• ۱۴۰۳ جمعه ۷ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5355 -
  • ۱۴۰۱ يکشنبه ۲۹ آبان

خودكرده را تدبير نيست

محمد ذاكري

آقاي رييس‌جمهور در سخنان‌شان در همايش جهاد تبيين پس از تاكيد بر ضرورت اقناع افكار عمومي فرموده‌اند: «خيلي‌ها در قضاياي اخير به وظيفه‌شان عمل نكردند، خيلي از خواص در قضاياي اخير مردود شدند و وظيفه قانوني، شرعي، اخلاقي و انقلابي خودشان را در تنوير افكار عمومي انجام ندادند. وقتي مي‌پرسيم چرا حقايق را براي مردم بيان نمي‌كنيد، مي‌گويند از جوسازي مي‌ترسيم، جوسازي چنين سلاح برنده‌اي است كه اگر نبود خداوند نمي‌فرمود قلب‌ها در دست من است». صحبت‌هاي ايشان ابهاماتي را براي مخاطبان پديده آورده، از جمله آنكه منظور از خواص در اين سخنان چه كساني هستند و ايشان چه انتظاري از اين خواص داشته‌اند كه آنان از ترس جوسازي‌هاي آتي حاضر به انجام آن نشده‌اند؟ در اين يادداشت قصد دارم به برخي ابعاد اين موضوع بپردازم اما حرف آخر را همين اول مي‌گويم كه «خودكرده را تدبير نيست». پرسش اول و مهم آن است كه از ديد ايشان خواص چه كساني هستند يا خواص موردنظر ايشان چه كساني هستند؟ اگر منظورشان طيف‌هاي ميانه اعم از روشنفكران مستقل (چون ايشان در آن سخنراني مصاديقي از روشنفكران را نيز معرفي كرده‌اند)، اصلاح‌طلبان، مراجع تقليد، اصولگرايان ميانه‌رو، روزنامه‌نگاران و رسانه‌هاي غيرحكومتي و امثالهم هستند كه از هر فرصتي براي تشريح وضعيت و ارايه راهكار و دعوت طرفين به پرهيز از خشونت و عصبيت و خونريزي استفاده كرده‌اند. برخي از ايشان از مدت‌ها پيش با تحليل شرايط و شكاف‌هاي اجتماعي و سياسي نسبت به بروز چنين وقايع و سربرآوردن چنين بحران‌هايي هشدار داده بودند اما يا به اين هشدار توجهي نشد يا مورد تمسخر قرار گرفت يا با ركيك‌ترين الفاظ و سخت‌ترين تهمت‌ها از هردو طرف ماجرا مواجه شد.  اگر هم منظورشان مديران ارشد دولت خودشان يا نمايندگان مجلس انقلابي يا ائمه جمعه و جماعات و سلبريتي‌هاي رسانه‌اي حكومتي است كه اتفاقا از پيش از وقوع اين بحران در فضاي حقيقي و مجازي مشغول دُرفشاني بوده‌اند اما متاسفانه تبيين‌هاي‌شان جز اهانت و تحقير معترضين خاموش و متراكم كردن بشكه باروت نتيجه ديگري نداشته و پس از فوت مرحومه مهسا اميني و آغاز اعتراضات خياباني نيز، هر حرف و سخني از ايشان جز تحريك بيشتر معترضين و ريختن بنزين بيشتر بر آتش خشم و خشونت پيامد ديگري نداشته است چنان كه به نظر مي‌رسد در مقاطعي، تكليف شركت در جهاد تبيين را از گردن برخي از آنها ساقط كرده‌اند.

پرسش دوم آن است كه رياست محترم جمهور چه انتظاري از اين خواص داشته‌اند و حقايقي كه تنوير آن وظيفه اين خواص بوده و از آن غفلت شده چه بوده است؟ اينجاست كه دوباره پاي تعارض روايت‌ها به ميان كشيده مي‌شود. حكومت روايت و قرائتي از مجموعه اين اتفاقات دارد؛ از عوامل زمينه‌ساز آن در گذشته نزديك، فوت مرحومه اميني و شروع اعتراضات، نقش سرويس‌ها و عوامل خارجي در آن، نحوه مواجهه نيروهاي انتظامي و امنيتي با معترضين و بالعكس، خون‌هايي كه از مردم در نقاط مختلف كشور ريخته شده و مقصرين آن، نقش عوامل گوناگون اقتصادي و فرهنگي و سياسي و خيلي چيزهاي ديگر. رواياتي كه مكررا از صداوسيما و رسانه‌ها و خبرگزاري‌هاي نزديك به حكومت و نيز جهادگران عرصه تبيين در گروه دوم (كه در بند قبل به آنها اشاره كردم) تبليغ و تكرار مي‌شود. 
پس تا اينجاي كار، اگر منظور رياست محترم جمهور تبيين و تشريح همين روايت رسمي حكومت از وقايع است كه برخي از «خواص» به قدر كافي بدان پرداخته‌اند. حال اگر در ميان عوام يا خواص، برخي روايت‌هاي رسمي سيستم را قانع‌كننده و منطقي نيافته باشند يا مشاهدات خود و نزديكان مورد اعتمادشان روايت ديگري را عرضه كند تكليف چيست؟ آيا بايد چشم بر رسول باطني ببندند و طوطي‌وار روايت رسمي را تكرار كنند؟ ممكن است اين «انجام وظيفه»، در محضر جنابعالي يا هسته سخت قدرت مقبول بيفتد و مثلا تاييد صلاحيت‌شان را در انتخابات بعدي تضمين كند (كه دو انتخابات اخير نشان داد ضرورتا چنين نيست)، اما در محضر محكمه عقل و وجدان چه پاسخي براي اين مردودي و نفاق خواهند داشت؟ مگر آنكه نظام، تكثر روايت‌ها را از خواص دلسوز و امتحان‌ پس داده بپذيرد و به ايشان و رسانه‌هاي رسمي و مستقل كشور اجازه تحقيق و بررسي آزادانه پيرامون ابهامات را بدهد. اتخاذ چنين رويكردي در همان روز اول و در پرونده فوت مرحومه اميني، مي‌توانست مانع از دامنه يافتن بحران شود؛ اما امروز به جاي يك پرونده بايد ابهامات موجود در ده‌ها پرونده مورد بررسي قرار گيرد. 
نكته سوم نيز آن است چه كسي را براي مردم، كشور و خودتان باقي گذاشته‌ايد كه در چنين مواقعي به ميانه بحران بيايد و نقش‌آفريني كند؟ تكرار و تشريح و تبيين روايت رسمي حاكميت كه مورد پذيرش بسياري از مردم نيست، نه هنر است نه دردي را دوا مي‌كند. لازم است فردي به ميان آتش بيايد كه روايتش و راهكارش براي عبور از آتش، مورد توجه و قبول هردو طرف درگير باشد و خودش نيز مورد احترام و پذيرش طرفين باشد. فقط يك چهره را نام ببريد كه مي‌توانست در چنين معركه‌اي در ميانه قرار گيرد و كشور را «برْداً و سلاماً» از آتش خشم و خشونت و اختلاف عبور دهد و خود شما در اين سال‌هاي اخير او را تخريب نكرده‌ايد. مرحوم هاشمي شايد تنها كسي بود كه حضورش در اينگونه شرايط براي همه يك وزنه به شمار مي‌رفت اما مگر همو در تير 88 در خطبه‌هاي نمازجمعه راهكارهايي براي حل بحران ارايه نداد؟ با او چه كرديد و چه پاسخي به او و خواسته‌هاي واقع‌نگرانه و دلسوزانه‌اش داديد؟ حالا چه كسي برايتان و براي كشور باقي مانده كه از او توقع داريد؟ خاتمي؟ روحاني؟ سيد حسن خميني؟ ظريف؟ ناطق‌نوري؟ لاريجاني؟ تاجزاده؟ مراجع تقليد؟ تازه قدرت و امكان نقش‌آفريني هريك از اين افراد هم در شرايط كنوني مشروط به هزار اگر و اما است. يعني حتي به فرض پذيرش حكومت، پذيرش سخنان‌شان از سوي معترضان، خود حديثي مفصل است.
آن روز كه در رسانه‌ها و اتاق‌هاي فكر سياسي و امنيتي در پي زمينه‌سازي براي حذف قطعي رقبا و قبضه كامل قدرت بوديد؛ آن روز كه انواع برنامه‌ها از گاندو تا مستندهاي غيرواقعي و برنامه‌هاي گفت‌وگومحور يكسويه را در تلويزيون مي‌ساختيد؛ آن روز كه بيست‌وسي و كيهان و فارس و رجانيوز (و بعدها ايران و همشهري) را به آوردگاه فحاشي به رقباي سياسي تبديل كرديد و همه را به شمشير آخته نواختيد بايد فكر اين روزها را مي‌كرديد. به وقت جيك‌جيك مستان، از زمستان سخت پيش رو غفلت و فراموش كرديد: 
چو پرده‌دار به شمشير مي‌زند همه را/ كسي مقيم حريم حرم نخواهد ماند

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون