نگاهي ديگر به مهمترين نهاد تربيت هنري كودكان
كانون پرورش فكري، كارخانه استعداديابي
بابك احمدي
«كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان» براي دههها تنها مامن و نقطه ثقل گردهمايي و آموزشهاي هنري مربوط به نونهالان و نوجوانان بوده. نهادي فرهنگي و آموزشي كه در ميانه دهه 1340 و در پرتو تغييرات فرهنگي و اجتماعي آن دوران تاسيس شد. دههاي كه تغييرات همهجانبهاي به همراه داشت و همه وجوه مختلف زندگي جامعه ايراني را متاثر كرد. همزمان با آغاز برنامههاي مرتبط با انقلاب سفيد و اصلاحات ارضي در اين سالها، موج گسترده مهاجرت روستاييان به شهرهاي بزرگ، افزايش جمعيت شهرنشينان را در پي داشت. اين موضوع به لزوم گسترش نهادها و امكانات آموزشي و فرهنگي متناسب ضرورت ميبخشيد. به اين ترتيب عرصههاي مختلف جامعه و به ويژه جمعيت پرشمارِ كودكان و نوجوانان در معرض تغييرات جمعيتي، فرهنگي و آموزشي قرار گرفتند؛ چراكه مشخص بود نهادهاي موجود توان پاسخگويي به وضعيت جديد را ندارند. از طرف ديگر تغيير در شيوه آموزش به نوآموزان در مدارس نيز به بروز اين تغييرات كمك ميكرد. به موازات همين امر، تدوين كتابهاي درسي دبستان در آن دوران شاهد دگرگوني بنيادين بود؛ به ترتيبي كه فرآيند يادگيري خواندن و نوشتن بسيار آسان شد و سن مطالعه تقريبا سه سال پايين آمد. توانايي خواندن در دانشآموزان دوم ابتدايي چنان شد كه هرچه را با حروف درشت و در قالب جملههاي ساده نوشته ميشد، ميتوانستند بخوانند. مشخص بود كه درنتيجه اين تحول، تقاضا براي كتابهاي ويژه كودكان و دانشآموزان افزايش خواهد يافت. نظام آموزش و پرورش در آن دوران نيز مشابه امروز، نميتوانست پاسخگوي نياز كودكان به خواندنيهاي مناسب باشد. اين تغييرات، سياستگذاران را به چارهانديشي در اين زمينه واداشت. بنابراين علاوه بر حركتهاي پراكندهاي كه توسط ناشران و نويسندگان مختلف انجام شد، حداقل دو نهاد عمده و فعاليت جدي در حوزه ادبيات كودك و نوجوان شكل گرفت. «شوراي كتاب كودك» با تلاش 37 نفر از دستاندركاران، صاحبنظران و علاقهمندان به كتاب و كودك در سال 1341 تاسيس شد و از سوي ديگر «كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان» پا به عرصه گذاشت. براساس گزارشهاي منتشر شده، كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان همچنان جزو انگشتشمار يا به بيان صريحتر تنها نهاد فرهنگي مرتبط با فعاليت گروه سني كودك و نوجوان است كه گستردهترين شبكه كتابخانههاي كودكان و نوجوانان را دارا است. اين مجموعه با وجود رنجي كه دههها از جانب فقدان برنامهريزي و حمايت منسجم متحمل شده، همچنان از برجستهترين توليدكنندگان و ناشران كتابهاي كودكان و نوجوانان در ايران بهشمار ميرود. علاوه بر اين، كانون تهيهكننده فيلم و ساير فرآوردههاي فرهنگي براي كودكان و نوجوانان هم بوده. اين مركز فرهنگي پس از انقلاب، به عنوان شركت دولتي و وابسته به وزارت آموزش و پرورش ايران به فعاليت خود ادامه داده و امروزه بيش از ۱۰۰۰ مركز فرهنگي ثابت، سيار شهري، سيار روستايي و پستي در سراسر ايران در اختيار دارد كه با ارايه فعاليتهاي فرهنگي، هنري با مخاطبان كودك و نوجوان خود ارتباط چهره به چهره برقرار ميكند. صفحه مرتبط با اطلاعات كانون در اينترنت به ما ميگويد كه انتشار ۱۴۰ عنوان كتاب با شمارگاني بيش از ۳ ميليون جلد در سال، توليد هزاران دقيقه فيلمهاي كوتاه، بلند، زنده، مستند و پويانمايي، توليد دهها عنوان نوار موسيقي، نمايش عروسكي، سرگرميهاي سازنده، اسباببازي و نرمافزارهاي آموزشي رايانهاي از فعاليتهاي اين مركز به شمار ميرود. مرور آثار كارگردانان مهم جريان نوگراي سينماي ايران از عباس كيارستمي تا بهرام بيضايي و ناصر تقوايي به ما نشان ميدهد كه اين كانون به سرعت موفق شد به نهادي جريانساز در بدنه فرهنگي و هنري ايران بدل شود. امري كه در زمينه ادبيات داستاني كودكان و نوجوانان، تئاتر، موسيقي، نقاشي، مجسمهسازي و عكاسي نيز كارنامه درخشاني از خود به يادگار گذاشت.
اما طرح دوباره پروژه واگذاري كتابخانههاي كانون به نهاد كتابخانههاي عمومي كشور توسط مديران دولت سيزدهم با اعتراض گسترده فعالان عرصههاي گوناگون فرهنگي از جمله هنرمندان تئاتر مواجه شده است. عدهاي طرح ادغام كتابخانههاي كانون را در راستاي انحلال كامل اين نهاد تحليل ميكنند. چهرههايي كه خود محصول اين مكان فرهنگي سازنده به شمار ميروند. بهروز غريبپور يكي از آنها است، چهرهاي كه به عنوان موسس نخستين تماشاخانه تئاتر كودك و نوجوان در كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان و از نخستين مربيان تئاتر كودك در دامغان، سمنان، شاهرود و تهران شناخته ميشود. همچنين از نخستين اعضاي گروه تئاتر عروسكي كانون به كارگرداني Oskar Batek، مدير مركز تئاتر و تئاتر عروسكي و علاوه بر آن، مدير منطقهاي كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان در چهار استان؛ اصفهان، مركزي، يزد و چهارمحال و بختياري و سرانجام معاون اداري و مالي كانون پرورش فكري و نوجوانان. اين هنرمند درباره اهميت كانون ميگويد: «پيشينه كانون پرورش فكري كودكان نكته پنهاني نداشت؛ فيلمها، موسيقيها، نمايشها، كتابهايي كه چاپ ميكرد، كتابخانههايي كه داشت، همه زماني كه كانون پرورش فكري كودكان دوره انتقال خود را طي كرد، اصلا نكته منفي وجود نداشت. كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان در هر شهر كوچكي سرپناهي بود براي كساني كه در خيابانها و كوچهها رها بودند. مدرسه به وظيفه خود عمل نميكرد و كانون پرورش فكري كودكان براي بچهها كتاب رايگان يا كمبها و كلاسهاي متعدد رايگان، آموزش فيلم، تئاتر و موسيقي تدارك ميديد. در حوزه موسيقي، هوشنگ كامكار و حسين عليزاده مربي كانون بودند، شيدا قشقايي كه مدير موسيقي بود اصلا شخصيت سياسي نبود و بين اين افراد اگر هم كسي گرايش سياسي داشت، وقتي براي كودكان كار ميكرد، استانداردهاي كار با كودك را رعايت ميكرد.» حداقل ميتوان مدعي شد كه يك نكته در اين گفتهها همچنان پابرجاست؛ اينكه مدرسه همچنان به وظيفه خود عمل نميكند. به اين مورد ميتوان كمكاريهاي عجيب وزارت ارشاد را در زمينه تئاتر كودك و نوجوان افزود. چند دهه پس از انقلاب، همچنان يكي، دو نمونه سالن مختص اجراي نمايشهاي عروسكي، نوجوان و كودك به شمار انگشتان يك دست هم نزديك نشده.
اما حسن دادشكر، از مدرسان قديمي كانون در گفتوگويي با ايسنا درباره طرح ادغام كتابخانههاي اين مركز به نوعي اظهارات غريبپور را تاييد ميكند: «كساني كه دنبال اجراي طرح واگذاري كتابخانههاي كانون به نهاد كتابخانههاي كشور هستند، هيچ شناختي از كانون و فعاليتهاي فرهنگي آن ندارند. اگر كانون را دانشگاه كودك و نوجوان بناميم، آشنايي با كتاب و كتابخواني، تنها يكي از اهداف اساسي آن از آغاز شكلگيري اين مركز بوده است؛ ولي مساله اينجا است كه كتابخانههاي كانون فقط مكاني براي كتاب خواندن يا امانت دادن كتاب نبودهاند؛ بلكه در اين كتابخانهها بيش از ۲۰ فعاليت فرهنگي انجام ميشود. كانون با فعاليتهاي فرهنگي و هنري خود كانون شد و كتابخانههاي آن يك كتابخانه خشك و خالي نبوده و نيست؛ بلكه فضايي بوده براي تحليل داستان، تحليل شخصيت، آموزش نقاشي، فيلمسازي، تئاتر، سفالگري، ارايه روزنامههاي ديواري توسط جوانان و بسياري فعاليتهاي ديگر... هنرجويان با شركت در اين دورهها بهتدريج استعداد خود را محك ميزدند. به اين ترتيب آنها بيش از هر چيزي به خودياري و خودباوري ميرسيدند، ميآموختند به شخصيت خود تكيه كنند و همكاري جمعي را فرا ميگرفتند. در محيط كتابخانه برايشان موسيقي كلاسيك و انميشين پخش ميشد. هر ماه پدران و مادران به كانون دعوت ميشدند و در جريان فعاليتهاي فرزندان خود قرار ميگرفتند. بنابراين عنوان پرورش فكري كودكان و نوجوانان واقعا برازنده كانون بود و همه اين امكانات رايگان در اختيار هنرجويان گذاشته ميشد.» اين نويسنده، كارگردان و بازيگر آثار كودك و نوجوان در پايان ميگويد: «شنيدهايم آقايان گفتهاند كانون درآمدزا نيست. مگر كانون بقالي است كه درآمدزا باشد؟ يك نفر بايد به اين دوستان بگويد، اگر از جاي ديگري پول كم ميآوريد و ميخواهيد بابت [...] از مردم پول بگيريد، چرا پاي كانون را وسط ميكشيد؟ فرهنگسازي هزينه دارد و نتيجهاش ۴۰ سال بعد معلوم ميشود. چرا همه جاي دنيا بهترين امكانات مال مدارس است. ما كه در مدارسمان فضايي براي پرروش كودكان و نوجوان نداريم. چرا همين يك كانون را كه به اين امور توجه دارد، دچار دردسر ميكنيد. به جاي اين طرحهاي خام، بودجه آن را ارتقا بدهيد تا بتواند چند فيلم سينمايي باكيفيت براي كودكان و نوجوانان بسازد. دو سالن تئاتر اضافه و نمايشهاي خوب توليد كند. يك هزارم بودجههايي را كه در جاهاي ديگر حيف و ميل ميشود، به كانون اختصاص بدهيد. بعد ببينيد چه ميكند! كانون يك موسسه غيرانتفاعي نيست كه اگر پولي درنياورد، آن را تعطيل كنيد! بلكه بايد به آن بودجه بدهيد تا نسل بعدي را بسازد، نسلي وطنپرست كه براي پيشرفت كشورش تلاش كند. آقايان آنچه را زاييدهايد، بزرگ كنيد. بعد سراغ زاييدههاي قبلي برويد!» در زمانهاي كه مسوولان برنامه مدون و منسجمي براي گسترش هنر، به ويژه تئاتر بين نونهالان و نوجوانان ندارند و بودجهاي هم دراختيار مركز تخصصي چنين فعاليتهايي قرار نميدهند، نبايد اجازه داد ذهنيت اسعتدادهاي علاقهمند به اين مجموعه مشوش شود؛ كانون، كارخانه استعداديابي و استعدادسازي است.
حسن دادشكر: كانون با فعاليتهاي فرهنگي و هنري خود كانون شد و كتابخانههاي آن يك كتابخانه خشك و خالي نبوده و نيست؛ بلكه فضايي بوده براي تحليل داستان، تحليل شخصيت، آموزش نقاشي، فيلمسازي، تئاتر، سفالگري، ارايه روزنامههاي ديواري توسط جوانان و بسياري فعاليتهاي ديگر... هنرجويان با شركت در اين دورهها بهتدريج استعداد خود را محك ميزدند. به اين ترتيب آنها بيش از هر چيزي به خودياري و خودباوري ميرسيدند، ميآموختند به شخصيت خود تكيه كنند و همكاري جمعي را فرا ميگرفتند
بهروز غريبپور: كانون در هر شهر كوچكي سرپناهي بود براي كساني كه در خيابانها و كوچهها رها بودند. مدرسه به وظيفه خود عمل نميكرد و كانون براي بچهها كتاب رايگان يا كمبها و كلاسهاي متعدد رايگان، آموزش فيلم، تئاتر و موسيقي تدارك ميديد. در موسيقي، هوشنگ كامكار و حسين عليزاده مربي كانون بودند؛ شيدا قشقايي كه مدير موسيقي بود، اصلا شخصيت سياسي نبود و بين اين افراد اگر هم كسي گرايش سياسي داشت، وقتي براي كودكان كار ميكرد، استانداردهاي كار با كودك را رعايت ميكرد