رضاشاه و روزنامه مونيخ
مرتضي ميرحسيني
مهديقلي هدايت كه بيشتر او را با لقبش مخبرالسلطنه ميشناسند، بيستودوم شهريور 1334 از دنيا رفت. او بيشتر از 90 سال عمر كرد و از اينرو چنان كه خودش هم ميگويد زمانه شش شاه را درك كرد. در عصر ناصري متولد شد، مظفرالدينشاه و پسر و نوهاش، يعني محمدعليشاه و احمدشاه را هم ديد و بعد از تغيير خاندان سلطنتي در سالهاي فرمانروايي رضاشاه هم زندگي كرد و مقطع پاياني عمرش در سلطنت محمدرضاشاه گذشت. از همان سالهاي جواني در صحنه سياسي كشور حضور داشت و حتي چند سالي رييس دولت ايران بود. چند كتاب نوشت كه يكي از آنها «خاطرات و خطرات» روايتي از زندگي و زمانه خود اوست و در آن بسياري از ديدهها و شنيدههايش را مرور ميكند.
البته هيچ خاطرهاي را به تفصيل بازگو نميكند و از بسياري حوادث مهم به اشاره ميگذرد. اما از آنجايي كه او در دوره رضاشاه يكي از رجال اصلي كشور بود، مرور چند خاطره از خاطراتش بر شناخت ما از آن سالها ميافزايد. از جمله ماجراي مطلبي كه در يكي از روزنامههاي آلماني درباره رضاشاه چاپ شده بود. «در روزنامه مصور مونيخ شرحي با نقشونگار در عنوان قيصر بينام و نشان منتشر شد.نگارنده لئو ماتياس و مضمون آنكه پهلوي را تبار معروفي نيست.» رضاشاه از شنيدن خبر انتشار اين يادداشت - كه روي نقطه ضعفش انگشت گذاشته بود - عصباني شد و به دولت دستور پيگيري داد. دولت هم از طريق وزارت خارجه، سفير تازهوارد آلمان را احضار كرد.
«در اطراف مساله قلمفرسايي خالي از حقيقت هم چنانكه شيوه مغرض است شده بود. از سفارت برلن برحسب وظيفه نسخهاي به تهران فرستاده شد. خاطر پهلوي را بياندازه آزرده كرد و در تغير، متخصصين آلماني را از قورخانه جواب گفت و از وزارت خارجه آلمان تقاضاي جبران شد. در آلمان به اخبار روزنامهجات درجه دوم و سوم اعتنايي نيست. سوابق تاريخي هم در دست است.» راوي سپس مينويسد «دولت آلمان را قانون در اين موارد دستبسته است. دولت سفارت خودش را از برلن احضار كرد و امور را به دولت ايتاليا باز گذارد. دولت آلمان هم سفارت خودش را از تهران خواست ببرد كه روابط يكطرفي نميشود.
دولت با اين تهديد فقط فرزين و مستشار سفارت را احضار نمود. عنوان سفارت محفوظ ماند و مداخله ايتاليا موقوف شد و اين مذاكرات سبب تعويق شرفيابي سفير آلمان ويبرت فن بلوشر كه 27 روز معوق ماند، گرديد.
مقارن اين احوال روزنامه پيكار در برلن هم از اوضاع بد مينوشت و مزيد بر علت شد. علوي مدير روزنامه را از برلن تبعيد كردند، فرخي هم كه شوري در سر دارد جاي او را گفت و نهضت را منتشر كرد.
تيمورتاش كه از سفر مشايعت وليعهد مراجعت كرده بود به سفارت آلمان گوشزد كرد كه احتمال بستن درب مدرسه آلماني ميرود و طلاب ايراني از برلن به جاي ديگر انتقال خواهند يافت. آلمان كانون ترويج كمونيستي شده و فرخي مرد ناراحتي است.
در اين اثنا كابينه برلن تغيير كرد كه رعايت دموكراسي را نميكرد. فرخي را از آلمان عذر خواستند به ايران آمد و مورد مزاحمتي نشد. سفير آلمان گفت اگر فرخي مستحق عفو است، روزنامهنگار آلماني مستحقتر است. در نتيجه مذاكرات، دولت آلمان روي حواشي خالي از حقيقت مقاله، روزنامه مصور مونيخ را شش ماه از انتشار ممنوع ميكند. سفير آلمان پس از 27 روز معطلي بار مييابد.»