پيروزي بر مصايب زندگي با سلاح فلسفه
آيا فلسفه ميتواند در مشكلات دنيوي به كمك ما بيايد؟ از نظر فيلسوفان باستان، پاسخ اين پرسش، روشن است. سيسرو ميگويد: «فلسفه يك هنر پزشكي براي روح است.» وظيفه همدلانه فلسفه اين است كه ما را از رنج به سوي يك زندگي خوب هدايت كند، البته فيلسوفان معاصر محتاطترند. آيا گستاخي نيست اگر فكر كنيم كه ياد گرفتن فلسفه، ما را آماده نصيحت كردن ميكند؟ كايران ستيا در كتاب جديدش، مخالف اين نگاه است. او با استفاده از مثالهايي كه به دقت انتخاب شدهاند، اين موضوع را بيان ميكند كه فلسفه ميتواند به ما كمك كند تا ناملايمات زندگي انساني را پشت سر بگذاريم: درد، تنهايي، اندوه و غيره. كتاب ستيا، اساسا كتابي استدلالي نيست، بلكه بازتابي است كه براي ارايه راههاي جديد تفكر درباره گرفتاريهاي روزمره طراحي شده است.
تشخيص مشكل، بخشي از اين كتاب است. ترس از شكست در زندگيتان را در نظر بگيريد: از نظر ستيا اين مساله تنها زماني معنا پيدا ميكند كه زندگي را داراي قوس روايي قابل تشخيصي در نظر بگيريد، چيزي كه با پايان يافتن يك جستوجوي طولاني به اوج ميرسد. اما لازم نيست چنين نگاهي به زندگي داشته باشيد. بسياري از چيزهايي كه زندگي را داراي ارزش زيستن ميكند، فرآيندها هستند، نه پروژهها؛ فعاليتها و نه خواستهها. اگر قصد دويدن در ماراتن را داشته باشم، در آن صورت آغوش خود را به روي شكست باز ميكنم. اما اگر روي تجربه دويدن تمركز كنم، بدون توجه به مسافتي كه طي ميكنم، از چيزي ارزشمند بهره ميبرم. ارزش يك پروژه در تكميل آن است و ارزش يك فرآيند در خود آن فعاليت؛ ترس از شكست هم ترجيح دادن يكي بر ديگري است.
نقش فلسفه در اينجا اساسا تحليلي نيست. نميتوان در زمينه كنار آمدن با رنج، با آدمها بحث كرد. در عوض، كتاب ستيا براساس بينشي از آيريس مرداك هدايت ميشود: اينكه پيشرفت فلسفي، معمولا شامل يافتن راههاي جديد و بهتر براي توصيف بخشي از تجربه ماست. اين نوع پيشرفت با منطق به دست نميآيد، بلكه نيازمند توجه و تفكر دقيق و توانايي ترسيم تمايزاتي است كه بر مسائل ارزشمند نور افكنده است. بر اين اساس، انسان زماني در بهترين حالت خود قرار دارد كه چيزي يا شخصي را به روشني درنظر داشته باشد، مثلا هنگام زندگي با دردهاي مزمن.
اگر راهكارها، گاهي شكننده به نظر ميرسند، اين يك خطر ذاتي براي پروژه است. اهداف مولف اين كتاب، ناتوانيهاي زندگي انسان بهطور كلي است، اما بسياري از مشكلاتي كه ما را آزار ميدهند، فردي هستند. فلسفهاي كه با ترسهاي مختص ما سخن ميگويد، به مراقبتهاي بهداشتي شخصي تبديل ميشود، اما ستيا به مساله اساسيتري توجه دارد: مشكلاتي كه صرفا به خاطر انسان بودن ما را رنج ميدهد. هر راهكاري كه در چنين سطح گيجكنندهاي از شمول ارايه شود، هميشه با خطر بيمعنا بودن مواجه است.
دلداريها را چگونه ميتوان اندازهگيري كرد؟ چه تعداد از كساني كه براي پدر و مادر خود سوگواري ميكنند، اين را ميپذيرند كه پذيرش اين وضعيت، بيوفايي نيست؟ آيا كسي كه نگران پوچ بودن زندگي است، با فكر كردن به خطر انقراض، خيالش راحت ميشود؟ شايد فلسفه فقط براي كساني مفيد باشد كه قبلا به حدس و گمان فلسفي تمايل دارند.
اين سخن كانت درست است كه همه ما خواهناخواه به گمانهزنيهاي فلسفي گرايش داريم و اصلا چه جايگزينهايي براي اين كار وجود دارد؟ خدمات درماني بيش از حد، براي درمان عواقب غم و اندوه، تنهايي و مشكلات عاطفي مناسب نيستند. حداقل فلسفه ارزانتر از درمان است! و در جايي، همه ما بايد با اين واقعيت روبهرو شويم كه ما و كساني كه دوستشان داريم، مخلوقاتي محدود و مشروط به اتفاقات جهان هستيم. هيچ زندگياي كه ارزش زيستن داشته باشد، عاري از رنج و درد نيست. بهتر است با وضوح و شفافيتي كه فلسفه در بهترين حالت، آرزوي آن را دارد، روبهرو شويم. كتاب «زندگي سخت است» نوشته كايران ستيا در 240 صفحه از سوي انتشارات كورنر استون منتشر شده است. كايران ستيا، استاد فلسفه دانشگاه ماساچوست است كه از ديگر كتابهاي او ميتوان به «تشخيص درست از غلط» و «نيمه زندگي: يك راهنماي فلسفي» اشاره كرد.
منبع: گاردين به نقل از ايبنا