پيري چيز وحشتناكي است
اسدالله امرايي
«سه، چهار ساعت قبل از هواپيمايي كه مرا از لندن به پاريس آورده بود، پياده شدم. با تاكسي به شهر رفتم و پس از آنكه در خيابان يونيورسيته و در هتلي نزديك انتشارات گاليمار اتاقم را تحويل گرفتم، راه افتادم در خيابانهاي پاريس. جايي در خيابان سنژرمن حوالي كوچه بناپارت به اوكتاويو پاز برخوردم... يادم هست كه پاز يك زن فرانسوي داشت كه كتابهايش را به زبان فرانسه ترجمه ميكرد؛ اين همان زن است؟ كمي از پشت سر نگاهشان كردم. كمي پشت سرشان قدم زدم و تماشايشان كردم... پاز كاملا گرد و خميده بود. پيري چيز وحشتناكي است.» يادداشتهايي درباره زندگي مجموعه منتخبي از اورهان پاموك نويسنده ترك برنده جايزه نوبل ادبيات است كه بهاره فريسآبادي از دو كتاب رنگهاي ديگر و تكههايي از چشمانداز انتخاب و ترجمه كرده و نشر چشمه ناشر آن است. پاموك هميشه شيفته جزييات و احوالي بوده كه در كنه وجودش تاثير گذاشتهاند و در اين كتاب بسيار از كودكي و خانوادهاش ميگويد و رازهاي متعددي از شخصيتهاي مشهور رمانهايش و اينكه او چگونه به جهان مينگرد و بازمييابدش. نويسنده در كمال صداقت درباره كودكي، استانبول، ادبيات، رمانهايش و داستانهاي ديگران نوشته است. بخشي از اين يادداشتها روزنوشتها و بخشي مقالات او هستند و بعضي از آنها هم از ميان مصاحبههايش انتخاب شدهاند. پاموك در اين دو كتاب سعي كرده در جايگاه يك رماننويس ترك تمام احساسات و ديدگاههايش را درباره سياست، دين، غرب و تمايلات غربگرايانه يا غربستيزانه (در شرق و به خصوص در تركيه) نويسندگاني كه دوست دارد و حتي آنهايي كه دوستشان ندارد (چه در ادبيات تركيه و چه در ادبيات جهان)، خاطرات شيرين كودكي، يادداشتهايي كه در سفرها برداشته، فراز و نشيبهايي كه حين نوشتن رمانهايش طي كرده و آشفتگي و بحرانهاي دروني خود را با خواننده در ميان بگذارد. پاموك از احساسش به استانبول، كودكي، سلماني، آسانسور، كتابخانه و گشت و گذارهايش در برخي شهرها مانند نيويورك سخن ميگويد. از اين حيث ميتوان اين دو كتاب را ارزشمند دانست؛ زيرا نويسنده برنده نوبل ادبيات را در كسوت يك جستارنويس يا خاطرهنويس موفق براي مخاطب بازتعريف ميكند. «يكي از دوستانم با ماشين براي بردن من از فرودگاه كندي آمده بود. در مسير بروكلين در جادههاي كمربندي گم شديم: محلههاي فقيرنشين، انبارها، بناهاي آجري، پمپبنزينهاي قديمي، آپارتمانهاي بيروح و... گرچه هر از گاهي لابهلاي اين تصاوير ميتوانستم سايه معروف منهتن را هم ببينم. نيويوركي كه در تصورات من بود اين نبود.