گفتوگو با محمدحسن صدقي، منتخب صندوق ذخيره فرهنگيان
اعضای صندوق ذخیره فرهنگیان چشم انتظار تحقق وعدهها
هرچند از عمر موسسه صندوق ذخيره فرهنگيان حدود 27 سال ميگذرد اما بيشتر در چند سال اخير اين صندوق خبرساز شد و مورد توجه اعضا قرار گرفت. خبرسازي صندوق نخست به دليل تخلفات مالي و اختلاسي بود كه در دوره مديريت غندالي روي داد و توجه اعضا در دوره مديريت نيكدل بود كه از تعامل با اعضا استقبال نمود و تلاش كرد تا جعبه سياه اين صندوق براي صاحبان اين سرمايه گشوده شود؛ جعبه سياهي كه هر چند كامل گشوده نشد اما باعث شد تا برخي از اعضا فعال شوند و پيگير مطالبات خود و ساير همكارانشان كه بيش از 1 ميليون و 500 هزار بازنشسته و شاغل را شامل ميشود، شده و تلاش كردند تا مديران و مسوولان صندوق را در قبال عملكرد خود پاسخگو نمايند و از اختلاسها و تخلفهاي احتمالي جلوگيري نموده و با كاهش شكاف بياعتمادي اين موسسه بزرگ، اقتصادي را به عنوان يك پشتوانه معيشتي براي فرهنگيان حمايت نمايند و با نظارت خود آن را در مسير كارآمدي قرار دهند. براي اطلاع از آخرين وضعيت و آنچه در نخستين و آخرين نشست منتخبين استاني با مديران و مسوولان صندوق گذشته است گفتوگويي انجام داديم با محمدحسن صدقي يكي از 83 منتخب استاني كه علاوه بر آن در گروه مطالبهگران نيز در سالهاي اخير فعال بوده است و به دليل اينكه خودش در بازار سرمايه فعال است و كارشناس و مدير حوزه مالي است اشراف بيشتري هم در اين زمينه دارد.
جناب آقاي صدقي از شما به خاطر پذيرش گفتوگو با «اعتماد» سپاسگزاريم و در شرايطي كه كمتر كسي حاضر است به حوزه مطالبهگري ورود پيدا كند ضمن تشكر از شما به عنوان پرسش نخست بفرماييد چه شد كه بالاخره مديران صندوق به برگزاري اين نشست يعني نشست با منتخبين استاني رضايت دادند؟
با سپاس از شما و همكارانتان در «اعتماد» كه پيگير مطالبات فرهنگيان در حوزههاي مختلف از جمله صندوق ذخيره هستيد در پاسخ به پرسش شما بايد بگويم بله درست است بالاخره پس از فراز و نشيبها، همايش دو روزه منتخبين استاني صندوق ذخيره فرهنگيان در تهران برگزار شد هر چند شايد انتظار بود در اين نشست از فعالان مطالبهگر و تشكلهاي معلمي و كنشگران شبكههاي اجتماعي به ويژه نمايندگان پيشكسوت مالك صندوق حضور داشته باشند اما باز هم اين نشست را كه پس از انتخابات نخستين نشست منتخبين با مديران صندوق است به فال نيك ميگيريم و اميدواريم موثر و مفيد واقع شود.
خيلي از مطالبهگران و افراد فعال نگران اين بودند كه اين نشست صوري باشد و مديران صندوق بهرهبرداري يكطرفه داشته باشند و فرصت ابراز نظر و استمرار مطالبهگري فراهم نشود. شما جو نشست را چگونه ديديد؟
شايد در تصور اكثريت اعضا، احتمال يك جلسه يكطرفه بوده و اينكه نشست پس از ارايه گزارشهاي مديريتي، اعضا صرفا نقش مستمع منفعل داشته و جلسه كمافيالسابق خاتمه يابد، اما با تلاش و همدلي و هماهنگي و تدبير منتخبين استاني و تعامل و همراهي متقابل مديران صندوق و به دليل تشكيل كارگروههاي تخصصي منتخبين و جلسات فشرده غيررسمي و تخصصي كارشناسي آنان تا پاسي از شب، منتج به ارايه تجزيه و تحليل و ارايه گفتمان خاص مطالبهگري اعضا از هياتمديره و مديرعامل و هيات امنا و مديران هلدينگها و مضافا تدوين بيانيه ۱۹مادهاي در جهت حفظ و صيانت با تاييد همه منتخبين استاني شد كه تقديم مديران شد و عاجلانه درخواست نموده تا دراسرع وقت، امر به اقدام شود.
پس شما از اين نشست رضايت داريد و بيانيه 19 مادهاي را يكي از نشانههاي موفقيت اين نشست ميدانيد به غير از مواردي كه اشاره كرديد ديگر چه نشانههايي از مثبت و رضايتبخش بودن در اين نشست وجود داشت؟
لازم به توضيح است كه علاوه بر موارد ذكرشده بيانات مديرعامل و هياتمديره محترم مبني بر اجراي تخصيص حق مالكانه، دور از اهداف مطالبهگري اعضا نبود و شايد بتوان گفت اگر از قالب شعار و گفتار خارج شود و خيرخواهانه جامه عمل بپوشد، تحصيل حق مالكانه اعضا دور از دسترس نبوده و ميشود بازده اين همايش را مثبت ارزيابي نمود.
چه چيز منفي يا نااميدكنندهاي در اين نشست دوروزه كه البته مدتهاست از آن گذشته وجود داشت؟
بله؛ در كنار موارد مثبت و اميدواركننده آنچه سيگنال منفي همايش بود و حلاوت بيانات اميدواركننده مديران صندوق را به تلخي مبدل نمود، اظهارات مشاور حقوقي مقام وزارت و رياست هيات امناي صندوق ذخيره فرهنگيان بود كه با تاكيد بر سپردهگذاربودن معلمان عضو نه سرمايهگذاربودن آنان، موجب تاسف و تاثر منتخبين و باعث نااميدي آنها شد چرا كه سالهاست با تلاش مطالبهگران و حقوقدانان كه حتي منجر به اصلاحاتي در اساسنامه شده و سرمايهگذاربودن معلمان عضو مسجل گرديد، و تاكيدشده كه معلمان عضو، سرمايهگذاران منحصربهفرد صندوق بوده و لذا صاحبان اصلي و مالكان اصلي سرمايه صندوق ذخيره فرهنگيان هستند و اطلاق صرف سپردهگذار به جاي سرمايهگذار، به مثابه تهديد حقوق مالكانه معلمان عضو است.
فرمايشات مشاور محترم حقوقي وزير، با تاكيد بر سپردهگذار بودن معلمان عضو، مصداق متولي را در ذهن تداعي ميكند كه حرمت امامزاده را ناديده انگارد و تا زماني كه بازوي مشورتي وزارت و رييس هيات امنا، قائل به سرمايهگذار بودن اعضا نباشد، شك و ترديد قانونگذار مبني بر مالكيت خصوصي صندوق، قوت بيشتري گرفته و شايد همين مقدمات، منجر به ظهور بند «ك» تبصره ۱۲در قانون بودجه شده باشد.
بيترديد اين موضوع كليديترين مساله است به همين دليل مطالبهگران در سالهاي اخير هميشه بر ماهيت خصوصي بودن و خصوصي ماندن صندوق تاكيد داشتند لذا به نظر ميرسد اين ابراز نظر در جمع منتخبين آنهم توسط فردي كه در حوزه حقوقي تخصص دارد و مشاور رييس هيات امنا يعني وزير آموزش و پرورش است نگراني اعضا را بيشتر كند و باعث نااميدي و بياعتمادي به مديران و مسوولان صندوق شود.
بله درست است وقتي متوليان حريم صندوق ذخيره فرهنگيان، سهوا يا عمدا دفاع بد داشته باشند، اساسنامه صندوق كه طبق قانون بايد تابع نظر اكثريت سهامداران (معلمان) باشد، بهطور نامحسوس، جهت اصلاحات، راهي كميسيون دولت و مجلس ميشود تا شائبه مالكيت دولتي شدن آن تقويت گردد امري كه قبلا اعلام شده بود منتفي شده و دولت قصد ورود ندارد و خصوصي بودن صندوق را پذيرفته است.
ماهيت صندوق يكي از مهمترين و اساسيترين موضوع است آيا غير از اين ابراز نظر و به جز بحث ورود دولت و مجلس، نهاد ديگري هم ورود داشته كه بر اين نگراني بيفزايد؟
بله متاسفانه مضاف بر آن طبق شواهد غيررسمي متاسفانه قرار است منابع اعضاي صندوق در زيرتيغ ديوان محاسبات عمومي (نهادي كه وظيفه آن نظارت بر موسساتي است كه مالكيت دولتي دارند) قرباني شود. مالكيت خصوصي معلماني كه قريب ۳۰سال به صورت اختياري، درصدي از حقوق خود را در صندوقي با اميد فردايي بهتر و در جهت تامين معيشتيشان سرمايهگذاري نمودند.
با اين وجود به نظر ميرسد به نشست منتخبين و بيانهاي كه نوشته شده و خيلي هم مطالبات اعضا را پوشش ميدهد نميتوان اميدوار بود و همانگونه كه اعضا به ويژه مطالبهگران نگران بودند اين نشست صوري و براي وقت خريدن است واقعيتها تاييدكننده اين نگراني است.
هرچند اين نگراني وجود دارد اما از طرفي اميدواريم با حسن تدبير مديرعامل محترم و ديگر مديران با نگرش كلاننگر در قالب حاكميت شركتي، اولا پروژه تخصيص حق مالكانه اعضا با بورسي شدن داراييهاي صندوق، بدون فوت وقت، قوت بيشتري بگيرد، ثانيا اساسنامه ثبتشده در سال ۱۴۰۰ كه در جهت منافع اعضا بوده، اجرايي شود و با حضور شش نفر از معلمان در هيات امنا، به تصميمات شوراي راهبردي، مشروعيت بيشتري بخشيده شود.
به نظر شما بهترين و مناسبترين راهحل تخصيص حق مالكانه به معلمان عضو صندوق كدام است؟
شايد بشود چندين سناريو را در اين خصوص پيشنهاد داد اما با توجه به مدل منحصربهفرد و پيچيدگيها و ابهامات ساختاري موسسه، ضرورت شفافيت عملكردي و ساختاري ذيل قانون تجارت، در جهت حفظ منافع سهامداران، فرآيند بورسي شدن داراييهاي اعضا، شاهكليد بازگشايي اين قفل دو دهه گذشته است. هرچند مسوولان امر هم بر اجراي اين سناريو تاكيد داشتهاند.
حال كه ميفرماييد مسوولان امر هم بر بورسي شدن توافق داشتهاند، چرا هنوز بورسي شدن داراييهاي اعضا در هالهاي از ابهام مانده است؟
البته هرچند بورسي شدن شركتها تابع قانون بازار اوراق بهادار بوده و شرايط و سلسلهمراتبي داشته، ولي به نظر ميرسد هنوز اراده قوي و حمايت همهجانبهاي مبني بر اولويت مهم و اساسي در تسريع روند بورسي شدن وجود نداشته، هرچند اميدواريم، تيم فعلي مديريتي و وزير محترم به عنوان رييس هيات امنا به صورت جهادي و مشاركت اعضا، كمر همت بسته و به گفتمان و شعارها جامه عمل بپوشانند و ديوار بياعتمادي بين اعضا و مديران را فرور بريزند.
آيا تاكنون در خصوص فرآيند بورسي شدن اقداماتي انجام شده است؟
هرچند با راهاندازي سامانه ثبت كد بورسي و مشاركت و همكاري معلمان در اجراي فرآيند، مقدماتي صورت پذيرفته، اما هنوز وعدههاي مسوولان به صورت عملياتي نمود پيدا نكرده و تاكنون شركتي در بورس پذيرش نشده است.
در خاتمه اگر مطلبي براي فرهنگيان عضو صندوق داريد، بفرماييد؟
همكاران و اعضاي عزيز، ضمن افزايش آگاهي در مورد حقانيت مالكيتشان بر كل اموال و داراييهاي صندوق، به عنوان صاحبان اصلي اين هلدينگ و آگاهيبخشي مستمر به سايرين، در پيگيري حق قانونيشان و لزوم نظارت بر اموالشان سعي و اهتمام بيشتري داشته باشند.