چه گويم
چه گويمت كه تو خود با خبر ز حال مني چو جان، نهان شده در جسم پر ملال مني
چنين كه ميگذري تلخ بر من از سر قهر گمان برم كه غمانگيز ماه و سال مني
خموش و گوشهنشينم، مگر نگاه توام؟ لطيف و دور گريزي، مگر خيال مني؟!
ز چند و چون شب دوريت چه ميپرسم سياه چشمي و خود پاسخ سوال مني
سيمين بهبهاني