تصميمسازيهاي اشتباه
آذر منصوري
1) بايد قبول كرد كه تصميمسازيهاي اشتباه گذشته منجر به ايجاد شكافي ميان سياستگذاران و اقشار مختلف شده است. راهحل معقول و درست براي مواجهه با فاجعهاي كه بعد از مرگ مهسا اميني رخ داده، در وهله نخست به رسميت شناختن اصل اعتراض شهروندان در جامعه ايراني است. در ذهنيت بسياري از تصميمسازان، اصل اعتراض مردم به رسميت شناخته نشده و براي آن جايگاه اجرايي تدارك ديده نشده است. ذهنيتي كه باعث شكلگيري بحران اخير و بسياري از مشكلات ديگر در كشور شده است.نبايد فراموش كرد، مدتهاست جامعهشناسان، تحليلگران و اساتيد نسبت به شكاف موجود ميان دولت و ملت هشدار ميدهند و خواستار بازنگري جدي در تصميمات اشتباه قبلي هستند. اشتباهاتي كه باعث شده تا ميزان مشاركتهاي عمومي كاهش پيدا كند و فاصله مردم با سيستم افزايش يابد.
2) متاسفانه بهرغم اين هشدارها، هرگز فضاي لازم براي افزايش مشاركتهاي اجتماعي زنان نه تنها فراهم نشد، بلكه چهرههاي موثر در احزاب تحت فشار قرار گرفتند كه نبايد در خصوص مطالبات زنان صحبتي انجام شود.امروز بايد پرسيد شهروند ايراني با تكيه به كدام ظرفيت ميتواند مطالبات قانوني خود را دنبال كند و خواستار تحقق آن شود؟ از آنجا كه اين ظرفيتهاي قانوني ايجاد نشده، بسياري از فرصتطلبان و موجسواران نيز از شكافهاي موجود سوءاستفاده كرده باعث بروز مشكلات جدي در روند مطالبهجويي زنان ايراني شدند. نهايتا مجموعه اين عوامل باعث شدند تا فاجعه مرگ مظلومانه مهسا اميني شكل گرفته و يك ايران در ماتم و عزا فرو برود.
3) يكي از اولويتهاي مهم كشور بررسي حقوقي اين موضوع است. از ابتداي وقوع اين فاجعه بايد يك كميته حقيقتياب مستقل با حضور نمايندگان نهادهاي مدني، خانواده مهسا اميني، حقوقدانان مستقل، فعالان سياسي و متخصصان تشكيل ميشد و اين كميته دليل مرگ مهسا را مورد بررسي قرار داده و نهايتا گزارش مستند و مستدل اين كميته به صورت شفاف در اختيار مردم و افكار عمومي قرار ميگرفت. اين كميته بايد سناريوهاي مختلفي كه منجر به شكلگيري اين فاجعه شد را بررسي ميكرد و ابعاد و زواياي گوناگون آن را مورد ارزيابي قرار ميداد. اما نه تنها اين كميته مستقل تشكيل نشد، بلكه متاسفانه برخي نمايندگان و چهرههاي سياسي نيز واكنشهاي نامناسبي نسبت به اصل موضوع از خود نشان دادند كه بر التهابات جامعه افزود.
4) نبايد فراموش كرد كه زنان نيمي از جمعيت ايران را تشكيل ميدهند كه نوع سياستگذاريها و برنامهريزيها در خصوص اين جمعيت به گونهاي نبوده است كه منجر به رفع تبعيض و اجحاف عليه آنان شود. نوع رفتار گشت ارشاد به خصوص در دوران دولت جديد به گونهاي است كه شأن زن ايراني را رعايت نميكند. اما دولت و سياستگذاران به جاي اصلاح اين روند اقدام به فرافكني ميكنند. بايد اين رويه اشتباه تغيير پيدا كند تا ديگر شاهد وقوع حوادث تلخي كه براي مهسا اميني رخ داد، نباشيم.