فكر
انگليسي
فكر
انگليسي
سالها پيش گلادستون» نخستوزير بريتانيا به اعضاي مجلس عوام آن كشور رهنمودهايي داد، آن پير سياستمدار يهوديالاصل كتابي را در دستش بلند كرد و به برنامهريزان انگلستان گفت: «اگر ميخواهيد بر مسلمانان جهان پيروز شويد و برتري يابيد بايد محتواي اين كتاب را از ميان آنان برداريد و جلد و شكل ظاهر را برايشان تبليغ كنيد.» پرسيدند آن كتاب چه نام دارد؟ جواب داد: «قرآن، كتاب آسماني آنان» و اضافه كرد: بايد شعار و سياست «تفرقه بينداز و حكومت كن» خودمان را در جهان ادامه دهيم، سياست ما بر هر كشوري بايد برگرفته از امور ديني، جامعهشناسي و روانشناسي اجتماعي و تربيتي و رواني افراد آن كشور باشد. ما بايد كوروش و داريوش؛ پادشاهان مقتدر هخامنشي را براي ايرانيان مانند دو كفش بزرگ جلوه دهيم كه در ويترين بگذارند. به آنها نگاه و افتخار كنند ولي از خط و راه آنان نتوانند استفاده كنند. عربها را سير بگذاريم زيرا تا آن زماني كه سير باشند به شادي و هلهله و دستافشاني و پايكوبي ميپردازند و كاري به كار دنيا و سياست ندارند. اما ايرانيها را بايد گرسنه نگه داشت تا تمام هم و غم آنان مصروف شكم شود و وقت انديشيدن نداشته باشند، زيرا آنان قومي هستند كه اگر سير باشند فورا به نيازهاي ثانوي كه عبارت باشد از سياست و علم و معرفت ميپردازند و اين به ضرر ماست... اين پيشنهاد قرنها پيش در مورد ايرانيان تا به امروز به اثبات رسيده است، زماني كه اسكندر مقدوني پسر فيليپ، داريوش سوم پادشاه هخامنشي را شكست داد و ايران را فتح نمود و به استادش ارسطو يا ارسطاطاييس باشد، نامهاي نوشت و اوضاع و احوال جغرافيايي و سياسي و اجتماعي و فرهنگي و قومي مردم ايران را براي استادش شرح داد. ارسطو دو رهنمود داد كه يكي از آنها اين است كه ايرانيها را گرسنه نگهدار تا تمام هم و غمشان مصروف سير كردن شكم شود و... در سالهاي اخير، كه ايران رتبه يك فرصتسوزي را هم در دنيا دارد، هم كشورهاي طرف مذاكره با ايران به ويژه امريكا و انگليس و فرانسه و هم جريان خاص در داخل كشور، در عمل فكر شوم انگليسي كه: ايرانيها را بايد گرسنه نگه داشت تا فكر انديشيدن نداشته باشند را سياست كاري خود قرار دادهاند و
بدان جهت اثري از درآمد بيسابقه نفت در زمان رياست جمهوري جناب احمدينژاد و به علل متعدد از ثروت ملي حاصل از به فرجام رسيدن برجام در مقطع رياست جمهوري جناب روحاني بر سر سفرههاي مردم مشاهده نشد و 90 درصد جمعيت كشور همواره و حاليه رنج ناشي از معيشت دارند و خيليها بيكار و يا شرمنده تامين نان شب زن و فرزند خويشند و كشورهاي سلطهجو نيز همواره در عمل با استمرار تحريم ظالمانه و ايجاد چوب لاي چرخ جذب سرمايهگذاريها در ايران همواره آسيب جدي به سطح كيفيت زندگي ايرانيان فراهم آوردهاند. جاري بودن اين فكر شوم و ناعادلانه در كشور، عليرغم اينكه امكانات اين كشور به اندازه يك قاره است در سايه بيتدبيريها، تندرويها، كوتاهيها و استفاده از مقدسات موجبات نارضايي اكثريت ملت را به طور عام و بانوان و جوانان و دانشجويان و نخبگان را به طور خاص پديد آورده و هر يك از آحاد ملت به طريقي اين نارضايتي خويش را مجدانه به صاحبمنصبان و مراكز تصميمگيري حاكميت منعكس ميكنند و برخي نيز به ويژه نخبگان جامعه، عطاي احقاق حق مسلم خود را به لقايش بخشيده و مهاجرت گستردهاي از ايران را ملاك عمل خويش قرار دادهاند كه به جد با منافع ملك و ملت و نظام و كيان در تضاد است. در كنار آن عدم اعطاي حقوق اساسي شهروندان روز به روز انتقادات و اعتراضات را پررنگتر به طرق متعدد خودش را نشان ميدهد؛ كه اميد است دستاندركاران امور ملت با درك عميق مسووليت و با اهتمام شبانهروزي و با تعامل با دنيا و فراخواني همه نخبگان جامعه در جهت ارتقاي سطح كيفيت زندگي ايرانيان به طور ضربتي، اقدامات اساسي به عمل آورند. همانطوري كه اقتصاد مولد آلمان را از زير خروارها خرابههاي جنگي بيرون كشيده و رشد اقتصادي و رفاه عمومي را در آن كشور پديد آوردند، در ايران نيز با مديريت كارآمد و جذب شايستگان و ضمن پاسداشت حق انتقاد و اعتراض دانشجويان و در نهايت با جذب مشاركت عموم آحاد ملت اقتصاد مولد و رشد اقتصادي را تهيه و براي تورم كه در اين كشور حرف اول را ميزند چارهسازي نمايند. براي خنثي كردن نظر گلادستون در خصوص قرآن مجيد، ضمن اجتناب از سوءاستفاده از مقدسات و باورهاي مردم و پرهيز آقازادههاي صاحبمنصبان از ويژهخواري و اختلاس و تبعيض، بايد محتواي زندگيساز و انسانساز قرآن را به خوبي دريابيم تا با عمل به آن، به دين و دنياي آحاد ملت به طور ويژه اهتمام مجدانه به عمل آورند كه البته خدمت راستين به ملت رشيد ايران اسلامي، بيترديد پلي براي تامين رضايت پروردگار است نه با زور كه به هيچ صورت، نسل فعلي ايراني، آن را نميپسندد و برنميتابد. به عوض پرداختن به اين دنياي ملت، وفق مفاد قانون اساسي كشور، تمام هم و غم مسوولان هدفگذاري بينتيجه آخرت ملت باشد. به كوروش و داريوش و ساير بزرگان اقوام غيور ايراني هم فقط افتخار كردن كافي نيست بلكه بايد خصال و رمز و راز پيروزي و سرافرازي آنان را دريابيم و عمل كنيم. تنش بين مسلمانان به ويژه با كشورهاي مسلمان همسايه را با ديپلماسي فعال و پرجاذبه به صفر برسانيم و با غلبه بر فكر انگليسي «تفرقه بينداز و حكومت كن» در بين كشورهاي مسلمان و ساير ملل، دل در گروي توسعه ايران و تعالي ايرانيان باشيم و بس.