براي ايران، براي ايران و فقط براي ايران
همزمان با ركوردشكني تاريخي هشتگ «مهسا اميني» در توييتر، كاربران توييتر فارسي ژانر تازهاي براي استفاده از اين هشتگ راه انداختهاند. آنها در توييتهايي درباره آرزوها و خواستهايشان درباره ايران مينويسند و توييت خود را با «براي...» شروع ميكنند. آنچه ميخوانيد منتخبي از اين توييتهاست.
«براي تمام دوستيهايي كه هنوز شكل نگرفته با مهاجرت از بين رفت»، «براي ديدن مادرم»، «براي پدرم كه خونش روي زمين ريخت تا خون مردم روي زمين نريزد»، «براي ايران، براي ايران، براي ايران، براي ايران...»، «براي هشتگ نشدن مهساي بعدي…»، «به خاطر تمام زناني كه تو فرودگاه فهميدن شوهرشون ممنوعالخروجشون كرده»، «براي خشكي زايندهرود، كارون و درياچه اروميه. براي خوزستان و گرد و غبار خفهكننده، براي تاراج چوب درختها، براي از دست رفتن محيطزيست كشور»، «براي پا گذاشتن روي گلوي استارتآپها و فراري دادن كارآفرينها، براي انحصاري كردن بازار و كرور كرور انساني كه تو ناامنترين خودروها از دست ميرن»، «براي ايران. براي عطر بوي نان در كوچه پسكوچههاي پرخاطرهاش. براي زنده ماندن عشق. براي ما كه هنوز ريشه در اين خاك داريم. براي ما كه مانديم و ميمانيم»، «براي قطرهقطره آبهايي كه هدر رفت، براي تمام درياچهها و رودخانههايي كه خشك شد، جنگلهايي كه سوخت و خورده شد، براي محيط زيست در حال احتضارمان»، «براي آينده بچههامون»، «براي ايران، براي اين مردم نازنين، براي جوانان عزيز و جسور، براي آنها كه به جبر مهاجرت كردند»، «براي كشوري كه ما از قلبش مهاجرت كرديم، اما اون هرگز از قلب ما مهاجرت نكرد...»، «براي تمام مادراني كه بعد از طلاق نتونستن بچههاشون و ببينن»، «براي محيط زيستي كه نيست كرديد، نابود كرديد»، «براي بابام كه هنوز نتونسته ويپيان رو راه بندازه و خبري بده به ما»، «براي تمام كساني كه به خاطر نبودن واكسن كرونا جونشون در ايران از دست دادن... به ياد مادرم»، «براي تو كه غريب بودي ولي نامت رمز شد»، «براي درياچه اروميه، براي يوز ايراني، براي بختگان، براي گاوخوني، براي زايندهرود، براي جنگلهاي هيركاني و براي زاگرس»، «به خاطر تمام بچههاي بيشناسنامه، به خاطر ميليونها افغانستاني سرگردان كه از هر حقي محرومشون كرديد، به خاطر مهاجراني كه سه نسل در ايران هستند و هنوز يه سيمكارت نميتونن به نام خودشون بخرن»، «براي تمام پدر و مادرهاي بازنشسته كه يك عمر كار كردن و حالا زير فشار اقتصادي كمرشون خم شده»، «به خاطر غواصان كربلاي ۴ كه با دست بسته غرق شدند...»، «براي سرنشينان هواپيماي اوكرايني كه بعد از اون حادثه هيچ كدوممون اون آدماي سابق نشديم»، «براى حسرت يك زندگي عادي، براي جواني نكرده، براى حسرت ديدن دوستان مهاجر»، «براي اينكه ميخوايم چند سال هم نرمال زندگي كنيم ببينيم زندگي بدون استرس هر روزه چه جوريه»، «براي چند هزار كشتهاي كه سالانه به خاطر جادههاي داغون و ماشينهاي داغونترشون ميديم» و «براي تمام هزينههايي كه ميتونست خرج تفريحمون بشه ولي خرج تراپي شد.»