• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۶ مهر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5329 -
  • ۱۴۰۱ پنج شنبه ۲۸ مهر

براي شصت‌وهشتمين سالروز اعدام مرتضي كيوان

مردي كه شعر را زيباترين صورت هستي مي‌دانست

اسماعيل ساغريسازاني

 

به ياد آر
عموهايت را مي‌گويم
از مرتضي سخن  مي‌گويم
-  شاملو

ديروز شصت‌وهشتمين سالگرد درگذشت مرتضي كيوان بود. نامي كه اگرچه شايد چندان در ميان توده‌هاي مردم شناخته شده نباشد، اما بين آنها كه تاريخ روشنفكري ادبي و خاصه كساني كه سرنوشت و آثار شاعران مبارز را دنبال كرده‌اند، آشناست. كيوان از آن دسته روشنفكران و شاعران چپ‌گراي تاريخ معاصر است كه محبوبيت و احترامش تنها به دوستان هم‌انديش يا سمپات‌هاي احزاب چپگرا محدود نمي‌شود و به او در تاريخ معاصر موقعيتي مي‌دهد كه كمتر در همتايانش سراغ داريم.
او كه ‌زاده اصفهان بود، 20 ساله بود كه دلداده تفكرات چپ شد. اين دلبستگي به گفته خودش از روح حساس و طغياني او مايه مي‌گرفت. او در آن زمان، اوايل ده 20 و سال‌هاي بعد از سقوط رضاشاه، سوداي تغيير شرايط اجتماعي شد؛ شرايطي كه خود آن را «لجنزار كثيف» توصيف مي‌كرد. با اين حال شايد خيلي‌ها ندانند كه مرتضي كيوان خود را پيش از آنكه آدم سياست بداند، آدم فرهنگ مي‌دانست. جداي از دوستان و معاشرانش كه عمدتا از اهالي شعر و ادب فارسي بودند، نوشته‌هاي باقيمانده از او گواه روشني بر اين مدعاست. خصوصا آنجا كه خود را «جواني احساساتي» و دوستدار زيبايي‌هاي هستي توصيف مي‌كند و تاكيد مي‌گذارد كه در ميان همه زيبايي‌هاي عالم، همواره شعر را ترجيح داده است. با اين حال از او هم شعر بر جاي مانده، هم نقد يادداشت و داستان و هم البته نامه‌هايي كه  بي‌شك اسناد ذي‌قيمتي در تاريخ سياسي اين سرزمينند. در شعر بيشتر متاثر از شاعران قدمايي بود و گاه رگه‌هايي از رمانتيسم داشت. گرچه خود در مقام ناقد در نقدي كه بر شعري از شاملو نوشت، او را از اين آخري بر حذر داشته و به او هشدار داده بود كه مراقب «اژدهاي رمانتيسم» باشد. او تفكر و تخيل را در شعر شاملو تحسين مي‌كند اما به نثر ايراد مي‌گيرد و آن را «بي‌هدف» برمي‌شمارد.
بيشترين اهميت در كار او البته به وجه ويراستاري‌اش مربوط مي‌شود. از او به نخستين ويراستار - در معناي معاصر كلمه-  نام مي‌برند. نجف دريابندري در خاطره‌اي به ويراستاري خودبه‌خودي و بي‌مهار او اشاره مي‌كند كه حتي نوشته‌هاي روي شيشه مغازه‌ها هم از نظرش دور نمي‌ماندند و اين سبب شوخي و خنده دوستانش مي‌شد. اين ويراستاري بي‌مهار، حتي زماني هم كه بنا بود در جايگاه منتقد جهان اثري را بكاود، باز خودش را به رخ مي‌كشيد. مثل نقدي كه در آن جمال‌زاده را به عنوان نويسنده‌اي چيره‌دست مي‌استايد و همزمان فارسي‌نويسي - در معناي «درست‌نويسي»- او را به چالش مي‌گيرد و به صراحت مي‌گويد كه جمال‌زاده توجه و كوششي براي درست‌ نوشتن آثار خود ندارد. مرتضي كيوان به عنوان منتقد، هم بر شاملو نقد نوشته، هم بر ابتهاج، هم دشتي، هم اشتفان تسوايك، هم آناتول فرانس و...
مرگ كيوان كه 27 مهرماه ۱۳۳۳، كمي بيشتر از يكسال بعد از كودتاي 28 مرداد اعدام شد در آثار شاعرانِ معاصر بازتاب‌هاي ماندگاري داشته است. چه آنجا كه سايه مي‌آورد: «من در تمام اين شب يلدا/ دست اميد خسته خود را/ در دست‌هاي روشن او مي‌گذاشتم/ كيوان ستاره بود/ با نور زندگي كرد/ با نور درگذشت» و چه آنجا كه شاملو در پايان شعري خطاب به «سياوش» مي‌نويسد: «... به خاطرِ تو/ به خاطرِ هر چيزِ كوچك و هر چيزِ پاك به خاك افتادند/ به ياد آر/ عموهايت را مي‌گويم/ از مرتضي سخن مي‌گويم».

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون