیات پیشین خود، به شکلی شناور، در فضایی الهام‌بخش بین مجسمه‌سازی، نقاشی و طراحی حرکت کرده و مجموعه آثارش را یکی پس از دیگری خلق می‌کند. این ویژگی وزیری‌مقدم را می‌توان در کنار سرسختی و استعداد ذاتی، عامل اصلی تحولات هنری‌اش از ابتدای فعالیت در بستر فیگوراتیو و آکادمیک دانشگاه‌ تا مرزهای هنر معاصر دوران زیستنش دانست. اما تحول مهمی که در آثار محسن وزیری مقدم بیش از سایر مجموعه‌هایش مبتکرانه و بسیار قابل‌توجه می‌نمایاند، خلق مجسمه‌های تعاملی او در سال‌های بعد از 1966 است. آثاری که به نظر می‌رسد هنرمند پس از عبور از مسیری پرتلاطم با کوله‌باری از دانش و عملکرد حرفه‌ای، پیوندی متهورانه با تجربیات سال های اولیه زندگی‌اش برقرار می‌کند. گویی هرآنچه هنرمند از دوران کودکی‌اش در نزاعی پایان‌ناپذیر با آن مواجه بوده است به شکلی تمام ‌و کمال در این مجموعه آثار سر بر می‌آورد. از کودکی نه‌چندان مهربانانه‌اش در حاشیه کویر با خانه‌های قدیمی، بوته‌های خشکیده کنار بقایای بناهای مخروبه و پررمز و راز، تیرهای چوبی به‌کار رفته در سقف‌ها، درهای چوبی با اتصالاتی ساده و زمخت، و آواهایی که از هر بار باز و بسته‌ شدن‌شان انتظاری توأم را با واهمه‌ای غریب در ذهن و روح پدید می‌آورد. من این خانه‌ها و این درها را بسیار دیده‌ام. درهایی که آخرین بازمانده‌های یک‌خانه قدیمی کویری هستند . من بیش از آنکه آثار تعاملی محسن را به تعبیر «جولیو کارلو آرگان» مورخ ایتالیایی تاریخ هنر، پیکره‌های سوخته و تحلیل رفته دایناسورها و یا هیولاهای پیش‌ازتاریخ بدانم؛ این آثار را چکیده‌ای از تلاش هنرمند برای رویارویی و ترسیم ترس‌های عمیق و وهم‌آلودش می‌دانم، آن هم در اوج دوران پختگی و بلوغ هنری‌اش. وزیری مقدم در هیچ‌ یک از آثارش تا این حد مخاطب را به حریم سرسختانه و دور از دسترس خود فرانخوانده است. بازوهای تیز و تکرارشونده و فرم‌های لولاشده با یک پین ساده، در کنار هم به‌مثابه دری است که از پس هر بار باز و بسته‌شدنش پژواکی را از آلام و رنج‌های هنرمند نمایان می‌سازد. فرم‌هایی که به نظر می‌رسد انعکاس مکرری از زخم‌هایی است که بر پیکره او به‌ یادگار مانده و او به شکلی جسورانه مخاطب را به چالش حرکت ‌دادن به این فرم‌های بُرنده، دعوت می‌کند. اگر بخواهیم سبقه تاریخی چنین آثاری را بررسی کنیم؛ سازه‌های متحرک «کالدِر» با ترکیب‌بندی‌هایی درختی و مفاصلی متعدد و همچنین پیکره‌های خود تخریب‌گر «تینْگ لی»  فراز‌هایی غرورآمیز از به ‌کارگیری حرکت و ماشین‌وارگی در هنر مدرنیسم ایجاد كرده‌اند. اما آثار تعاملی وزیری مقدم، مخاطب را به چالشی واهمه‌آمیز در تغییر وضعیت و ترکیب‌بندی اثر می‌طلبد. علاوه بر این، هنرمند در این آثار با دخالت‌دادن عامل زمان و اصل تغییرپذیری در محتوا و فرم اثر، به طور ناخودآگاه تلاقی خلاقانه‌ای از دو دلبستگی عمیقش را ایجاد نموده است. هنر نقاشی و مجسمه‌سازی به‌عنوان میراث و کسوت هنری‌اش و موسیقی! به‌عنوان هنری جاری در زمان که از دوران کودکی، آرزو و محبوب دیرینه و دست‌نیافتنی‌اش بوده است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون