سفر به سلامت آقاي ديدنيها
كمي بعد از درگذشت جلال مقامي و در هياهوي هشتگهاي مختلف، روز شنبه هشتگ «جلال مقامي» هم پررنگ شد. آنچه ميخوانيد منتخبي از توييتها و رشتوهاي اين هشتگ است.
«يادي هم بكنيم از مردي كه يكشنبه شبهاي ۱۶ سال از سالهاي ايران را براي ميليونها نفر به ياد ماندني كرد؛ با ظاهري هميشه آراسته و صدالبته نامتناسب با آن سياه سالها، با صدايي جادويي و بيمشابه كه مخاطب را ميخكوب ميكرد و با برنامهاي فوقالعاده كه تيتراژ آغازش موسيقي جاودانه Joel Fajerman بود.يادي بكنيم از مردي كه هويت عصر و نسل بيمانند دوبله ايران است»، «ممنون جناب مقامي كه دهه شصت را كمي براي ما شاد كردي . بدرود آقاي ديدنيها»، «جلال مقامي فعال و پيشكسوت عرصه دوبله پنجشنبه ۵ آبانماه ۱۴۰۱ در ۸۱ سالگي درگذشت. اين هنرمند كه سه نسل با صدا و تصويرش خاطره داشتند، حدود يك دهه آخر عمر خود را از فعاليت هنري دست كشيد و خانهنشين شد»، «اي بابا اين وسط چرا جلال مقامي مجري برنامه ديدنيها دهه ۷۰ فوت شد»، «روحت شاد آقاي مقامي، كارهاي خوبت هيچ وقت از ياد نميره»، «هر چه بنويسم شما درك نخواهيد كرد. چه بكنم. بايد آن سالهاي عجيب زيسته باشيد تا اهميت ديدنيها و صداي #جلال_مقامي را درك كرده باشيد. شما نميتوانيد حدس بزنيد. نميتوانيد ارزش اين صدا را براي ما نوجوانان و جوانان دهه شصت حدس بزنيد. نميتوانيد درك كنيد كه وقتي موسيقي الكترونيك تيتراژ برنامه شروع ميشد چگونه به شكل آني احساس ميكرديم به بقيه جهان متصل شدهايم. يك پنجره بود به دنيا. در آن سالها كه براي ديدن 20دقيقه فوتبال روز دنيا مرحوم شفيع در ورزش و مردم ما را تا پاسي از نيمه شب بيدار نگه ميداشت تا پس از ديدن تحليلي بر نزول ورزش باستاني و كمبود امكانات فني در ميزهاي پينگپنگ فلان نقطه دورافتاده ايران، مثلا ببينيم هامبورگ در مقابل بوخوم در بازي سه روز قبل بوندس ليگا چه كار كرده است تا فردا در مدرسه با هيجان از فلان شوت ماگات حرف بزنيم؛ در اين دوران، در دوران قطع اتصال به بقيه جهان، جلال مقامي مثل جادوگرها بود. مردي كه دسترسي بيپاياني به فيلمها و قطعات بامزه دنيا داشت و با صدايش، صدايي آرام و يكنواخت و مهربان آنها را براي ما به اشتراك ميگذاشت. صدايش انگار با بقيه پديدههاي زندگي آن سالهاي ما در تضاد بود. در آن سالهاي سرسامآور، صداي او تزريق آرامش و تاني بود. او مرد بيرقيب تلويزيون بود. اعتبار شبكه دوم و همه آن يكشنبههاي جادويي. جلال مقامي مطمئنا جايگاهش در تاريخ دوبله بسيار فراتر از اجراي يك برنامه هفتگي قرار ميگيرد. برنامهاي كه كولاژي بود از دوربين مخفيهاي كانالهاي فرنگي. او مطمئنا يكي از چهار صداي برتر تاريخ دوبله ايران است. شايد پشت سر منوچهر اسماعيلي و ناصر طهماسب و در كنار چنگيز جليلوند و البته خسرو خسروشاهي، حسين عرفاني، منوچهر نوذري، عزتالله مقبلي، عطاالله كاملي، سعيد مظفري، بهرام زند، احمد رسولزاده و... جايي كه صداي واكس خورده و شيك و قشنگش روي رابرت ردفورد و مونتگمري كليفت و جان كاساوتيس مينشست. يا عمر شريف و مارچلو ماستروياني. او يك استاد چيرهدست دوبله بود، اما براي ما بينوايان محنتزده دهه شصتي، او با برنامه ديدنيها مطرح ميشد و شد يكي از مهمترين سلبريتيهاي تلويزيون در آن سالها. در كنار مجيد وارث و اسماعيل ميرفخرايي و بروبچههاي محله بروبيا (اكبر عبدي و حميد جبلي و آتيلا پسياني و...) چند سال مانده بود تا منوچهر نوذري دورهاش فرا برسد و يك تنه عنوان محبوبترين چهره تلويزيون را از مدعيان بربايد و... 12 سال خاطره همزيستي با او، با ديدنيها. هر چه بنويسم شما درك نخواهيد كرد»، «و خدا بيامرزه شما رو آقاي مقامي عزيز كه خاطرات زيادي براي ما ساختيد و به همين خاطرات پيوستيد، روحتون شاد كه در قلب ما هستيد»، «بعد از رابين ويليامز حالا دلم بايد براي صداشم تنگ شه»، «به ياد روزها و سالهايي كه برنامه تلويزيوني ديدنيها با اجراي زندهياد جلال مقامي يكي از دلخوشيهاي روزگاران بود. صدايي گرم و زنده. محتوايي بديع و جذاب و غافلگيركننده، موزيكي گيرا و دورهمي خوشايند خانواده در اوج گرفتاري جامعه. خدايت بيامرزد اي شكلدهنده خاطرات خوب سالهاي سوخته»، «جلال مقامي به خاطرهها پيوست. با صداي ماندگارت هميشه در خاطر ما خواهي ماند.چقدر دوبلهاش توي سريال شرلوك هولمز رو دوست داشتم.آقاي ديدنيها سفر به سلامت» و «به ياد مرحوم جلال مقامي، ديدنيهاي يكشنبهشبها و فيلم و سريالهايي مثل لبه تاريكي با صداي جادويي شما روزهاي خاكستري كودكي ما رو رنگين كرد. بدرود استاد».