• ۱۴۰۳ جمعه ۷ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5307 -
  • ۱۴۰۱ دوشنبه ۲۸ شهريور

زنان و عرصه عمومي در شهر

زهرا نژادبهرام

عرصه عمومي در شهر همان شهر است، شهري كه در آن متولد شديم و زندگي مي‌كنيم و شهري كه شايد به آن مهاجرت كرده باشيم؛ عرصه عمومي هويت اجتماعي، فرهنگي، تعلقات و كانون كار و فعاليت و اسكان است .نيمي از ساكنان عرصه عمومي زنان هستند آنها در اين عرصه بستري براي خودآموزي و اجتماع‌آموزي دارند و در عرصه عمومي هويت اجتماعي خود را شكل مي‌دهند و فرصت شكل‌دهي به هويت اجتماعي جامعه را فراهم مي‌آورند . بستر عرصه عمومي فضاي حقوق شهروندي و حق شهر و حق به شهر است با اين سه مفهوم هويت اجتماعي و فرهنگي و جايگاه فرد در جامعه تعريف مي‌شود .  زنان در اين كانون بستري براي آشنايي با حقوق خود و فرصتي براي انجام تكاليف دارند .باور‌پذيري حق به شهر در جامعه در بستر عرصه عمومي (1) معنادار مي‌شود، حق به شهر زنان عينيتش در حوزه عمومي است آنجا كه ارتباطات و گفت‌وگوها و مكث‌ها و تعاملات معنا مي‌گيرد و زنان در اين بستر حق خود را در معناي حق به شهر تعريف مي‌كنند!
امروزه عرصه عمومي برخلاف گذشته اختصاصي و متعلق به يك جنس نيست. امروزه عرصه عمومي همان‌طور كه از نامش پيداست متعلق به زن و مرد است و كودكان، سالمندان، افراد داراي معلوليت و ... صاحب آن هستند و بر آن حق دارند! از اين‌رو عرصه عمومي از اختصاصي‌سازي بايد خارج شود و در اختيار همه قرار بگيرد تا حق به شهر در معناي واقعي شكل بگيرد! در واقع از آنجا كه با شهرنشيني حوزه خصوصي روز به روز كوچك‌تر و عرصه عمومي برخلاف آن بزرگ‌تر مي‌شود؛ مساله ارتباط با شهر و ترسيم حقوق شهري و نقش زنان در اين عرصه جدي‌تر مي‌شود .امروز نگاه به شهر در واقع نگاه به عرصه عمومي است و اين عرصه در اختيار شهرونداني است كه تفكيك جنسيت در آن تعريف ندارد و مفهومي به نام جداسازي به حاشيه رفته است؛ شهر عرصه همگان است . سياست زندگي كه مفهومي ديرين در ادبيات فلسفي است؛ در واقع معناي رويكرد زندگي انسان‌هاست كه شهروندان را در شهر از عرصه خصوصي براي آموزش، تفريح، اوقات فراغت، اشتغال، درمان، بهداشت و... جدا كرده و بيشتر به عرصه عمومي هدايت مي‌كند... 

 در اين ميان نبايد فراموش كرد كه تفاوت‌ها وجود دارد و پذيرش تفاوت در نيازهاي زنان و مردان به اين معناست كه شهر آمادگي و بهبود لازم را براي همه فراهم كند، نه آنكه با جداسازي سعي در جدايي‌گزيني زنان در عرصه عمومي ايجاد شود! بلكه بستر لازم براي حضور عمومي در شهر با توجه به تفاوت ايجاد شود؛ مثلا ايجاد اتاق‌هاي مادر و كودك در مكان‌هاي عمومي يكي از اين محور‌هاست يا ايجاد پله‌هاي برقي و آسانسور ايمن و پرنور براي حضور امن زنان يا استفاده از روشنايي براي رفع فضاهاي بي‌دفاع شهري و... اين موارد به معناي باور‌پذيري حضور زنان در عرصه عمومي و ايجاد امكانات موثر براي آنان است! در واقع از آنجا كه ساخت اجتماعي در شهر فضا را مي‌سازد و فضا به مثبت و منفي تغيير مي‌كند لذا هر چه اين ساخت اجتماعي دموكراتيك و همه‌نگر و منطبق بر تفاوت‌ها باشد، ميزان شكل‌گيري فضاي مثبت در جامعه بيشتر مي‌شود.(2) «فضا عنصر جدانشدني ساخت مادي و ساختمند شدن زندگي اجتماعي است و اين بدان معناست كـه نمي‌توان آن را جـدا از جامعـه و روابـط اجتمـاعي فهميد» از اين‌رو به نظر مي‌رسد كه در شناخت روابط اجتماعي نمي‌توان به مفهوم فـضا و مكان و عرصه‌اي كه روابط در آن متحقق مي‌شود، بي‌تفاوت ماند. ايكه گامي (2000) فضاي خالي نيست، بلكه آكنده از روابط است، لذا عرصه عمومي فضايي است كه برگرفته از روابط است، هر چه ميزان اين روابط اجتماعي‌تر و همدلانه‌تر باشد ميزان اثربخشي عرصه عمومي بر فضاي شهري مطلوب‌تر است .حضور زنان كه امروزه عنصري لاينفك از فضاي شهري است قادر است نسبت به تعادل‌بخشي به فضا از منظر ارتباطات انساني و اخلاقي و ايمني‌بخش با جديت و موثر اقدام كند! در اين قالب به نظر مي‌رسد از آنجا كه مفهوم شهر گسترده‌تر شده و تنها مكاني براي اسكان و كار نيست بلكه فرصتي براي زندگي است،  لذا عرصه عمومي و زنان رابطه‌اي تنگاتنگ و در عين حال اثربخش! از اين‌رو بررسي مجدد دستورالعمل‌ها براي تاسيسات و امكانات شهر در قالب تامين نيازهاي حضور زنان در شهر جدي‌تر است! در دوره پنجم شوراي شهر پيشنهادي براي شورا ارسال كردم كه 25 صدم درصد از بودجه مناطق براي مسائل زنان در سه حوزه: تاب‌آوري اجتماعي، حمايت از كارآفريني و توانمند‌سازي زنان و رفع فضاهاي بي‌دفاع شهري (امنيت)(3) كه متاسفانه راي نياورد! اما در برنامه سوم توسعه شهر هر سه محور مورد توجه قرار گرفت و مواد 69، 71، 73، 74، 77، 81 بخشي از اين رويكرد است .  در اين برنامه كه اميد مي‌رود دوستان دوره ششم به آن توجه كنند، مساله حضور زنان در عرصه عمومي و الزامات مورد نياز آنها مورد توجه بوده است .در نهايت به نظر مي‌رسد مساله عرصه عمومي و جايگاه زنان در آن در شهرهاي كشور امري جدي است كه با رويكردهاي سليقه‌اي و سياسي قابل رفع نيست، بلكه نيازمند عزمي جدي از سوي تصميم‌گيران براي اين مهم است. شوراهاي شهر و مديريت شهري در اين امر پيشگام هستند! 
  1- https://isia.ir
2- مقاله زن در عرصه عمومی کار مشترک سهیلا علیرضانژاد و  حسن سرایی ؛ نامه علوم اجتماعی 1386
3- /1038/https://harasswatch.com/news

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون