تاريخچه و روز جهاني ايدز
مرتضي ميرحسيني
از سال 1988 نخستين روز از ماه دسامبر را روز جهاني ايدز مينامند و طبق اعلام سازمان بهداشت جهاني هدف از اين نامگذاري جلب توجه و تحكيم اتحاد مردم گوشه و كنار دنيا براي مبارزه با اين بيماري و حمايت از همه آنهايي است كه به نوعي با آن درگيرند. اكنون نزديك به 40 ميليون نفر در سراسر جهان به ايدز مبتلا هستند و از زماني كه اين بيماري تشخيص داده شده و نامي مختص به خود پيدا كرده جان بيشتر از 35 ميليون نفر را گرفته است كه اين يعني ايدز باوجود عمر كوتاهش، يكي از مرگبارترين بيماريهاي تاريخ محسوب ميشود. البته تحقيقات علم پزشكي در چند سال اخير پيشرفتهاي اميدواركنندهاي در موضوع ايدز داشته و داروهايي هم براي كمك به مبتلايان توليد شده است و حتي برخي ميگويند احتمالا كمتر از يك دهه ديگر، روشي موثر براي درمان قطعي آن پيدا ميشود. اما هنوز خطر اين بيماري بسيار جدي است و همين «جدي بودن» يكي از چند محوري است كه هر سال در روز جهاني ايدز بر آن تاكيد ميشود. همچنين از آنجا كه از ميان راههاي انتقال ايدز، رابطه جنسي و استفاده از سوزن آلوده (معمولا ميان معتادان به مواد مخدر) جزو رايجترين راهها هستند و اين راهها خواهناخواه - حتي در آزادترين و بيقيدترين جوامع - قضاوتهايي همراه با نكوهش را براي فرد مبتلا به دنبال دارد، يكي از اهداف روز جهاني ايدز، كنار گذاشتن داوريها و پيشداوريها و كوشش براي مواجهه علمي و همدلانه با اين بيماري است. اما منشا اين بيماري كجا بود؟ امريكاييها در دهه 1980 ميلادي با شيوع ناگهاني اين بيماري مواجه شدند، اما منشا آن به اوايل دهه 1920 ميلادي و قاره آفريقا، گويا كشور كنگو برميگردد. نظريه غالب اين است كه ويروس آن از ميمون به انسان منتقل شده است. بسياري از دانشمندان احتمال ميدهند اين انتقال يا با خوردن گوشت شامپانزههاي مبتلا اتفاق افتاد يا از زخمهايي بود كه شكارچيان هنگام شكار، در حمله ميمونها برميداشتند. اين ويروس همراه با ميزبان انسانياش از آفريقا به هاييتي و از آنجا به خاك ايالات متحده رفت و اين كشور به كانوني براي آلوده كردن همه جهان تبديل شد (البته هنوز آفريقاييها بيشترين جمعيت مبتلايان را به خودشان اختصاص ميدهند و طبق آمارها نزديك به دوسوم افراد درگير با ايدز ساكن قاره آفريقا هستند).
نكته اينجاست كه تا اوايل دهه 1980 كسي متوجه اين ماجرا نشد و ويروس بيسروصدا و با چراغ خاموش، حوزهاي وسيع و جمعيتي بزرگ را آلوده كرد. مثلا بسياري از مردان اهل هاييتي كه در كنگو كار ميكردند بر اثر بيماريهايي مثل عفونت ريوي ميمردند و كسي متوجه نقص سيستم ايمني بدن آنها نميشد. حتي پزشكي دانماركي به نام گرت رسك كه سالها در كنگو طبابت و جراحي كرده بود نيز - بيآنكه بداند - به اين بيماري مبتلا شد و دوازدهم دسامبر 1977 درگذشت. 10 سال پس از مرگش، نمونه خون او را آزمايش كردند و ديدند كه او نيز يكي از قربانيان ايدز بوده است. بعدتر تا دورهاي، باور بسياري - حتي محققان - اين بود كه ايدز مختص مردان همجنسگرا و طاعوني است كه فقط آنان را از پا درميآورد، زيرا عموم مبتلايان به اين بيماري چنين مرداني بودند (در دورهاي، اهدا يا فروش خون از سوي چنين مرداني مطلقا ممنوع بود). چند سال بعد، با پيشرفت تحقيقات معلوم شد راز گسترش اين ويروس، نه همجنسگرايي كه رابطه جنسي پرخطر است و الزاما به گروه خاصي از مردان محدود نميشود. سال 1984 ويروس عامل اين بيماري را تشخيص دادند و سال 1987 چند گزارش علمي درباره آن منتشر كردند. سازمان بهداشت جهاني بر اساس همين مطالعات و گزارشهاي منتشر شده، ايدز را مساله مهمي تلقي كرد و از سال بعد، يعني از 1988 ميلادي، يكم دسامبر را روز جهاني ايدز ناميد. از سال 1991 نيز ربان قرمز را نماد آن تعيين كردند.