دانشآموزان
و حجم سوالات بيپاسخ
نرگس ملكزاده
اول مهر و سيزدهمين روز آبان، دو روز در تقويم رسمي كشور ماست كه نام دانشآموزان بلندتر از بقيه روزها شنيده ميشود. اما مهر امسال مدارس و نقشآفريني دانشآموزان روزهاي متفاوتتري را برايمان ثبت كرد؛ همراه شدن دانشآموزان با اعتراضات عمومي جامعه و گره خوردن نظام اجتماعي به نظام آموزشي با دستان دانشآموزان اين زنگ را به صدا در آورد كه دانشآموزان و با آكسانگذاري بر دهه هشتاد، بايد جديتر گرفته شوند. بدون شك آنها در دهه پيش رو بيشتر شنيده و ديده خواهند شد پس بايد كارشناسانه ناآمرانه تضادها و تعارضات هويتي آنها را با ساختار حاكم بر جامعه بررسي كرد و حرفهايشان را به وقتش شنيد شايد نتيجه اين گفت و شنودها منفعت عمومي را نيز حاصل شود. نه تنها دانشآموزان بلكه پدران و مادران آنها نيز سردرگم بين خواستههاي شخصي و شايستههاي عرفي هستند و همين تضاد به فرزندان تزريق شده است، دانشآموز با همين تعارضات دروني به نظام آموزشي وارد ميشود كه قصد دارد هدفمند با توجه به هدفها و سندهاي پيش روي چالههاي ذهني آنها را پر كند، بيتوجه به اينكه هنوز دانشآموزان چشم و ذهنشان درگير دوتاييهايي است كه حل نشده و اصرار نظام آموزشي بر تاكيد بر يك اصل و يك روش دانشآموز را در گاردي نه، بسته و دفاعي به شيوه دانشآموزان دهه شصت بلكه گارد اينبار كاملا باز و تهاجمي قرار ميدهد. اينها دانشآموزاني هستند كه خودمان قرار بود به آنها مهارت «گفتوگو و نه گفتن» را بياموزيم، اما هيچگاه حاضر نشديم با آنها گفتوگو كنيم و حتي اگر آرام «نه» گفتند محكم در مقابلشان ايستاديم، نگاه من به عنوان يك معلم به دانشآموزان امروز، به آنهايي كه بومي ديجيتال لقب گرفتهاند اينگونه است، «شايد امروز بتوانيد به آنها برچسب هيجان، سطحينگري و بازيگردانهاي انقلاب هشتگها و جنگ روايت را بچسبانيد، اما بدون شك اين نسل براي فرار از اين ديدگاه به دنبال «مفاهيم» خواهد رفت و نسلي با ويژگيهاي مشترك شكل خواهد گرفت، خردهفرهنگهاي اين نسل اگر بررسي نشود، شكاف آن با فرهنگ بسيار عميق ميشود. بحراني نيست اما اين نسل در حال تغيير و دگرديسي است بايد بهروزتر وارد دنيايشان شد. به جاي اينكه شبيه علامت تعجب باشيم از رفتارها و كنشهاي دانشآموزان بايد تلاشمان در كم كردن علامتهاي سوال ذهنشان باشد، ذهن آنها حجم زيادي از سوالات بيپاسخ است.»