رسانههاي نوين
و آشكار كردن
امر پنهان
زهرا نژادبهرام
رسانههاي جريان اصلي در پوشش خبري معمولا به وقايع مهم يا آنچه از نظر آنها با اهميت است ميپردازند درحالي كه رسانههاي نوين با كاركردي متفاوت همه اخبار را منتشر ميكنند و برخي خبرهاي دور مانده از چشمان تيزبين رسانههاي جريان اصلي را به عرصه عمومي وارد ميكنند و آنان را وادار ميكنند كه در بستر اخبار جديد غوطهور شوند. در تحقيقي در سال 2011(1) پژوهشگران با مطالعه نيويورك تايمز و توييتر به اين نتيجه رسيدند كه احتمالا بهرغم عدم تمايل كاربران توييتر به اخبار اما آنان در انتشار آنها دست بالا را دارند. از نگاه آنان توييتر ميتواند منبع خوبي براي موضوعاتي با جهتگيريهاي متفاوت كه به وقوع ميپيوندند، باشد كه در رسانههاي خبري سنتي پوشش كمي دارند. اين مهم حتي در يكي از مقالات فوربس(2) نيز آمده است كه سرعت انتشار اخبار در توييتر
قابل مقايسه با رسانههاي جريان اصلي نيست، اما اين تنها وجهي از فضاي رسانههاي نوين است؛ قابليت گسترده اين رسانه و دسترسي آسان و سريع در كنار مخاطبان فعال خبر را از حالت انحصاري خارج كرده و فرصت نگاهي دوباره به وقايع جهان فارغ از آنچه رويكردهاي رسانههاي نوين دارند وسعت بخشيده است امروزه در قالب رسانههاي نوين كوچكترين اتفاقات قابليت خبر شدن و انتشار دارند. در تحقيقي توسط موسسه پيو كه در سال 2020 منتشرشده تقريبا يكچهارم (23٪) از كاربران بزرگسال رسانههاي اجتماعي در ايالاتمتحده- و 17٪ از بزرگسالان در كل- ميگويند كه ديدگاه خود را در مورد يك موضوع سياسي يا اجتماعي به دليل چيزي كه در سال گذشته در رسانههاي اجتماعي ديدهاند، تغيير دادهاند.(3) اين مهم مويد آن است كه تحولي در حال وقوع است. تحولي كه منشا آن انتشار خبر بدون دروازهباني يا گزينشگري رايج در جريان اصلي رسانه، تحولي كه منشا آگاهي شده و بستري تازه براي درك مفاهيم و نقاط تاريكي كه كمتر يا اصلا به آن توجه نميشد ايجاد كرده است! در فرآيند اجتماعي شدن اخبار، مُهر تاييدي بر حق دسترسي كاربران به رسانه زده شده و شهروندان به خودمختاري رسانهاي دست يافتهاند، ولي تا دستيابي كاربران عام به مهارت روزنامهنگاري سالهاي طولاني زمان لازم است.
انقلاب فناوري اطلاعات «ديوارهاي بيارتباطي» را فرو ريخته، ولي به جاي آن «ديوارهاي بياعتمادي» را برافراشته است. شهروندان كنشگر و ارتباطگر شدهاند، ولي ميزان اعتماد به اخبار و اعتبار منابع كاهش يافته است. هر چند توليد و انتشار اخبار، دموكراتيك شده است، ولي مهارتآموزي روزنامهنگاري به سرعت، اجتماعي نشده است. از زاويه ديگر از آنجا كه از نگاه مكتب گلاسكو خبر محصول اجتماعي و ايدئولوژيك است كه توسط رسانههاي جريان اصلي ارايه ميشود اما به واقع رسانههاي نوين از اين ميان عبور كردن و فضاي ناديدههاي خبر را در معرض مخاطب قرار ميدهند و خبر را فارغ از تعلقات رسانههاي جريان اصلي كه به مالكين، سياستگذاريها و... متكي هستند ارايه ميكنند. آنها خبر را از منظر خود تعريف ميكنند و هر آنچه كه ميتواند گزارشي از يك واقعه باشد فارغ از تعلقات مالكيت و ايدئولوژي رسانه كه به اين حوزه تعلق نميگيرد بنا بر ذوق و سليقه خود انتشار ميدهند. در اينجا نكتهاي پنهان است و آن اينكه به نوعي خبر آزاد شده است و توانسته معنا و مفهوم واقعي خود را در بستر رسانههاي نوين جاي دهد و دغدغههاي ناشي از دور ماندن خبر از حقيقت و پوشش تعلقات وابسته به رسانه از آن كنار رفته است. خبر امروز در رسانههاي نوين تنها در دو تنگنا قرار دارد، تنگناي ارسالكننده و زوايايي از خبر كه از نگاه ارسالكننده ناپيدا است.اين رويكرد رسانههاي نوين را به نوعي ميدان نگرشها به يك واقعه مبدل كرده كه هر كس از نگاه خودش به آن ميپردازد و آن را تعريف ميكند البته شايد خبر ارسالي در اين رسانهها به دليل ناكافي بودن اطلاعات نواقصي داشته باشد اما خبري بكر است، چون مخاطب آن را با نگاه خود تعريف كرده و ممكن است كسي آن را نديده باشد و نه نگاه مخاطب ارسالكننده خبر را به آن واقعه داشته باشد. فضاي بازي كه براي توليد خبر و انتشار آن در رسانههاي نوين ايجاد شده فرصتي است كه شايد پيش از آن فقط در قالب نقلها و گفتوگوهاي دوطرفه يا دوستانه خصوصي قابل دسترسي بود اما اكنون با رسانههاي نوين صحبتهاي خصوصي و دوستانه و اخبار شنيده شده در اين محافل در معرض عمومي قرار گرفته و ماهيت خبر را با تحولي جدي روبهرو ساخته است و به نوعي آزادي در توليد خبر و انتشار آن به حقيقت آزادي بيان كه از پايهايترين مفاهيم حقوق رسانه است نزديك شده است. در اين ميان كاركرد شبكه در نشر ناديدهها از سوي جريان اصلي رسانه به فرصتي براي آشكارسازي مبدل شده است و رسانههاي نوين با اتصال به اين شبكهها فضاهاي تازهاي براي انتشار آنچه از چشمها پنهان مانده را منتشر ميكنند. شبكهها آن فرصت يگانه براي رسانههاي نوين است كه تصوير واقعيت و حقيقت را در بستري از تعامل با مخاطب به صورت عيني معنا ميكنند. آنها با توليد و انتشار خبر از زواياي مختلف واقعيت بستر توليد حقيقت را از انحصار خارج ميكنند و فرآيند شكلگيري حقيقت را عينيتر ميسازند. شبكهها و مخاطبان و خبرهاي ناديده شده عينيت حقيقت امروز است كه به دست رسانههاي نوين شكل گرفته چيزي كه رسانههاي جريان اصلي دور از انتظار است كه به آن دست پيدا كنند! اين مهم باتوجه به تحقيقات موسسه پيو كه مصرفكنندگان خبر معمولا آنها را از شبكههاي اجتماعي و به نوعي رسانههاي نوين دريافت ميكنند قابل تامل است. در اين تحقيق كه به روي امريكاييهاي جوان و ميانسال صورت گرفته منبع خبري مردم از جريان اصلي به سوي شبكههاي اجتماعي سوق پيدا كرده است؛(4) كه شايد بخشي از دلايل اين مهم بخش ناديده شده خبر است كه از چشم رسانههاي جريان اصلي دورمانده اما در شبكههاي اجتماعي قابل دسترس است.
1-0http://www.mysmu.edu/faculty/jingjiang/papers/ECIR%2711.pdf
2-https://www.forbes.com/sites/kalevleetaru/2019/02/26/is-twitter-really-faster-than-the-news/?sh=215529961cf7
https://www.pewresearch.org/fact-tank/2020/10/15/23-of-users-in-us-say-social-media-led-them-to-change-views-on-issue-some-cite-black-lives-matter/
4-https://www.pewresearch.org/journalism/fact-sheet/social-media-and-news-fact-sheet/