بررسي حضور سينماگران ايراني در جشنواره فيلم ونيز كه با كمترين حواشي همراه بود
هنر منهاي سياست
تينا جلالي
هفتاد و نهمين جشنواره بينالمللي فيلم ونيز با قدمتي 90 ساله، بعد از هياهوي بسيار و جاذبههاي چشمگيرش بالاخره به پايان رسيد و در اقدامي كم سابقه در تاريخ جشنواره ونيز فيلم مستند «تمام زيبايي و خونريزي» ساخته «لورا پويترس» شير طلايي بهترين فيلم را كسب كرد. با علم به اينكه حواشي و جنجال جزو لاينفك هر رويداد جهاني با ابعادي وسيع به شمار ميرود، اين دوره از فستيوال ونيز هم خالي از حواشي نبود و پارهاي از اتفاقات در بعضي روزها بر متن غلبه كرده و توجهات زيادي را به خود جلب ميكرد. بهرغم همه پيشبينيها كه انتخاب چهار فيلم از سينماي ايران در بخشهاي رسمي جشنواره ونيز را بيانيه سياسي قوي تلقي ميكردند، آلبرتو باربارا، مدير اين رويداد قديمي پيش از برگزاري جشنواره در مصاحبهاي مدعي شده بود مواضع سياسي در انتخاب فيلمهاي ايراني دخيل نبوده و اتفاقا پروسه طولاني براي انتخاب فيلمها ايراني طي شده است؛ البته باربارا در بخش ديگري از صحبتهاي خود پيش از جشنواره درباره حضور 3 فيلم اوكرايني در ميان آثار بخش رسمي گفته بود بايد از هنرمند يا فيلمي كه در مقابل جنگ قرار ميگيرد و حقيقت را از سياست ميگويد، حمايت كنيم و زماني كه اين هنرمندان نياز به حمايت دارند، تحريم آنها بدتر خواهد بود. با اين همه اين جشنواره هم مثل تمام رويدادهاي معتبر جهاني خالي از سياست نبود و مواضع سياسي خاص خود را داشت. اما آنچه درباره سينماگران ايراني در اين رويداد مشهود بود، پرهيز آنها از طرح مباحث سياسي و دوري از فضاي آغشته به سياسيكاري و در عين حال، تمركز و توجه بيشترشان به اصل سينما و فيلم بود. هر قدر سينماي ما از جشنواره كن تحت تاثير اظهارنظرها و حواشي سياسي دچار تنش و التهاب شد، در ونيز -به مفهوم واقعي كلمه- «سينماي ايران» بود كه جريان داشت و حتي ميتوانيم بگوييم حواشي سياسي كمتر به چشم آمد. در سالهاي گذشته شرايط ملتهب اقتصادي، اجتماعي سياسي كشور، باعث شد نشستهاي خبري فيلمهاي مهم ايراني در جشنوارههاي تراز اول دنيا، مجالي براي جنجالهاي رسانهاي شبكههاي خارجي فارسي زبان باشد تا خبرنگاران آنها از نزديك سوالهاي انتقادي و غالبا نه چندان سينمايي خود را با هنرمندان ايراني مطرح كنند كه روند رو به رشد پرسشهاي تكراري آنها به قول ماني حقيقي براي هنرمندان ايراني بعضا كلافهكننده ميشود. اينكه هر سينماگر و اساسا هر هنرمندي تحت تاثير شرايط كشور مواضع سياسي داشته باشد كاملا حق آن هنرمند است، اما در جشنوارهاي كه فضايي براي بررسي فيلمهاي اقصي نقاط جهان است، پرسشها بدون در نظر گرفتن ابعاد زيباييشناسي آثار هنرمندان ايراني، طوري كه عمدتا سمت و سوي سياسي بگيرد و نه هنري، چيزي جز تحقير هنرمندان ايراني را در مجامع بينالمللي به دنبال ندارد. همين چند روز پيش ويديويي در فضاي مجازي دست به دست ميشد كه در نشست فيلم «خوك» به كارگرداني ماني حقيقي در جشنواره برلين، خبرنگار آلماني از عوامل فيلم ميپرسد چقدر براي شما آزاردهنده است كه هميشه از شما سوالهاي سياسي پرسيده ميشود؟ ماني حقيقي در جواب قاطعانه و به درستي ميگويد: «اصلا نميتوانم به شما بگويم چقدر وحشتناك و آزاردهنده است كه مدام از ما سوال سياسي ميشود. يادمان نرود كه قرار است هنر زبان جهاني باشد كه بر موانعي كه ما را از هم جدا ميكند، غلبه كند. من از شما دعوت ميكنم كه به اين فيلم به عنوان اثر هنري نگاه كنيد.» در جشنواره ونيز در نشستهاي خبري با اينكه از هنرمندان درباره اوضاع سياسي داخل كشور پرسيده ميشد، آنها با پاسخهاي هوشمندانه خود، مانع به وجود آمدن حواشي ميشدند و خبرنگاران را به پرسشهايي درباره فيلم دعوت ميكردند. البته اين رفتار هنرمندان ايراني در جشنواره ونيز (دوري از حاشيههاي سياسي) بيپاسخ نماند و در داخل و خارج از كشور انتقاداتي به آنها شد. به هر روي سينماي ايران بار ديگر در مجامع بينالمللي درخشيد و نام ايران و هنرمندان ايراني را در ميان كشورهاي صاحب سينما و هنرمندان برجسته جهان قرار داد. محسن تنابنده براي بازي در فيلم «جنگ جهاني سوم» ساخته هومن سيدي موفق به كسب جايزه بهترين بازيگر مرد بخش افقهاي ونيز شد. همچنين فيلم «جنگ جهاني سوم» به كارگرداني هومن سيدي جايزه بهترين فيلم بخش افقهاي جشنواره را از آن خود كرد و جايزه ويژه هيات داوران اين رويداد به جعفر پناهي براي ساخته «خرس نيست» تعلق گرفت. بد نيست اينجا به نوشته عليرضا داوودنژاد در فضاي مجازي اشاره كنيم كه بعد از موفقيت فيلمسازان ايراني در ونيز در حساب شخصي خود در اينستاگرام نوشت: «سينماي ايران پديدهاي بينظير در تاريخ سينماست. سينمايي كه بهرغم تنگناهاي سياسي و مالي و با وجود ركود و ناامني شغلي و بلادفاعي در مقابل بازارهاي سياه همچنان در هر جشنواره معتبري كه در جهان برپا ميشود، ميدرخشد و جايزه ميگيرد. بعد از كان فرانسه، حالا ونيز ايتاليا آخرين قلهاي است كه پرچم ايران بر فراز آن به اهتزاز درآمد و فيلمهاي ايراني توانستند مستقل از كليشههاي رايج در بازارها و جشنوارههاي دنيا تحسين منتقدان و علاقهمندان جهاني سينما را برانگيزانند.» اما نكته آخر اينكه سينماي ايران همچنان شگفتانگيز است. در روزگار و شرايطي كه كشور زير بار فشار تحريمهاي همهجانبه قرار دارد، اين سينماي ايران است كه در مجامع بينالمللي راه باز ميكند و افتخار كسب ميكند و ميدرخشد. اين پيروزيها خصوصا در چند سال اخير عجيب نيست؟