• ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5362 -
  • ۱۴۰۱ دوشنبه ۷ آذر

فوتبال براي مردم

محمد ذاكري

فوتبال در ايران سابقه‌اي بيش از يك قرن دارد و از اولين بازي تيم ملي فوتبال ايران بيش از 80 سال مي‌گذرد. 75 سال پيش فدراسيون فوتبال ايران به عضويت فيفا درآمده و تقريبا از 60 سال پيش مسابقات باشگاهي فوتبال در سطوح مختلف و با افت و خيزهاي فراوان برگزار شده است. هزاران نفر در اين سال‌هاي طولاني لباس تيم‌هاي باشگاهي و ملي ايران را در رده‌هاي سني مختلف پوشيده‌اند و ميليون‌ها نفر در استاديوم‌هاي كوچك و بزرگ براي موفقيت تيم‌هاي مورد علاقه‌شان فرياد زده‌اند. تازه اينها محدود به پرسپوليس و استقلال و سپاهان و ملوان و تراكتور يا تيم ملي نيست. تيم‌هاي فوتبالي در شهرهاي كوچك و بزرگ ايران فعاليت ‌كرده‌اند يا مي‌كنند كه شايد اسم‌شان هم به گوش ما نخورده باشد، اما در همان منطقه طرفداراني دارند و مردم به تماشاي بازي‌هاي‌شان مي‌روند. اين قصه سر دراز دارد و اگر بخواهم مثال بزنم و شاهد بياورم خيلي طول مي‌كشد، اما اين همه را گفتم كه بگويم فوتبال و فوتباليست‌ها در همه سطوح از مردم، درون مردم و براي مردم هستند. علاقه به فوتبال در اين دهه‌ها نسل به نسل و سينه به سينه منتقل شده و بسا فرزنداني كه اولين خاطرات فوتبالي را با پدر يا پدربزرگ‌شان دارند شايد هم مادر و مادربزرگ. حالا اين وسط هم ممكن است بعضي‌ها علاقه‌اي به فوتبال نداشته باشند يا وقت و حوصله كافي براي ديدن آن نداشته باشند يا اصولا با فلسفه اين ورزش (و فراتر از آن صنعت فوتبال) مشكل داشته باشند، اما نظر و سليقه آنها هم محترم است ولي خيلي از همان‌ها هم در بزنگاه‌هاي ملي با علاقه و حساسيت پاي فوتبال مي‌نشينند و تخمه مي‌شكنند و حرص مي‌خورند. اين ميان بعضي هم از شدت هيجان و استرس دچار حمله قلبي مي‌شوند و ممكن است جان به جان‌آفرين تسليم كنند. فوتبال براي بيشتر مردم از كوچه و خيابان و سابقا زمين‌هاي خاكي و جديدا زمين‌هاي آسفالت و چمن مصنوعي و حتي داخل منازل شروع مي‌شود نه لزوما فلان رسانه داخلي و خارجي. خلاصه اينكه فوتبال ورزشي است كه بازي كردنش در سطح آماتور براي لذت و تندرستي است و در سطح حرفه‌اي براي پيشرفت و درآمد و افتخارآفريني. تماشايش هم يك تفريح ساده و پرهيجان و ارزان‌قيمت است كه مي‌تواند افرادي را از سطوح فرهنگي و اجتماعي و اقتصادي و نسلي متفاوت و از نقاط مختلف كشور يا دنيا كنار هم بنشاند و بين‌شان وجوه مشترك و موضوعي جذاب براي گفت‌وگو فراهم آورد؛ گفت‌وگويي كه چندان هم به سابقه و زمينه و آشنايي قبلي نياز ندارد. البته فوتبال مي‌تواند با مسائل فرهنگي و جغرافيايي و اقليمي و سياسي هم پيوند بخورد ولي معمولا براي ترويج يك آرمان مشترك انساني يا ملي و نزديك كردن دل‌هاي مردم به كار مي‌رود. سابقه هم داشته كه بعضي از حكومت‌ها به دنبال بهره‌برداري‌هاي سياسي يا تبليغاتي يا ايدئولوژيك خاص خود از فوتبال باشند ولي آنها هم دولت مستعجل بوده‌اند و فوتبال باقي مانده است. آنقدري كه اين روزها در دنيا ستاره‌هاي فوتبال آلمان و ايتاليا و آرژانتين را مي‌شناسند، ديكتاتورهاي سابق آنها را كه به دنبال بهره‌برداري‌هاي خاص از فوتبال (و ديگر شوون زندگي مردم) بوده‌اند به ياد نمي‌آورند. اما اينكه اين روزها، فوتبال را به ابزار دوقطبي‌سازي جديد و اختلاف‌افكني بين مردم يك جامعه تبديل كرده‌اند ديگر نوبر است.  نبايد فراموش كرد كه فوتبال، فوتبال است نه جنگ؛ نه ميدان مذاكرات ديپلماتيك؛ نه عرصه جنگ سرد؛ نه ميدان مبارزه سياسي و براندازي؛ نه مهلكه جنگ تركيب و شناختي يا هر چيز ديگري كه اين روزها دستاورد دوقطب متخاصم صحنه سياسي و اجتماعي ايران قرار گرفته است. بايد فوتبال را زندگي كرد و از آن لذت برد نه اينكه آن را به ميدان تخاصم جديدي تبديل كرد. ممكن است نگاه ما به خيلي از مسائل از زاويه تنگ ايدئولوژي يا رويكرد سياسي‌مان باشد ولي فوتباليست ملي‌پوش ما براي فوتبال به زمين مي‌رود و بايد تمركزش روي فوتبال باشد نه چيز ديگر (يعني چريك و مبارز و پياده نظام اين و آن و سرباز جنگ نرم و اين قضايا نيست). با مردم بودن و غم مردم و جامعه را خوردن (به خصوص در اين شرايط دشوار) يك چيز است و ابزار دست اين گروه و آن گروه شدن، چيز ديگر. ممكن است هريك از ما به دلايل مختلف از فلان بازيكن يا مربي خوش‌مان بيايد يا نيايد. اما اين دليلي بر توهين به هيچ بازيكن يا مربي نيست. هر يك از بازيكناني كه در اين جام هستند، سال‌ها زحمت كشيده‌اند تا به چنين جايگاهي برسند و براي نام ايران در ميدان تلاش كنند. اين توقع بي‌جايي است كه بخواهيم به سليقه هر يك از ما بروند، بيايند، حرف بزنند و رفتار كنند. 

تازه مگر مي‌شود؟ داستان آن پدر و پسري است كه مي‌خواستند چهارپاي خود را به بازار ببرند و بفروشند. فوتباليست ما نه كنشگر سياسي است، نه مبلغ نظام و نه عامل براندازي. جواني است كه اين روزها در حساس‌ترين برهه زندگي حرفه‌اي خود قرار دارد و چشم ميليون‌ها ايراني به ساق‌هاي اوست. اينكه سرود بخواند يا نخواند؛ اينكه بعد از گل خوشحالي بكند يا نكند؛ اينكه مچ‌بند مشكي ببندد يا نبندد و... همه در حاشيه است. اجازه دهيم سرش به كار خودش باشد، به حرف مربي‌اش دقت كند و به نداي قلبش (هر چه هست) گوش دهد. فوتباليست ما چه سرود بخواند و چه نخواند هم باشرف است و هم باغيرت، چون از تلاش و همت و حميت خودش به اينجا رسيده و نان بازوي خودش را مي‌خورد. طبيعي است افرادي كه همه ‌چيزشان از آقازادگي و رانت‌ها و دوپينگ‌هاي سياسي در داخل يا خارج از كشور به دست آمده اين را نفهمند و قياس به نفس كنند. عرضم تمام! آقاي جمهوري اسلامي، آقاي كيهان، آقاي سايبري، ايران اينترنشنال، آقاي برانداز و آقاي معترض... به كار خودت برس و بگذار فوتبال هم كار خودش را بكند. در همه عرصه‌ها دوقطبي‌سازي و نفرت‌پراكني و اختلاف‌افكني را از حد گذرانده‌اي و حالا به فوتبال رخنه كرده‌اي. اما از اين نمد كلاهي برايت درنخواهد آمد. فوتبال، فوتبال است و متعلق به مردم. «بگذاريد لااقل فوتبال براي مردم بماند».

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون