اكران راكي
مرتضي ميرحسيني
سال 1976 در چنين روزي اكران شد و بازيگر نقش اولش را به ستارهاي مشهور در سينما تبديل كرد. او در اين فيلم نقش بازندهاي را بازي ميكرد كه براي باختي ديگر انتخاب ميشود و اينبار هم ميبازد، اما اين شكست با شكستهاي گذشته متفاوت است. پانزده راند پا به پاي قهرمان بوكس جهان به نبرد ادامه ميدهد و حتي در لحظاتي از رقابت، تا يك قدمي پيروزي پيش ميرود. شكست ميخورد اما متفاوت با همه پيشبينيهاي اوليه، نه مانند حريفي دست و پا بسته كه مثل هماوردي سرسخت نشان ميدهد و همه را وادار به تحسين ميكند. سيلوستر استالونه داستان اين فيلم را براساس رقابتي واقعي كه خودش شبي از شبهاي مارس 1975 شاهدش بود نوشت. در آن رقابت بوكسوري نه چندان سرشناس به نام چاك وپنر پانزده راند با محمد علي (كلِي) جنگيد و قهرمان بلندآوازه را به دردسر انداخت. وپنر در آن رقابت بيشتر خورد و كمتر زد، اما براي همين سرسختي و مقاومتي كه از خودش نشان داده بود ازسوي تماشاگران تشويق شد. او عملا هيچ شانسي براي پيروزي نداشت و شكستش قطعي بود، اما آسان تن به اين شكست نداد و تا آنجا كه در توان داشت -و فراتر از همه انتظارات- سرپا ايستاد و قهرمان بزرگ را مجبور كرد براي رسيدن به پيروزي تا سر حد مرگ تلاش كند (وپنر در آن رقابت، در راند نهم يكبار علي را نقش رينگ كرد). نخستين فيلم از مجموعه فيلمهاي راكي روي همين مضمون، يعني استقامت بدون شانس پيروزي -كه به نوعي همان جدال انسان با سرنوشتش بود- شكل گرفت و استالونه با اضافه كردن يك ماجراي عشقي در دل آن، جذابيتهاي داستان را بيشتر كرد. مشكلات و موانع پيشتوليد و توليد فيلم به كنار، آن را با بودجهاي حدود يك ميليون دلار ساختند و تا جايي كه ممكن بود از هزينههاي جانبي آن كم كردند تا كار به انتها برسد.
همين صرفهجوييهاي اجباري به روند توليد فيلم آسيب زد و كيفيت كار را پايين آورد، اما نتيجه نهايي كم و بيش همان چيزي شد كه گروه توليد در سر داشت. فيلم بيشتر از 225 ميليون دلار فروخت و موفقيت قهرمان داستان را به شكلي ديگر در گيشه تكرار كرد. فيلمي كه كسي انتظاري از آن نداشت در صدر پرفروشترين فيلمهاي آن سال جاي گرفت و در 10 رشته -ازجمله بازيگري نقش اول مرد- نامزد دريافت جايزه اسكار شد. فيلم راكي، استالونه را از بازيگري كماهميت و حاشيهاي به ستارهاي مشهور تبديل كرد و مسير همواري براي ادامه فعاليت حرفهاي در سينما پيش روي او گذاشت. او پنج فيلم ديگر با محوريت راكي ساخت و در دو فيلم مرتبط با داستان اين شخصيت (كريد 1 و كريد 2) نيز حضور پيدا كرد. جالب اينكه اوايل قرن جديد ميلادي و بعد از موفقيت مجموعه فيلمهاي راكي، چاك وپنر با اين استدلال كه استالونه داستان فيلم را براساس زندگي من نوشته اما سهم و سودي از موفقيتهاي فيلم به من نداده است، شكايتي را در دادگاه عليه او ثبت كرد. استالونه در آغاز ماجرا اين شكايت را جدي نگرفت و حتي گفت كه كمترين نفع راكي براي وپنر اين بوده كه شهرتش را چندبرابر كرده است و اكنون همه او را به «راكي واقعي» ميشناسند. اما وپنر سر حرف خود ماند و اينجا نيز مثل مبارزهاش با علي، به آساني تسليم نشد. اين پرونده نزديك به سه سال در جريان بود تا اينكه وكلاي دو طرف، در مصالحهاي كه جزييات آن خبري نشد، ماجرا را مختومه كردند.