ميز مشترك در تلويزيون
ابراهيم عمران
اين يادداشت نه از روي پند و نصيحت نوشته ميشود و نه از سمت كاربلدي و كارداني؛ هرچه به خامه قلم ميآيد انديشهاي است كه به حتم همه آناني كه كار خبر و تحليل ميكنند، در نهانشان در خروش است. بارها گفته و نوشته شده كه چرا تريبونهاي رسمي كشور در اختيار طيف خاصي است؟ آيا سمت ديگر ماجرا نبايد هيچ نشاني در اين فضا داشته باشد؟ يا هر وقت كه صلاح دانسته شده، در بزنگاههاي خاص اين گروه دعوت ميشوند و بعد از آن از يادها ميروند! مگر نه اينكه رسانههاي چاپي كشور در حال حاضر به وضعيت اسفباري دچار شدهاند از نداشتن مخاطب؛ خب اجازه دهيد اين گروه همزمان با چاپ روزنامهها در شمارگان كم، در راديو و تلويزيون هم ميزي داشته باشند. نه فقط مناظره كه يكي از اين طيف و ديگري از سمت دگر. باور شود ميتوان اين فضاي ناهنجار رسانه را در حد توان مديريت كرد. مگر نه آن است كه بازوي رسانهاي موساد و عربستان (ايران اينترنشنال) بدون توقف زوم كردهاند به مسائل جاري ايران، چرا در داخل نتوانيم آنها را به راحتي زمينگير كنيم؟ جنگ رسانهها شوخيبردار نيست. خبري كه منتشر ميشود به راحتي از ذهن پاك نخواهد شد. صدق و دروغ آن هم زمانبر است. اين روزها چقدر به مخاطب داخلي افزوده شد و چه تعداد مخاطب به آنها؟ به هر حال دستكم بيشتر افراد روزانه خواسته و ناخواسته مهمان اين شبكه ميشوند. حتي بين اين شبكه و بيبيسي در ساعات پر بيننده رقابت است. حال ما اينجا در اين ساعتهاي طلايي برنامههايي پخش ميكنيم كه انگار در جغرافياي ديگري زندگي ميكنيم و ميكنند! دل هر ايراني وطنپرستي به درد ميآيد از اين همه تكانههاي نادرستي كه اين شبكهها ايجاد ميكنند. آنهم با نابلدترين افراد و ناكار آمدترين كارشناسان! نه عقبه رسانهاي دارند و نه سواد و بياني درست. آنگاه به راحتي هر چه بخواهند به ذهن مخاطب تشنه سرازير ميكنند. برنامهسازي و ايدهپردازي آنچنان هم پيچيده نيست. كمي جسارت و جرات ميخواهد. مگر روزنامههايي چون اعتماد و شرق و آرمان و اخيرا هم ميهن چه مينويسند كه نتوان آن نوشتهها را در برنامههايي به زبان آورند؟! واقعا جاي تعجب نيست؟ يكبار امتحان كنيد. به مدت محدودي تريبون در اختيار ديگران هم بگذاريد. نه اينكه برنامهسازان كنوني بلد نباشند؛ نه مراد اين نيست. دو نگرش متفاوت با حفظ ارزشهاي مرسوم خبري، ميتوانند رقباي گاهي مغرض را كنار بزنند. در اعتراض كشاورزان اصفهاني شبكه خبر وارد كار شد. خب نتيجه چه شد؟ حربه از دست رسانههاي آن سمت خارج شد. به همين راحتي. كرداري كه ديگر ادامه نيافت. همانطور كه دو ديدگاه فكري كنار هم به مناظره مينشينند و هيچ اتفاقي نميافتد؛ اين دو ديدگاه اگر در زمانهاي خاص به برنامهسازي روي آورند هم، هيچ تكانهاي ايجاد نخواهد شد. رسانه ملي ميتواند با كمي وسعت نظر در خانههاي همهمان؛ ديشش تنظيم شود اگر پارازيت خودخواسته بر آن نشانه نرود. باختن به ايران اينترنشنال خيلي سنگين است. اگر قرار بر باخت است به رسانههايي ببازيم كه اينكاره بودهاند نه به اين افراد كه تعطيلي روز جمعه اصناف را اعتصاب فرض ميكنند و بر اساس آن ميزگرد كارشناسي بنا مينهند. واقعا سخت است. ضربه كردن آنان، كاربلدان رسانه ميخواهد كه در هر دو طيفمان وجود دارند.