روابط عموميهاي بيربط
منوچهر - محمد شميراني
طبيعت و ماهيت فعاليت و كارهاي روابط عمومي
-به خصوص روابط عمومي سازمانهايي كه سر و كار مستقيم با مردم دارند- به نحوي است كه نتيجه فعاليت و عملكرد آن، در معرض مشاهده و قضاوت افكار عمومي قرار گرفته و مردم بسياري از آن آگاه ميشوند. پس، طبيعي است اگر كوتاهي، خطا و خلافي صورت پذيرد به سرعت، همه مطلع ميشوند و اعتبار و صلاحيت آن سازمان، مديرانش و نهادهاي بالادستي آن، زير سوال ميرود.
نقش روابط عمومي آگاه
شايد بعضيها فكر كنند روابط عمومي-به عنوان يك علم و هنر و فن وارداتي- كاربرد و تاثير چنداني در بهتر شدن شرايط سازمان، جامعه و مخاطبان مورد نظر آن ندارد، ولي اگر به تاريخ كاربردهاي روابط عمومي در جهان نگاهي بيفكنيم و به روابط عمومي، به عنوان مشاور، اتاق فكر، تصميمساز براي مديران و موثر در شناخت ويژگيهاي مخاطبان و عاملي براي نفوذ و تغيير نگرش آنان بنگريم درمييابيم نقش و تاثير حضور موثر و كاراي يك روابط عمومي آگاه، غيرقابل انكار خواهد بود.
روابط عمومي به عنوان يك حرفه و دانش با كاركردهايي چون اطلاعرساني، نظرسنجي، مشاوره، سخنگويي مديريت، منبع اطلاعات سازماني، مرجع مراجعان و برقراركننده و گسترشدهنده ارتباطات و مناسبات انساني در داخل سازمان و بين سازمان و مخاطبان بيروني آن محسوب ميشود و براي دستيابي به نتيجه بهتر در جهت اهداف سازمان، ميبايست با پيشرفت علم و تكنولوژي و رواج شيوههاي نوين ارتباطي، مرتب پوست بيندازد و از تحول و به كارگيري ابزارها و شيوههاي جديد ارتباطي هراسي نداشته باشد.
گوشي براي شنيدن
روابط عموميها را به سه نوع تحليلگر، توجيهگر و تبيينگر ميشناسند. اگر مديران نسبت به قابليتها و كاركردهايهاي فعاليت روابط عمومي، آگاه باشند و مديران روابط عمومي كار بلد و آشنا با ظرايف كار ارتباطي را به كار گرفته باشند، ميتوان انتظار يك روابط عمومي تحليلگر موفق را از آن سازمان داشت؛ يك روابط عمومي كه به جاي بيان موضوع يا توجيه درست و نادرست فعاليت سازمان متبوع خويش، پيش و بيش از همه، گوشي براي شنيدن حرفهاي مخاطبان و مردم خواهد بود و تلاش ميكند با رصد كردن خواستههاي مردم و مخاطبان و انتقال آن به مديران، آنها را در تصميمسازي و تصميمگيريهاي درست و به نفع مصالح مردم ياري كند. در اين صورت است كه اين روابط عمومي، قادر خواهد بود از پس هر بحراني برآيد و علاوه بر اينكه سازمان خويش را به سلامت، به ساحل مقصود برساند رضايت مردم در برآوردن خواستههاي بهحقشان را نيز به دست آورد.
تبعات بياعتقادي به روابط عمومي
فرض ميكنيم مديران ارشد و بالادستي يك جامعه، نه شناختي از روابط عمومي و كاركردهايش دارند و نه اعتقادي به نظرسنجي و شناخت افكار عمومي و تلاش براي پاسخگويي به خواستههاي مردم. فكر ميكنيد چه شرايطي در پيش خواهد بود؟
بيتوجهي به خواستهها و مصالح مردم و نشنيدن صداي آنان و تاكيد و اصرار به تداوم ارتباطي يكجانبه -به جاي ارتباط تعاملي دو سويه- چه نتيجهاي به بار خواهد آورد؟
نمونه عيني و بارز چنين وضعيتي را، هماكنون ميتوانيم در گوشه و كنار كشور مشاهده كنيم. روابط عمومي سازمانهاي مرتبط و مسوول -يا به دليل ناآگاهي و ناكارآمدي يا به دليل عدم اعتقاد مديران بالادستي- قادر به رصد كردن آنچه كه در جامعه ميگذرد و شنيدن صداي ضربان تندي كه زير پوست جامعه به تپش درآمده بود، نبودند و با بيعملي يا كمعملي ارتباطي خويش، صداي مردم را نشنيدند و بالطبع، قادر به انتقال آن به مديران و تلاش براي پاسخگويي به خواستههاي مردم نبودند و شد، آنچه كه اين روزها ميبينيم.
انجمنهايي نه براي روابط عمومي
از سوي ديگر، انتقادي را هم، بايد به انجمنهاي موجود روابط عمومي و تشكيلاتي مدافع «روابط عمومي خنثي» وارد دانست كه روابط عمومي را بيشتر، يك «مشاطهگر» شرايط موجود ميدانند تا مدافع حقوق مخاطبان و مردم.
اگر اين انجمنها و نهادهاي مرتبط با روابط عمومي، به جاي برگزاري سمپوزيومها و كنفرانسها و برنامههاي تشريفاتي كمخاصيت روابط عمومي با هدف كسب درآمد، در جهت ارتقاي دانش روابط عمومي شاغلان اين عرصه و از آن مهمتر، آشنا كردن مديران ارشد، با تواناييهاي تاثيرگذار فعاليت درست روابط عمومي تلاش ميكردند دور از انتظار نبود با فعاليت متخصصان و كارشناسان خبره روابط عمومي، «خط ربط» زمامداران با مردم، رنگ و شكل ديگري به خود ميگرفت.
بايد پذيرفت با توجه به موارد بالا و در ادامه از دست دادنهاي اخير در عرصه مرجعيت ارتباطات و رسانههاي داخلي، بايد نگران انفعال و خاموشي شمع وجود روابط عمومي كشور نيز باشيم؛ به اندازهاي كه با ادامه اين روند، دور از ذهن نخواهد بود كه روابط عمومي ايران، در آينده نزديك تبديل به كتاب خاك گرفتهاي روي طاقچه شود كه كسي به سراغش نيايد و ورقي نزند!