معصوميت پرپر شده
سهيلا لشكري
اين روزها خبرهايي در فضاي مجازي منتشر شد كه باز تشويشها را دامن زد و نااميديها براي زنان اين سرزمين رقم خورد. خبر مرگ مهساي جوان خون در دل و ديدگانمان كرد. تا چه زمان بايد شاهد و ناظري بر اين امر باشيم؟ تا چه زمان بايد ارزش زنان را براساس ظاهر بيروني محك زد و سنجيد؟ براساس كدام معيار و ملاك به امر به معروف و نهي از منكر ميپردازيم؟ اصول امر به معروف و نهي از منكر چيست؟ و چطور آن را پياده ميكنيم؟ اعتقادمان به آيات كتاب آسماني و بر پا كردن اصول جامعه براساس عدل و انصاف خداوند و كتابش تا چه حد است؟ بزرگي و عظمت خداوند در آياتش نسبت به ديگر مسلمان متبلور است آنجا كه ميگويد: «لااكراه في الدين قد تبين رشد من الغي» در دين هيچ اجباري نيست راه از بيراهه به خوبي آشكار است. در اين آيه عظمي خداوند از اختيار صحبت ميكند و احترام به اين فطرت كه در بطن و نهاد انسان وجود دارد. آنجا كه خداوند مومنينش را مخاطب قرار ميدهد «و لوشاء ربك لامن من في الارض كلهم جميعا افانت تكره الناس حتي يكونوا مومنين» «اگر پروردگار تو ميخواست، قطعا هر كه در زمين است همه يكسر ايمان ميآوردند پس آيا تو مردم را ناگزير ميكني بگروند». اين عدالت و انصاف خداوند نسبت به غير مومنين بود اما ما را امتي است كه معتقد به خدا و كتاب آسماني و زناني كه در حساسترين برهههاي تاريخ اين سرزمين پا به پاي مردان جنگيدهاند و امتحان پس دادهاند و از جان، مال عزيزانشان گذشتهاند. زنان و مادراني كه خود عزيزانشان را با بستن سربند يا فاطمه يا زهرا به جبهه توپ و تانك دشمن قسي القلب بعثي فرستادند. ما را زنان و دختراني است بزرگ، فراتر از لقب و بالاتر از نشان. زناني قوي و بزرگي كه كوه با عظمتش در مقابل نامشان ميماند. زناني و دختراني كه ميتوانند آينده بهتر اين جامعه و سرزمين به دست آنان رقم بخورد.
چنين زنان و دخترانمان را خود به قربانگاه نابرابريهاي جنسيتي نفرستيم چنين خود تيشه بر ريشه جامعه نزنيم و بذر نفاق را در جامعه نكاريم و چنين فرصت را در اختيار بيگانگان قرار ندهيم كه از آب گلآلود ماهي بگيرند و دوگانگي بين امت و ملت را رقم بزنند. محيط جامعه بايد محيط امن براي رشد و پرورش فرزندان اين سرزمين و نيز احساس امنيت وجودي آنان در جامعه باشد تا بتوانند استعدادهاي خود را به منصه ظهور برسانند و زمينه رشد و توسعه جامعه را فراهم آورند كه نه تنها از نظر دين بلكه علم هم چنين اجباري را نميپذيرد و جوابگو نيست. راهحل امروز جامعه ما به وجود آوردن حوزه مدني بين ملت و مردم و به خصوص جوانان است تا نه تنها جوانان بتوانند مطالبات خود را مطرح كنند بلكه دولت نيز توجه لازم را براي مطالبات حساسترين قشر جامعه يعني جوانان فراهم كند تا بتوان تا حدي بر فاصله بين جوانان و ملت كه ميتواند دستمايه و برگ برندهاي در دست بيگانان باشد و مركزگريزي و فرار مغزها را فراهم ميآورد فايق آمد و چنين حفظ كنيم نخبگان و جوانان توانمند را، جوانان توانمندي كه خود با علاقه در جهت حل مشكلات جامعه پا بگذارند و در مسير توسعه قدمهاي راسخي را بردارند. اطمينان و رضايتمندي را در زماني كه جوانان ما درگير معضلي به نام نااميدي از آينده هستند، رقم زنيم و چنين راه را از بيراهه نرويم.