ديوار مهرباني
حسن لطفي
دقيق يادم نيست چند سال قبل طرح ديوار مهرباني توسط عدهاي نوعدوست مطرح و اجرا شد. اما خوب به خاطر دارم قبل از آنكه سوز سرما تن آدم را بلرزاند عدهاي لباسهاي گرم اضافهشان را روي ديوارهايي ميگذاشتند تا بيلباسهاي فقير از آن استفاه كنند.
فقط لباس نه! غذا و هر چيز ديگري كه ميتوانست مورد استفاده ديگراني قرار گيرد كه از مال دنيا بيبهره بودند.(چيزي شبيه درسواوزالا شخصيت اصلي فيلمي به همين نام از آكيرا كوروساوا كه وقت عبور از جنگل بخشي از غذاي خود را در مسير عبورش ميگذاشت، با اين اميد كه در آينده، درمانده و بيغذايي از آن استفاده كند) ديوار مهرباني خيلي سر پا نماند.
مدتي كه گذشت يا لباسهاي اضافي و... ته كشيد يا تعداد خيريني كه دست به دهان باشند! شايد هم اجراي طرح با مشكلاتي (برداشتن لباسها و... توسط كهنهفروشان و غيرنيازمندان و...) روبهرو شد.
هر چه بود ديگر بيلباسي هنگام عبور از خيابانها تنپوشي رها شده نديد و گرسنهاي با غذايي كه فردي مثل درسواوزالا برايش گذاشته بود، روبهرو نشد. گمانم در اين روزگار كه تنگدستي و سرما دوش به دوش هم در شهرها و روستاها جولان ميدهند، بد نباشد دوباره ديوارهاي مهرباني بالا رود.
(از آنجاييكه ديوار حكايت از حصاري جداكننده دارد، ميشود اسم اين مكانها را ستون مهرباني گذاشت، ستوني كه در زمستانهايي از جنس زمستان وصف شده در شعر زندهنام و مرام مهدي اخوانثالث بيشتر نيازمندش هستيم) ديوار يا ستوني كه ميتواند هدفمندتر در پي آلام و دردهايي باشد كه به جان همنوع ما ميافتد.
آلام و دردهايي كه بر آمده از نداري و فقر است. فقري كه خواست هيچ فقيري نيست.
فقر و نداري آدمي بيشتر از آنكه ريشه در ناكارآمدي خودش داشته باشد، ريشه در امكاناتي خداداده دارد كه بيعدالتي، ناكارآمدي، فساد و دور شدن از نوعدوستي و مهرورزي خداگونه او را از آن محروم كرده است.
بدون شك در چنين زمانهايي بيش از پيش نيازمند آدمهاي خير، خيريههاي واقعي، بندگان صالح خدا و ديوارها و ستونهاي مهرباني هستيم.