• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5306 -
  • ۱۴۰۱ يکشنبه ۲۷ شهريور

سال، سال مرگ زنده‌هاست

يدالله رويايي روز پنجشنبه در پاريس درگذشت. همزمان با خبرهاي ناخوشايند، كاربران توييتر فارسي اين اتفاق مهم را ناديده نگرفتند و هشتگ «يدالله رويايي» داغ شد. آنچه مي‌خوانيد منتخبي از اين توييت‌هاست. 
«و مرگ پيش از آنكه بميرم آمد، دانستم كه هيچ‌وقت مرگ منتظر مرگ نيست»، «نوك زبان ِتو، اميدِ آمدنِ لغتي است، لغتي كه نمي‌آيد…يدالله رويايي؛ در يادكرد شاعر ايراني كه امروز در پاريس درگذشت»، «يكي‌‌يكي، هست‌هاي‌مان نيست مي‌شوند»، «امروز روز خوبي نبود، يدالله رويايي امروز از دنيا رفت»، «من دوست دارم از تو بگويم را، ‏‌اي جلوه‌اي از آرامي، ‏من دوست دارم از تو شنيدن را، تو لذت نادر شنيدن باش، تو از به شباهت از به زيبايي، ‏ بر ديده تشنه‌ام تو ديدن باش»، «و انتظار صخره سرخ، نوك زبانِ تو، اميدِ آمدنِ لغتي است، لغتي كه نمي‌آيد…يدالله رويايي‬ در پاريس درگذشت»، «يدالله رويايي در سن ۹۰ سالگي در پاريس از دنيا رفت. اگر دوست داريد بيشتر درباره رويايي و سبك ويژه‌اش در شعر بدانيد، پيشنهاد مي‌كنم اين قسمت از پادكست ري‌را را گوش كنيد»، «كه انسان تني مردني دارد و روزهايي نمردني»، «من بگذرم اگر تو بماني از ماندنِ تو مي‌گذرم، تو در گذشتنِ من بنشين، تا از خيال بگذرم ‏ ‌اي يال ‏اي خيال بر شانه‌هاي من؟، «و انتظار ديگر را /عريان/ اينك گريز بي‌خبر دل را/ زنگ كدام كوچ دميده‌ست؟»، «يدالله رويايي شاعر و نظريه‌پرداز ادبي ايران در پاريس درگذشت. او براي جوانان علاقه‌مند به ادبيات چيزي فراتر از يك شاعر بود. رويايي حتي نزد منتقدانش نابغه‌اي جريان‌ساز است كه هوش وافرش را همواره پيشگام نوآوري در شعر معاصر فارسي قرار داد»، «يدالله رويايي، شاعر و اديب مشهور ايراني و از طلايه‌داران شعر حجم، در ۹۰ سالگي در پاريس درگذشت. او نخستين شعرهاي خود را در ۲۲ سالگي نوشت و در مجلات آن زمان با نام مستعار «رويا» منتشر كرد»، «ناميرا و ماندگار در لغت»، «درگذشت يدالله رويايي چندمين مرگ در تبعيد يك چهره سرشناس ادبيات ايران ظرف سال جاري خورشيدي است. عباس معروفي، هوشنگ ابتهاج و رضا براهني هريك در حوزه كاري خود از اثرگذارترين چهره‌هاي ادبي ايران بودند»، «تو لذت نادر شنيدن باش... بر ديده تشنه‌ام، تو ديدن باش، خداحافظ آقاي رويايي عزيزم»، «در لحظه‌اي كه به او فكر مي‌كنم او را بيشتر دوست دارم. او از آدم‌هايي بود كه فكر كردن به آنها ديدن آنهاست»، «هر شاعري كه مي‌ميرد، جاني ازجهان احساس كم مي‌شود، با اينهمه تا شعر هست، بايد زيست»، «شاعر و نويسنده و غريب و متوفي در كشوري بيگانه. روانشاد يدالله رويايي. بخشي از آثارش هفتاد سنگ قبر. از دوستت دارم. ابريخته‌ها در جست‌وجوي‌آن لغت تنها. هلاكت عقل به وقت انديشيدن. عبارت از چيست. چهره پنهان حرف مسائل شهر. از سكوي سرخ. شعرهاي دريايي. دلتنگي‌ها. بر جاده‌هاي تهي»، «گوش كدام خسته تهي مانده از كلام؟ درگذشت يدالله رويايي در پاريس بار دگر به يادمان آورد هر روز سپهر ادب پارسي يك دردانه از دست مي‌دهد. آسمان فرهنگ و خرد پارسي با درخشندگي اين ستارگان جلوه و درخشش دارد و نور آن در تاريكي ماتم‌افزا روشني‌بخش دل ماست دريغا. روان‌شان مينوي»، «يدالله رويايي خيال شد و از ما گذشت»، «سال، سال مرگ زنده‌هاست»، «سرنوشت من نوشتن است و نوشتن فرمان زندگي من است» و «آيا تمام آنچه با تولدم از من گريخت، با مرگ من دوباره به من مي‌رسد؟» 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون