• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5304 -
  • ۱۴۰۱ چهارشنبه ۲۳ شهريور

دختري با موهاي فر

فاطمه باباخاني

طبق معمول درصدد تغيير شغل بودم، قرار بود در يك موسسه به شكل پاره‌وقت مشغول كار شوم. روز اول كاري در دفتر موسسه ديدمش‌، او هم آنجا كار مي‌كرد، فضا آرام بود و هر كسي به كار خود مشغول. با ورودش فضاي دفتر تغيير كرد. به همه سلامي كرد و با خوشرويي با من هم دست داد و به كار خود مشغول شد. كمي بعدتر با من كه معذب بودم بار ديگر سر صحبت را باز كرد، ساعت كاري تمام شد و چند روز بعد دفتر تعطيل و خودش هم گرفتار. 
يكي از مصايب تغيير شغل براي بسياري‌، وارد شدن به يك محيط تازه و اجبار براي ارتباط گرفتن با افراد جديد است. از همين روست كه اغلب ترجيح مي‌دهند در همان محيط كار قديمي كه زير و بم‌هايش را مي‌شناسند، بمانند و يك تجربه يا تجربه‌هاي جديد را به زندگي‌شان اضافه نكنند. آنها از ابتداي كار تا زمان بازنشستگي در يك محيط مي‌مانند‌، با تعداد محدودي از افراد سر و كار دارند، معمولا از كارشان گله‌مندند‌‌، احساس مي‌كنند دارند وقت‌شان را به بطالت مي‌گذرانند، زمان ورود و خروج‌شان را طوري تنظيم مي‌كنند مبادا دقيقه‌اي اضافه سر كارشان باشند. در دفتر، اداره يا موسسه حواس‌‌شان هست براي خودشان دردسر درست نكنند. گاهي تبديل به آدم‌هاي پرحاشيه‌اي مي‌شوند‌، گاهي كوچك‌ترين حركات ديگران را رصد مي‌كنند تا با يافتن يك نقطه ضعف او را از بالا به پايين بكشند يا نگذارند رشد كند. گاهي هم تبديل به افراد كم‌حاشيه‌اي مي‌شوند كه مي‌آيند و مي‌روند و تصميم‌شان اين است در هيچ كاري مداخله نكنند. اگر هم فرد جديدي به مجموعه اضافه شود ابتدا او را رصد مي‌كنند تا ببينند آيا امكان تهديد جايگاه‌شان را دارد يا نه و بر همين اساس روابط‌شان را تنظيم مي‌كنند. 
با اين حال اگر دل به دريا بزنند و از محدوده خود خارج شوند، اگر وارد محيط ديگري شوند، تجربه آشنا شدن با افراد بيشتري را دارند. البته همه تجربه‌ها خوشايند نيست، گاهي با افرادي مواجه مي‌شويم كه فرصت‌طلبي را مترادف ذكاوت و هوشمندي مي‌دانند. ممكن است با مديران يا همكاراني كار كنيم كه سقف بلندپروازي‌‌شان بسيار كوتاه است‌ يا كساني كه توهمي از توانايي‌هاي خود دارند كه از بي‌تجربه‌گي‌شان برمي‌آيد. با اين حال زماني هم اتفاق مي‌افتد كه در يك محيط تازه دايره دوستي‌هاي‌مان را گسترش دهيم. مي‌شود همين‌طور كه سر كار جديد معذب نشسته‌ايم و در فكر اين هستيم چطور با فضاي آن اخت شويم، در باز شود و دختري با موهاي فر وارد شود‌، آنها را به كناري بزند و سلام بلندي بگويد. مي‌شود بعدها بفهميم كه اين دختر تجربه‌هايي در كشورهاي مختلف دارد و چقدر گفت‌وگو با او مي‌تواند ما را با تجربه‌هاي جهاني به شكل مستقيم آشنا كند. مي‌شود در اين محيط تازه مديرمان كسي باشد كه از دانشجويي تا همان لحظه گوشه گوشه اين كشور را گشته و تلاش كرده مرهمي براي زخم‌هاي اين سرزمين باشد. مي‌شود در اين تجربه تازه در محيط جديد هم كار ياد بگيريم و هم اخلاق همكاري را. در همين راستاست كه كندن از يك فضا كه كسالت‌بار شده‌ گاهي ضروري است. اين جدا شدن ما را با ديگراني آشنا مي‌كند كه دنياي‌شان بزرگ‌تر است و به تبع آن جهان ما نيز وسعت مي‌يابد. هر چند كه گرفتار شدن آنها به همان نسبت اندوه ما را نيز افزون مي‌كند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون