ديدگاه انتقادي كارشناسان
در مورد فرستادن دانشآموزان بازداشت شده به مراكز اصلاح و تربيت:
دانشآموزان، مديران فرهنگي ميخواهند
نه مسوولان نظامي!
حميدرضا خالدي
چند روز بعد از آنكه اخباري مبني بر دستگيري تعدادي از دانشآموزان شركتكننده در ناآراميهاي اخير در فضاي مجازي منتشر شد محمدمهدي كاظمي معاون آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش گفت: دانشآموزي در جريانات اخير اخراج نشده؛ اگر هم تحتتاثير قرار گرفته و حركتي انجام داده بايد به او آگاهيبخشي كنيم. در اين راستا تاكنون دانشآموز اخراجي نداشتهايم.
در همين راستا، يوسف نوري وزير آموزش و پرورش، در پاسخ به اين سوال كه چه تعدادي از دانشآموزان بازداشت شدهاند؟ تنها به اين نكته اكتفا كرد كه «تعدادشان زياد نيست و اينقدري نيستند. نميتوانم آمار دقيقي از تعدادشان بدهم. دانشآموزي در زندان نداريم و مواردي هم اگر بازداشت باشند براي بحث اصلاح و تربيت است كه در مركز روانشناسي هستند و دوستان كارشناس كارشان را انجام ميدهند تا بعد از اصلاح به محيط مدرسه برگردند.»
در همين راستا يك عضو كميسيون آموزش و تحقيقات مجلس شوراي اسلامي از ورود اين كميسيون به موضوع دانشآموزان بازداشتي در جريان ناآراميهاي اخير خبر داد. حبيبالله دهمرده در واكنش به صحبتهاي وزير آموزش و پرورش درباره بازداشت برخي از دانشآموزان در جريان ناآراميهاي اخير گفت: «كميسيون آموزش و تحقيقات مجلس در صورت وجود مطلبي درباره دانشجويان و دانشآموزان به آن ورود خواهد كرد. بايد حساب اغتشاشگران و كساني كه سوءاستفاده ميكنند را از دانشجو و دانشآموز جدا كرد. ما تلاش ميكنيم كه در صورت وجود موردي بررسيهاي لازم را انجام دهيم.»
كاهش سن بلوغ اجتماعي
شهلا كاظم پور، جامعهشناس ابتدا در خصوص دلايل ورود دانشآموزان نوجوان و جوان به جرگه ناآراميها گفت: همانطوركه تاكنون همكاران بنده نيز بارها عنوان كردهاند، ريشه اين مساله به مشكلاتي برميگردد كه اندك اندك در جامعه و نزد خانوادهها و نوجوانان و جوانان انباشته شده است.
وي با بيان اينكه بخشي از اين واكنشها به رفتارهاي جمعي نوجوانان و روحيه آنها برميگردد، گفت: از منظر روانشناسي، اصولا وقتي كه گروهي از نوجوانان 18-17 ساله يكسري رفتارها و اقداماتي را انجام ميدهند، ازآنجاييكه نوجوانان ديگر نيز از طريق فضاي مجازي به راحتي و به صورت آنلاين از اخبار مطلع ميشوند، آنها نيز تمايل پيدا ميكنند تا در اين تجمعها و رفتارهاي نوجوانان همسن و سال خود شركت كنند. درصورتي كه در گذشته اصلا اينچنين نبود و بچهها به راحتي از آنچه در شهر و كشور اتفاق ميافتاد مطلع نميشدند.
اين جامعهشناس با ذكر دليل ديگري براي ريشهيابي حضور دانشآموزان در ناآراميهاي اخير گفت: نكته بسيار بااهميتتر اين است كه سن بلوغ اجتماعي جوانان بسيار پايين آمده است كه دليل آن نيز همان گستردگي نفوذ وسايل ارتباطي و فضاي مجازي است.
وي افزود: در واقع به لطف گستردگي همين وسايل ارتباطي، دايره ارتباطي دانشآموز امروز ما آنقدر زياد شده كه درك و فهم وي از رخدادهاي اجتماعي مانند يك جوان 30 ساله در چند دهه قبلتر است.
كاظمپور با تاكيد براينكه اين يك فرآيند جهاني است گفت: براي همين معتقدم كه بايد ادبيات انسانشناختي خودمان در مورد دانشآموزان و نوجوانان و نگاهمان به اين نسل را تغيير دهيم.
با اين حال وي نقش معضلات اقتصادي و تورم را نيز در اين ميان بيتاثير ندانسته و گفت: البته مسلم است كه وقتي دانشآموز نميتواند نيازهايش را از طريق خانواده و والدينش كه بهشدت تحتتاثير فشارهاي اقتصادي هستند، تامين كند، بعد از مدتي سرخورده ميشود و سر به عصيان ميزند و به هر بهانهاي ميخواهد كه اين خشم و اعتراضش را بيان كند. درست مثل حضور در عرصههايي مانند همين ناآراميهاي اخير.
دكتر حبيب آقابخشي، آسيبشناس اجتماعي اما حضور دانشآموزان در ناآراميها را ناشي از تفكر نوجوانان امروزي دانسته و گفت: واقعيت اين است كه دانشآموزان و نوجوانان امروز ما؛ نقاد و آگاه هستند. يعني هيچ اظهارنظري را قبول نميكنند مگر آنكه آن را پذيرفته باشند. به بيان ديگر به جاي تفكر نقلي، تفكر نقدي دارند.
وي افزود: براي اين نوجوانان و جوانان مهم نيست كه شما كه هستيد و چه جايگاهي داريد. در هر صورت وي اول صحبتهاي شما را نقد ميكند و از نقدي كه ميكند به فهم ميرسد.
اين آسيبشناس با ذكر اينكه دانشآموزان امروزي آرمانهايي مشروع و بحق دارند، گفت: با اين وجود در عمل جامعه ما با كاركردهاي سياسي و قضايي و مشاغلي كه ايجاد ميكند قادر نيست اين نيازهاي مشروع آنها را برآورده كند. در واقع ميتوان گفت كه فهم اين بچهها از مجري صدا و سيمايي كه از وضعيت كنوني جامعه سخن ميگويد بيشتر و بهتر است!
وي با بيان اينكه جاي خالي «گفتوگو» در بين حكمرانان ما كاملا مشهود است، گفت: در عمل حكمرانهاي ما به جاي «گفتوگو» فقط «گفت» و يك رابطه يكطرفه با مردم دارند. براي همين وقتي كه حرفي را مطرح ميكنند و مردم آن را نميپذيرند، حيرت ميكنند!
آقابخشي در بخش ديگري از سخنان خود در پاسخ به افرادي كه حضور دانشآموزان در ناآراميهاي اخير را ناشي از «هيجانات» نوجواني و جواني عنوان ميكنند نيز گفت: مسلما اين حضور فقط به خاطر قليان «هيجانات» جواني و نوجواني دانشآموزان نيست بلكه از شعور آنها سرچشمه ميگيرد. اما در عوض مسوولان نقد را برنميتابند و حتي حاضر نيستند به انتقادهاي اين نسل گوش دهند.
وي همچنين با اشاره به اينكه طبيعي است كه در هرجايي كه جامعهاي شكل ميگيرد، يقينا با يكسري شور جمعي مواجه باشيم، گفت: معتقدم حكمرانهاي جامعه چارهاي ندارند جز اينكه شأن و منزلت جوانان را رعايت كنند. چرا كه دانشآموزان امروز ما انديشمندان فرداي ما خواهند بود. از سويي بسياري از نخبگان ما كه اين روزها بهشدت روند مهاجرت آنها به كشورهاي اروپايي و پيشرفته افزايش پيدا كرده، به اين دليل مهاجرت ميكنند كه شأن و منزلتي كه در كشورشان نداشتهاند را در آن سوي مرزها پيدا كنند.
حق محفوظ اعتراض
در صحبتهاي جنجالي اخير وزير آموزش و پرورش اما نكته مهم ديگري هم بود كه در نوع خود با انتقادهاي تندي از سوي افكار عمومي و حتي مسوولان همراه بود. دبير مرجع ملي كنوانسيون حقوق كودك از فرستادن دانشآموزان بازداشتي براي اصلاح و تربيت به مراكز روانشناسي خبر داد و گفت: هدف ما اين است كه مانع از تبديل دانشآموزان به شخصيتهاي ضداجتماعي شويم.
«فتاح احمدي» در مورد فرستادن كودكان و دانشآموزان بازداشتي به كانون اصلاح و تربيت نيز گفت: همانطوركه ميدانيد در همه موقعيتها از جمله خانواده، مدرسه و جامعه شاهد رفتارهايي مغاير با قانون در روابط بين كودكان با بزرگسال هستيم كه در چنين شرايطي كودكان هم مانند ساير افراد جامعه ميتوانند قرباني يا ناقض قانون باشند و ممكن است مرتكب خلافي شوند؛ در جمهوري اسلامي نيز مشابه كشورهاي ديگر كانون اصلاح و تربيت، به عنوان نهادي كه در تربيت، اصلاح و بازپروري شخصيت كودكان نقش مستقيم دارد، براي كودكان پيشبيني شده است، چراكه بايد محيط نگهداري اين كودكان با توجه به اينكه زير ۱۸ سال هستند از ساير مجرمان متفاوت باشد.
احمدي با ذكر اينكه وفق قوانين داخلي و بينالمللي كودكان نيز حق اعلام نظر و مشاركت در مجامع مسالمتآميز را دارند، افزود: ليكن در مواد ۱۳ تا ۱۵ كنوانسيون حقوق كودك نيز، رعايت حقوق ديگران و حفظ امنيت، نظم عمومي، بهداشت عمومي يا اخلاق عمومي اين حق را به كشورها داده تا بر حقوق مصرح در اين مواد، محدوديت اعمال كند. لذا در اين شرايط جامعه، خانواده، نظام حاكميت و گروههاي مربوط به دفاع از حقوق كودكان در همه حوزهها از جمله دستگاه قضايي بايد هوشيار باشند و اين مسووليت دولت است تا در اين شرايط از افراد زير ۱۸ سال حفاظت كند. برخي افراد زير ۱۸ سال نيز در تجمعات حضور پيدا كردند كه بهمنظور دور نگهداشتن آنان از محيط آسيبزا و محافظت از وارد شدن آسيبهاي بيشتر به اين افراد، تلاش شد در قالب نگهداري بسيار كوتاهمدت در كانونهاي اصلاح و تربيت، ضمن پيشگيري از ارتكاب جرايم جديتر توسط آنان، با مسووليت و حقوقشان آشنا شوند.
دبير مرجع ملي كنوانسيون حقوق كودك خاطرنشان كرد: در رابطه با اين وضعيت ما يادآوري كردهايم كه نسبت به اين كودكان اصل تفكيك بر اساس جرم ارتكابي رعايت شده باشد و اين دقت را داشته باشند كه در كنار كودكان ديگري كه مرتكب ساير جرايم شدهاند قرار نگيرند؛ همچنين نسبت به كودكاني كه به نوعي ناقض قوانين و مقررات هستند، توجه شده و حضور در كانون منجر به بازآموزي موثر و بازگشت صحيح آنها به جامعه و محيط مدرسه شود و مهارتهاي اوليه نحوه بيان ديدگاه و نظرات و مشاركت در مجامع مسالمتآميز به آنها مجددا آموزش داده شود.
احمدي گفت: اين كودكان بعد از بازداشت از بزرگسالان جدا ميشوند.
وي درباره ورود نيروهاي لباس شخصي و پليس به مدارس نيز گفت: در جمهوري اسلامي از گذشته حرمتي براي دانشگاهها و مراكز آموزشي وجود دارد در حال حاضر نميتوانم بگويم كه در كجاها نقض شده و اين حريمها شكسته شده، اما به عنوان مرجع ملي اين يادآوريها را كردهايم كه نيروهاي امنيتي و پليس حواسشان به مراكز آموزشي باشد. البته در اين اتفاقات ممكن است از نواحي دو طرف تعرضاتي صورت بگيرد و بهطور مثال ممكن است فرد معترضي كه كودك هم نيست به يك مدرسه يا هيات يا مسجد وارد شود و فرد تعقيبكننده هم وارد ميشود. همانطوركه يك كودك حق ندارد به كسب و كار مردم خدشه وارد كند و بهطور مثال خودرويي را آتش بزند، اما در منازعات ممكن است اتفاقاتي هم بيفتد.
گوش شنوايي كه دانشآموزان ميخواهند
ديدگاه كارشناسان نيز تقريبا مطابق همين ديدگاه است. شهلا كاظمپور با ذكر اينكه اين ديدگاه و نگاه براي اعزام دانشآموزان به مراكز اصلاح و تربيت منطبق با هيچيك از اصول تربيتي و رفتاري نيست گفت: سالهاست كه جمعيتشناسها هشدار ميدهند كه جمعيت كشور در حال حركت در مسير سالخوردگي است. اين درحالي است كه رهبري بر توجه مسوولان به مشكلات و دغدغههاي جوانان و بالندگي آنها تاكيد كردهاند. ولي با فرستادن دانشآموزان به كانونهاي اصلاح و تربيت عملا زمينه را براي سركشي بيشتر آنها و حتي تبديل آنها به مجرمان و بزهكاران آينده، فراهم ميكنيم.
وي تصريح كرد: به عبارتي اين اقدام بسيار خطرناك است و ميتواند آينده اين دانشآموزان را به معناي واقعي كلمه تباه كند.
اين جامعهشناس با تاكيد براينكه مسوولان بايد خيلي پيشتر از اينها به فكر مذاكره و گفتوگو با جوانان ميافتادند، گفت: بايد با اين دانشآموزان و بچههاي امروزي گفتوگو كرد. آنهم نه به صورت مستقيم بلكه از طريق معلمهاي آنها يا يكسري از افرادي كه مورد اعتماد و علاقه آنها هستند. بايد دغدغههاي آنها را شنيد. آن وقت قول ميدهم كه تمام اين سركشيهاي كنوني جوانان فروكش خواهد كرد و ديگر شاهد حضور آنها در ناآراميهايي اينچنيني نخواهيم بود.
آقابخشي نيز با تاييد اين سخنان و با تاكيد براينكه دانشآموزان كنوني، گوش شنوا ميخواهند، گفت: همانطور كه اشاره كردم، اين دانشآموزان جواناني آگاه هستند كه ميخواهند وضعيت موجود را به نفع جامعه تغيير داده و اصلاح كنند. وقتي خود من در جلسات مشاورهاي كه دارم با اين جوانان صحبت ميكنم، ميبينم با دقت به حرفهاي من گوش ميدهند و خوششان ميآيد. چون به دنبال تحليل حرفها و پيدا كردن راهكاري مناسب براي بهبود شرايط خود و جامعهشان هستند. اما متاسفانه حاكميت اين مساله را درك نميكند و به جاي گفتوگو به فكر برخورد پليسي با اين دانشآموزان و جوانان است.
وي افزود: واقعيت اين است كه دانشآموزان و جوانان امروز خودشان را يك سروگردن بالاتر و برتر از ساير نسلها و حتي مسوولان ميدانند و نقدهايي جدي بر خطمشي دولتمردان دارند. اين نقدها بايد شنيده شود.
اين آسيبشناس در ادامه با انتقاد شديد از فرستادن دانشآموزان به مراكز اصلاح و تربيت گفت: من مدتها در اين مراكز كار كردهام. اصلا سبك و سياق و شيوه اداره اين مراكز و افرادي كه در آنجا نگهداري ميشوند به گونهاي نيست كه دانشآموزمان را از پشت نيمكتهاي مدارس به آنجا بفرستيم.
وي با بيان اينكه كار فرهنگي، مسوول فرهنگي ميخواهد، گفت: اما به نظر ميرسد وزير آموزش و پرورش به هيچ عنوان متوجه عواقب برخورد با دانشآموزان و فرستادن آنها به كانونهاي اصلاح و تربيت نيست! آينده اين دانشآموزان با فرستادنشان به مراكز اصلاح و تربيت حقيقتا نابود ميشود و آنها بعد از بيرون آمدن از اين مراكز عملا به دشمني خطرناك براي جامعه بدل شده و حتي ممكن است جذب گروههاي معاند يا خلافكار و مجرم شوند. يعني به هرحال ديگر براساس نرمها و هنجارها و ارزشهاي جامعه عمل نخواهند كرد. اين همان رفتاري است كه ما از آن به عنوان رفتار «ضد اجتماعي» ياد ميكنيم. براي همين معتقديم كه يك مدير اگر فرهنگي باشد بايد به فكر فرهنگسازي و كار فرهنگي باشد نه اقدامات نظامي و امنيتي. آن هم براي دانشآموزاني كه مدعي هستيم آيندهسازان اين كشور هستند.
سن بلوغ اجتماعي جوانان بسيار پايين آمده است كه دليل آن نيز همان گستردگي نفوذ وسايل ارتباطي و فضاي مجازي است. در واقع به لطف گستردگي همين وسايل ارتباطي، دايره ارتباطي دانشآموز امروز ما آنقدر زياد شده كه درك و فهم وي از رخدادهاي اجتماعي مانند يك جوان 30 ساله در چند دهه قبلتر است.
براي همين معتقدم كه بايد ادبيات انسانشناختي خودمان در مورد دانشآموزان و نوجوانان و نگاهمان به اين نسل را تغيير دهيم.
مسلما اين حضور فقط به خاطر قليان «هيجانات» جواني و نوجواني دانـشآموزان نيست بلكه از شعور آنها سرچشمه ميگيرد. اما در عوض مسوولان نقد را برنميتابند و حتي حاضر نيستند به انتقادهاي اين نسل گوش دهند.
معتقدم حكمرانهاي جامعه چارهاي ندارند جز اينكه شأن و منزلت جوانان را رعايت كنند. چرا كه دانشآموزان امروز ما انديشمندان فرداي ما خواهند بود. برخوردهاي اينچنيني باعث شده بسياري از نخبگان ما اين روزها بهشدت روند مهاجرت آنها به كشورهاي اروپايي و پيشرفته افزايش پيدا كند.