جاي ديگران بودن
حسن لطفي
هشتم آذر ماه هزار و سيصد و هفتاد و شش در حافظه بسياري از ايرانيان روز درخشاني است. روزي كه به تعبير زيباي فرانس پرس زمين براي لحظهاي سبك شد (چراكه شصت ميليون ايراني با پيروزي تيم مليشان از شادي به هوا پريدند). آن روز ايران يكپارچه شده بود و كسي در ايران اندوهگين نبود و حسي دوگانه (تنفر و عشق) را با هم تجربه نكرد. حسي كه كمتر از ده روز به بيست و پنجمين سالروز آن حماسه بسياري تجربهاش كردند. چرايش را خودتان بهتر ميدانيد. منظورم پاسخ يكسان به اين چرايي نيست. پاسخهاي مختلفي است كه هر كس با سليقه و نگاه و انتظار خودش به چنين سوالي ميدهد. فضاي مجازي، روزنامههاي مختلف، گفتوگوهاي سرپايي پر از اين پاسخهاي مختلف است. پاسخهايي كه در هيچكدامشان نشاني از شادي نيست. قصدم نفي يا ايستادن كنار هيچ جوابي نيست. هنوز بين ملبورن و استاديومي در قطر سرگردانم. با آنكه دوست داشتم هشتم آذر ماه هزار و سيصد و هفتاد و شش در استراليا باشم هيچوقت طاقت و آرزوي بودن در استاديوم قطر را نداشتهام. از آن فراتر از خدا ممنونم كه در جام جهاني در حال اجرا عضو تيم ملي فوتبال نيستم. تيمي كه شك ندارم شرايط روحي خوبي ندارد. تيمي كه ايستادن كنار مردم و حرفهاي آنها را زدن در سكوتشان معلوم بود اما... اما همه كساني كه با فحش و ناسزا به آنها تاختند نه سكوتشان را انتظار كشيدند و نه خودشان را جاي آنها گذاشتند. البته اگر خودمان را جاي آنها بگذاريم (منظورم آدمهاي عصباني اين روزها است) به آنها هم حق ميدهيم. اما... اما همانطور كه دوست نداريم جاي بازيكنان تيم ملي باشيم دوست نداريم جاي اين سنگ پراندن و هتاكان فضاي مجازي باشيم. نفي ديكتاتوري هرگونه نگاه مستبدانه را پس ميزند. اصلا ديكتاتوري با خود را برتر دانستن و ديگران را خس و خاشاك فرض كردن، به خودت اجازه هر كار دادن و ديگران را مجبور به رفتار موردنظر خودت كردن رفيق و همراه است. در چنين حالتي نتيجه موردنظر خودت بيش از هر اصلي اهميت پيدا ميكند. نميتواني شرايط، خصوصيت، امكانات، علايق و باورهاي ديگري را درك كني. ديكتاتورها (كوچك و بزرگ) نميتوانند خودشان را جاي ديگري بگذارند. نميتوانند صدايي مخالف صداي خود را بشنوند. بهترين صدا برايشان بيرون آمدن خواستههاي خودشان از گلوي همه كساني است كه در دنيا وجود دارد. به گمانم براي رسيدن به روياهايي كه در سر داريم بايد مواظب ديكتاتورهاي پنهان در درون خودمان و ديگران باشيم. انتظار رفتاري مشابه علي كريمي و علي دايي و مهدويكيا و... از مليپوشان تيم ملي انتظاري دشوار است. به افتخار رفتارشان در بازي انگليس و باختي كه بيشتر حاصل از نگرانيهايشان بود، كنارشان باشيم و آنها را فرزندان خوب وطن بدانيم. نگذاريم تفرقه ما را از هم دور كند.