نگاه
به درون
كمالالدين پيرموذن
دولتهاي معاصر ايران به طور سنتي و تاريخي، بر نفت تكيه زدهاند، كارهاي خود را با درآمد نفت سامان دادهاند و ناكاراييهاي خود را با آن پوشاندهاند، اكنون با توجه به تشديد تحريمهاي ظالمانه جهان استكبار، گاه آن فرا رسيده است كه دولت به جاي نفت، با اعتراف به اشتباه، پوزشطلبي و روشنگري و تحريك عرق ملي مردم، به مردم تكيه زند و از ذخاير دانش، آگاهي، تجربه، نيروي انساني جوان و كارآمد و سرمايه آنان بهره گيرد و مجدانه نگاه به درون را بايد شعار خويش سازد. ملت دوست دارند كه دولتمردان نسبت به آنها با صداقت رفتار كرده و از راستنمايي دروغ پرهيز كنند. از حاشا كردن مشكلات عديده كشور؛ اگر تا به حال قرار بود مشكلي حل شود، يك كشور بيدرد و مشكل بوديم. چرا بايد آنقدر چشم روي واقعيت ببنديم، كه وقتي مسايل به صورت انفجار خود را نشان داد و تورم و بيكاري و بيپولي، رنج و آلام ملت را دوصد چندان كرد و مردم و مامورين به روي يكديگر تيغ كشيدند، اظهار ضرورت همكاري و همدلي را مطرح ميكنيم. ايرانيها به طور عام و حاكمان و مسوولان به طور خاص، به راحتي مشكلاتشان را گردن اين و آن مياندازند، و اصولا مسووليتپذير نيستند. كلمات: اشتباه كردم، معذرت ميخواهم، و حق با شما بود. با ملت بود، خيلي خيلي كم به كار ميبريم. انتقاد خيلي سخت مورد پذيرش قرار ميگيرد و ما از فرهنگ پسنديده اعتراف به قصور و عذرخواهي بيبهره و بيگانهايم. با حاشا كردن كه كار درست نميشود ما بايد بالاخره يك روزي با تاريخ گذشتهمان، و پيشينه خويش آشتي كنيم و اين جفاي بزرگي را كه تا به حال در حق خودمان روا داشتهايم، به نوعي جبران كنيم، تا آن وقت بتوانيم تجربهها و دستآوردهاي گرانقدري را كه در دامان تاريخ، برايمان محفوظ گذاشتهاند، به دست آوريم و مورد استفاده قرار دهيم. ما ايرانيان، با كمال تاسف، مسايلمان را خيلي دورانديشانه نميبينيم و به درازمدت قضيه چندان كاري نداريم و اكنون كه كشور در شرايطي قرار گرفته كه هم به لحاظ جمعيتي با تراكم شديد جمعيت جوان مواجه است و هم به لحاظ تنوع نيازها و سطح مطالبات فعلي و عقبافتاده، اصلا چندين سال است برنامهريزي سرنوشتساز به عمل نياورديم و
در جهت جلب مشاركت و همكاري موثر ملت، در عمل در غفلت كامل به سر بردهايم. وجدان بيدار و گروهي كشورمان اگر اندكي به حركت دربيايد و اذهان صاحبمنصبان كشوري و لشكري متحول شود بسياري از مسايل و مشكلات سياسي و اقتصادي ما نيز به دنبال آن از صفحه زندگي ايرانيان محو خواهد شد. تساوي بين زنان و مردان ميهن عزيزمان هم بايد به عنوان تساوي حقوق دو انسان مورد هدف قرار بگيرد و نه به صورت جنسي. بحرانها، فرزند مشروع و طبيعي سوءمديريت است، يعني حتي با پاكترين نيتها دست به كاري بزنيد، كه نبايد بزنيد، يك روزي، دير يا زود، چوبش را هم خودتان خواهيد خورد و هم ديگران، كار براي بيكاران انبوه جوان، با خواستن و شعار تامين نميشود. كارخانجات و سرمايهگذاريهاي كلاني را ميطلبد. نداريد؛ حداقل نخبگان، كارآفرينان و سرمايهدارها را فراري ندهيد... سوءمديريتها و تورم لجام گسيخته و كسري بودجه كشور، مولد اكثر مصيبتهاي ما بوده و خواهد بود. به داد اين ملك و ملت برسيد. سياه و سفيد ديدن روساي جمهور و نمايندگان مجلس، كه به جمعيت نوجوان و جوان كشور هم سرايت كرده، دليل عمدهاش در اين است كه اكثر ما اصولا ابراز وجودمان را بيشتر مواقع بر مبناي نفي ديگران قرار ميدهيم. يعني به غلط، فكر ميكنيم براي اين كه خودمان را بالا ببريم، شايد يك راهش اين باشد كه ديگران را پايين بياوريم. راهي جز جلب مشاركت عمومي ملت براي آينده ايران نداريم. عدم به بازي گرفتن نسل جديد و بيتوجهي به خواستها و تمايلات و مشكلات روحي، رواني نسل جوان كشور، ميتواند بيش از پيش تاثيرات مخرب و ناهنجاري در جامعه به جا بگذارد. بدون ترديد اگر اداره جهان و ايران به صاحبان فرهنگ و علم روز واگذار ميشد، دنياي امروز ما، دنياي صلح و سلم و دوستي بود و خشونت و عداوت و دشمني كه ريشه در بيفرهنگي دارد، در آن جاي نداشت.