امور فرهنگي
و صبر
و شكيبايي
وحيد عذيري
بيشك هر نظامي در قرن 21، براساس يكسري پايههاي عقيدتي و فكري بنا نهاده شده است و هرچه به سمت آينده حركت ميكنيم، حكومتها مجبور به دادن فضاي باز فرهنگي در جغرافياي سرزمينيشان هستند؛ چرا كه باعث افزايش مشروعيت و همبستگي نظام حكومتي و مردم (به عنوان قويترين نيروي حكومت) ميشود. اما در اين ميان اگر افكار و نحوه زندگي مردم و اتباع، با بنيانهاي عقيدتي و ايدئولوژيكي حكومتي مغايرت يافت، چه بايد كرد و راهحل چيست؟ آيا نظام ميتواند با تهديد و ارعاب، در بلندمدت مشروعيت و مصونيت خود را در برابر نيروهاي داخلي و خارجي حفظ نمايد؟ چيزي كه مبرهن است اين است كه مغايرت رفتار شهروندان با ايدئولوژي حكومت، در جهت دشمني و نابودي نظام نيست بلكه تغييراتي صرفا آگاهانه يا ناآگاهانه بر بدنه جامعه وارد شده است. پس با ديدگاهي امنيتي و ارشادي، نميتوان توقع پيشرفتي مشروعيتساز، براي هر نظامي متصور شد. در بحث اين روزهاي كشور عزيزمان، بر بحث حجاب، بيش از اينكه مرگ مرحومه مهسا اميني مورد بحث باشد، نحوه برخورد نيروهاي امنيتي محل بحث است. كاري را كه بايد بر عهده نيروهاي فرهنگي در جنگ باشد، نبايد بر عهده خادمانِ امنيتِ فيزيكي گذاشت چرا كه اين نيروهاي دلسوز و جانباز، براي اين كار فرهنگي، پرورش نيافتهاند. قطعا نيروهاي نظامي هم، چنين چيزي را نميخواهند. بايد مسوولان بالادستي با آسيبشناسي مسائل روز، پاسخي در خور و شايسته به اين قبيل موضوعات بدهند. راهكارهايي مانند: با زبان مردم سخن گفتن، در دسترس نبودن ابزار جرم (مانند لباسهاي زننده)، يا برگزاري دورههاي آموزشي براي نيروهاي امنيتي، مطرح نمودن معضلات اجتماعي و پيگيري براي حل آن (نه مخفي كردن آن)، شناساندن فرهنگ اصيل ايراني كه به دست فراموشي سپرده شده به مردم و... در اين زمينه لازم است كه مورد توجه قرار گيرد.
در پايان بايد عرض كنم كه كارهاي فرهنگي زمانبر و هزينهبر هستند و نبايد توقع زود به ثمر نشستن آنها را داشت. در نتيجه خبرگان فرهنگي بايد با صبر و حوصله فراوان و دلسوزي و برنامهريزي مدون و مداوم پيگير اين قبيل مسائل باشند.